این مجموعه پنج جلدی شامل جلد اول «آسمان به زمین الصاق شد» از آغاز تا پایان قرون وسطی، جلد دوم «دوباره به آسمان نگاه کن» از ظهور اسلام تا تمدن اسلامی، جلد سوم «من به قدرت رسید» از رنسانس تا روشنگری، جلد چهارم «این عصر قرمز است» از مدرنیته تا جنگ جهانی دوم، جلد پنجم «در جهت عکس حرکت کن» از اعتراضهای مدرن تاکنون توسط خانه خانه فرهنگ و هنر سافیا و معاونت مطالعات و تحقیقات سازمان جوان منتشر شده است.
وحیدیامینپور در ابتدای این نشست بیان کرد: اواخردهه هفتاد یک حرکت فکری در دانشگاه امام صادق شکل گرفت که از هر طرف با مخالفت روبه رو بود و طغیانی علیه ما دانشجوها به شمار میآمد. ما در شرایط سختی زندگی میکردیم و انگیزه داشتیم که یک کار جدید مطالعاتی آغاز میکنیم که خیلی در فضای دانشگاهی سابقه نداشت. انگیزه ما غرب شناسی، ایران، غرب و سنت تجدد بود. همواره این پرسش مطرح میشد جبهه حق کجاست؟ کدام مسیر را برویم؟ جمهوری اسلامی چه بود؟ قرار بود چه شود؟ برای پاسخ گرفتن به این پرسش منبعی وجود نداشت. ما تازه باید دست به کار میشدیم.
وی در ادامه افزود: این مجموعه بسط یک پرسش است تا پاسخ به مسائل. ما یک نوع تحولات و وقایع تاریخی را به جان آزموده بودیم و تلقی ما این بود که این نگاه راهگشاست و باید این نگاه توسعه پیدا کند. دانشجو در این مقطع زمانی که به بیست سال پیش باز میگردد، اگر میخواست از دست دگمهای علمی رها شود ناچار بود نوع نگاه خود نسبت به جهان پیرامون را تغییر دهد. این بیشتر یک نوع انکشاف فلسفی بود. میخواستیم به این انکشاف بینظم، نظم دهیم. ما باید نشان میدادیم که درمورد تحولات حرف داریم و خوانشی که در این اثر وجود دارد با خوانش متعارف روزنامهها، تلویزیون، دانشگاه و ... متفاوت است.
یامینپور تاکید کرد: این مجموعه کتاب برای آشنایی است و نه به این معنی که در آن بداهه گویی شده باشد. همه اطلاعات داده شده در این کتاب مستند است. ما به فیلسوفان و تاریخ نگارانی علاقه داشتیم و زمانی که میخواستیم مثال بزنیم به آنها استناد میکردیم. ما معتقد هستیم که جریانشناسی را نباید درس داد و باید فکر را تدریس کرد. این کتاب جمعی است و در ایران کارهای جمعی به کمتر انجام میشود از این رو محصولی متفاوت است.
حسین شهرستانی طی سخنانی با طرح این سوال که این کتاب از کجا نازل شده و مسئولیت تولید آن برعهده کیست؟ گفت: این کتاب بخشی از ایده تحول در علوم انسانی ماست که نقدهایی به آن وارد است. این کتاب در مقام علم نمیتواند اعتبار داشته باشد و مرجعی برای ارجاع ندارد. این اثر یک مدعای کلان دارد؛ تفکر، فرهنگ و تمدن در عالم دارد. این ادعا کلان و شیوه پرداخت آن، زمانی که وارد حوزه عمومی علم میشود، با بحرانهایی مواجه روبهرو است، بخصوص که مبنای نظریه آن توضیح داده نشده است. مجموعه پنج جلدی «روایت تفکر» آموزشی است و کتاب تاسیسی درحوزه علم نیست. این نوع کتابهای آموزشی معمولا بعد از کتابهای تالیفی نوشته میشوند، یعنی مثلا یک تاریخ تمدن رسمی نوشته میشود. یعنی یک تفکری در ابتدا در مقام طرح و حوزه عمومی در قاموس علم خود را طرح میکند و سپس عصاره آن برای حوزه آموزشی گرفته میشود. این کار برعکس صورت گرفته است.
شهرستانی در پایان صحبتهایش بیان کرد: معلوم نیست که بعد از انقلاب چه زمانی بتوانیم تاریخ تمدن بنویسیم و این رویاست. انسان حیوانی تاریخمند است و تاریخ مختص انسان است. موجودات فرادست و فرود دست تاریخ ندارند. بودن تاریخ عین روایت تاریخ است. بشر در حال نوشتن تاریخ است. هر ملتی نمیتواند تاریخ تمدن بنویسد و ملتی میتواند تاریخ تمدن بنویسد که نبض تاریخ را در اختیار داشته باشد. در طول سدههای اخیر فقط غرب است که تاریخ تمدن نوشته است. نوشتن تاریخ تمدن یعنی نوشتن تاریخ. یعنی کسی که طرحی برای ساختن تاریخ جدید و طرحی برای آینده تاریخ دارد میتواند مدعی تارخ تمدن نوشتن باشد.
سعید زاهدی در بخش دیگری از این نشست توضیحاتی را درباره این مجموعه ارائه کرد و افزود: برای تالیف این کتاب مشکلاتی زیادی داشتیم. ما با امکانات محدودی کار خود را آغاز کردیم و با چالشهای زیادی روبه رو بودیم. ما کتاب میخواندیم و برای دیگران دوره غرب شناسی برگزار میکردیم. با وجود این که هرکدام از ما اختلاف نظر داشتیم اما سعی میکردیم که از فضای روزمره مثل هنر چیزی بگیرم و نگاه جدیدی را بسازیم. در آن زمان این نوع ادبیات بسیار کم بود. هدف ما این بود که بچههای دانشگاهی را با نگاه دیگری آشنا کنیم، پیشنهاد من این است که کارهایی که در این حوزه انجام شده هرچند کوچک است مورد نقد قرار گیرند و جریان راه بیفتد.
نظر شما