البته پیش از این هم بازار کتابفروشیها تحت تاثیر گرانی کاغذ و افزایش چشمگیر قیمت کتاب، فروش آنلاین و مستقیم کتاب از سوی ناشران، وجود رقیب تازهنفسی چون کتابهای الکترونیکی، انتشار و فروش کتابهای قاچاق در فضاهای عمومی با قیمت بسیار پایین و... حال چندان مساعدی نداشت ولی اقبال قشر خاص کتابخوان و دانشآموزان و دانشجویان به کتاب و خرید آن چراغ کمسوی کتابفروشیها را همچنان روشن نگه میداشت. در این زمینه به سراغ یکی از کتابفروشهای کتابدوست دشتستان (استان بوشهر) رفتیم تا حال و روز کتاب و کتابفروشیها را در این روزها به شکل واضحتری به تصویر بکشیم.
مدیر کتابسرای قایدی که از سال ۹۰ فعالیت خودش را در شهر برازجان آغاز کرده است، در خصوص حال و روز کتاب در روزهای شیوع کرونا به خبرنگار ایبنا میگوید: بهنظرم همیشه کتاب در گذر تاریخ مظلوم بوده است و بسیار به آن جفا شده است. گواه این مدعا به آتش کشیدن کتاب از سوی مهاجمان و متجاوزان در کشورگشاییها تا پایین بودن سرانه مطالعه مردم کشورمان یا تیراژ کمتر از پانصد نسخه خیلیها از کتابها که خود معلول گزاره پیشین است. در این روزهای آغشته به کرونا همه چیز آشفته است و بازار کتاب آشفتهتر. پدیده کرونا هم سبب نشده است که مردم به کتاب روی بیاورند؛ چون این ایام دغدغهها از جنس دیگری است.
بهادر قایدی ادامه میدهد: با تعطیلی موسسات خصوصی و مدارس تقریبا با اینکه کتابفروشی باز بود ولی فروش نزدیک به صفر رسید؛ اما با تعطیلی رسمی فروشگاه که دیگر وضعیت مشخص است! در این سالها که در کار کتاب هستم در اسفندماه برخلاف دیگر فروشگاهها و اقلام، کتاب کُمیتش همیشه لنگ بوده است و فقط میتوانستیم بهزحمت از مخارج کتابفروشی اعم از اجاره و حقوق کارکنان بر بیاییم ولی امسال دیگر از پس همین هم برنیامدیم و البته موجر ما تا به امروز با عمل به رویکرد همدردی و درک و انسانیت تماسی با ما نگرفته است ولی بههر روی باید روزی حقش ادا شود.
وی در خصوص تاثیر سوء تعطیلی این ایام بر بقای کتابفروشیاش میافزاید: قطعا در اسفندماه و روزهای ابتدایی فروردین با هر روز بسته بودن کتابفروشی متضرر شدهایم و اگر روال به همین منوال پیش برود و یکی دو ماه دیگر ادامه یابد، بوی ورشکستگی به مشامم میرسد و شاید تعطیلی فروشگاه ایدهای دور از ذهن نباشد.
البته به قول دکتر صالحی نویسنده خوشقلم بوشهری، رویکرد بنده به مقوله کتاب از نوع «جنون انسانی» است و با وجود این جنون مقدسگونه راهی برای ادامه کار خواهم یافت ولی فشار و زحمت بسیاری را باید متحمل شوم. هرچند فروش اینترنتی کتاب در کشور ما چیز تازهای نیست ولی بستر آن در شهر ما نبوده است و الان که به آن میاندیشم میبینم که در این اوضاع غافلگیر شدهام و در این روزها برای خروج از این سکون دست و پایم بسته است و البته کمی حسرت میخورم که ای کاش زودتر از این به صرافت افتاده بودم که البته فعلا «دست ما کوتاه و خرما بر نخیل» تنها جملهای است که به ذهنم میرسد.
