ناشران اخیراً به خلق شخصیت سیاهپوستان توسط نویسندگان مرد واکنش نشان میدهند و معتقدند چنین آثاری بین خوانندگان محبوب نخواهد بود. اما آیا چنین محدودیتی در دنیای ادبیات مجاز است؟
با این وجود بسیاری معتقدند باید قوانینی وجود داشته باشد که تعیین کند هر نویسنده از چه رنگی در داستانش بهره بگیرد یا به طور واضح چه شخصیتهایی را خلق کند. بعضیها معتقدند به موضوعات نژادی باید از دریچهای محدود نگریسته شود. سؤال اینجاست که چه کسی حق تصمیمگیری در این مورد را دارد؟ و اصلا چه کسی حق محدود کردن گسترههای موضوعات نژادی را دارد؟
ماه می (اردیبهشت) بود که «آنتونی هوروویتز»، نویسنده انگلیسی آثار جاسوسی حاضر نشد شخصیتی سیاهپوست را از اثرش حذف کند. خود وی در مصاحبهای با «بیبیسی» گفته بود: «ویراستاری از من خواست شخصیت سیاهپوست داستان جدید «آلکس رایدر» را حذف کنم و این کار را «میهنپرستانه» میدانست. ایدهای مُسری در آمریکا وجود دارد که معتقد است درست نیست نویسندگان سفیدپوست شخصیتی سیاهپوست خلق کنند و آن را «حوزهای خطرناک» میخوانند!»
ناشران به دلایل مختلفی میتوانند از انتشار کتابی خاص سرباز بزنند اما به نظر میرسد گزینهای دیگر به فهرست این دلایل اضافه شده است و آن چیزی جز «ترس انطباق فرهنگی» نیست. منظور این است که نوشتن نویسندگان سفیدپوست از شخصیتهای سیاهپوست کار درستی نیست. اما اگر نویسندگان قادر نباشند از تجربیات خود با نژادی دیگر سخن بگویند چه کسی باید در این باره داستان بنویسد و آگاهی مردم از موضوعات مربوط به سفیدپوستان و سیاهپوستان را افزایش دهد؟ سؤالی که گویا این ناشران و مدیران جواب مناسبی برایش ندارند.
«لورین دیوان ویلک»، نویسنده آمریکایی از تجربیات خود در این زمینه به «هافینگتنپست» گفت: «به نظر من این اتفاق بسیار احمقانه است. من هم در کتاب آخرم به چنین مشکلی برخوردهام. چند ناشر کتاب من را رد کردند و دلایلشان بسیار خندهدار است. دلایلی چون «شخصیت اصلی داستان سیاهپوست است اما به نظر سیاهپوست نمیآید.» و «شخصیت اصلی داستان از نظر فرهنگی برای جامعه مناسب نیست.» که به نظر من همگی در پی آن بودند بگویند کتاب نویسندگانِ سفیدپوستی که شخصیتی سیاهپوست را در خود جای دادهاند در جامعه کنونی پرفروش نخواهد بود!
این اتفاق بسیار خطرناک و پر از ممیزی است. تبعیض نژادی تا کجا پیش میرود! به نظر من هر محدودیتی برای نویسندگان از هر نژاد در تضاد با روح پاک هنر است. نویسنده هنرمند است و کلمات نقش بوم نقاشیاش را دارند و هنر را نمیتوان محدود کرد!
ما در دنیایی پر از رقابت زندگی میکنیم. دنیایی که اینترنت بخش جداییناپذیر آن است و خواستار برابری نژادی است. البته همین دنیای اینترنت سبب شده است یک ویدیوی ساده بیشتر از کتاب نویسندهای که تلاش زیادی برای نگارش آن اثر کرده دیده شود یا نویسندهیِ چند نثر ساده حتی بیشتر از نویسنده جایزه پولیتزر خوانده شود. با این وجود هم نمیتوان به عموم جامعه استناد کرد کرد و ارزشها را نادیده گرفت. باید برای پرفروش کردن کتابی که معتقدیم به دلیل «نامناسب بودن فرهنگی» به فروش نخواهد رسید تلاش کنیم. البته شاید کتاب نویسنده سفیدپوستی درباره شخصیتی سیاهپوست بسیار مسخره باشد. در این صورت رد شدن آن کتاب خاص موردی ندارد اما اگر ارزش ادبی کتابی را به دلیل رنگ شخصیت آن نادیده بگیریم پیشبینی آینده دنیای ادبیات بسیار دشوار خواهد بود. باید خوشحال باشیم که «هارپر لی» شاهد این اتفاقات نیست زیر اگر او در زمانه ما زندگی میکرد آثارش منتشر نمیشد و حتی همت بالای او در انعکاس زنگی سیاهپوستان مورد تمسخر قرار میگرفت.»
باید منتظر ماند و دید ناشران، نویسندگان و خوانندگان چه عکسالعملی به این پدیده نوظهور نشان میدهند. پدیدهای که هر روز بیشتر از قبل گسترش مییابد و نیاز به مباحثه و گفتوگو دارد.
نظر شما