قایدی در ادامه کتابفروشیها را به سه دسته تقسیم میکند و میگوید: از دید من حداقل سه نوع کتابفروشی داریم؛ کتابفروشیهایی که کتب درسی و کمک درسی عرضه میکنند و دسته دیگر فروشگاههایی است که صرفا در حوزه ادبیات و یا بهتر بگویم تخصصی فعالیت میکنند. دسته سوم هم کتابفروشیهایی است که تلفیقی از دو دسته ذکرشده است.
مدیر کتابسرای قایدی در ادامه در خصوص «کتاب بیمیلی ۱۹» که از دید او بیماری شایع حوزه کتاب است، تصریح میکند: در خصوص بیماری «کتاب بیمیلی ۱۹» باید بگویم که خیلی این موضوع ربطی به کرونا و شرایط موجود ندارد که البته همان میل کم هم بهواسطه توصیه به نداشتن تردد و تشویق به ماندن در خانه اقبال به کتابفروشیها کمتر شده است.
قایدی معتقد است: یکی از راههای برونرفت از شرایط سخت روزهای کرونازده مطالعه کتاب است؛ زیرا با وجود نرمافزارهای اطلاعرسان روزانه اخبار هولناک کرونا را از سراسر دنیا دریافت میکنیم که همین مساله بر استرس و بار روانی ما افزوده است. به گمانم اگر در این ایام به ادبیات روی بیاوریم و حال که به بیکاری اجباری محکوم شدهایم، بهترین موقعیت است که نگاهمان به مطالعه و کتاب و بهخصوص ادبیات عوض شود.
وی میافزاید: با شنا در دریای ادبیات میتوان با واژهها آبتنی کرد و تا اندازهای از درد و آلام کاست؛ زیرا ادبیات دنیای دیگری است و مسافر این دنیا شخص دیگری است؛ شخصی است از جنس اندیشه و تفکر. ادبیات تو را به تجربه زیست در دیگر مکانها و زمانها میبرد و انسان را وسعت میبخشد. انسان واژه آشنا رنجها و مصائب پیرامون خود را بهتر میبیند و واکنشش در مواجهه با آنها نیز متفاوت است. به نظرم ادبیات سبب میشود آرامش از دست رفته را بازیابیم و در این وانفسای کرونایی پریشانحالتر نگردیم.
این کتابفروش که دغدغه جدی ادبیات بهخصوص ادبیات داستان خود را با راهاندازی جشنواره داستان کوتاه «پرراس» با همکاری کانون همیاران جوان دشتستان به منصه ظهور رسانده است، در خصوص وعدههای دولت برای حمایت از کتابفروشیها نیز توضیح میدهد که درباره یاری دولت به کتابفروشیها کموبیش چیزکی از رادیو و تلویزیون میشنویم ولی آنچه که من «کتابفروش اجاره مغازه پرداخت نکرده» آن را عینا دیده باشم و لمس کرده باشم، مشهود نیست. البته بگویم که دل به امید گفتههای رادیویی نبستهام که به گمانم بیشتر شبیه مسکن هستند و کتابفروش پریشان ساعتی دلش خوش میشود ولی به گمان من، گفتههای مسئولان مربوطه فقط سبب «توهم رهایی» خواهد شد و بس که البته زمان این نشئگی ما بسی مختصر است.
قایدی در پایان یادآور میشود: عقل حکم میکند که برخلاف میل باطنیام رویه کتابفروشی خود را در ادامه از نوع فروشگاه تلفیقی انتخاب کنم تا زنده بمانیم. از این رو، در دوران پساکرونا شاید فروش کتب کمک درسی به کمکمان بیاید که آن هم مصادف خواهد شد با تعطیلی مدارس و خود درد دیگری است. بههر حال این نیز بگذرد و به قولی «شب آبستن است تا چه زاید سحر؟» باری امیدوارم مردم شهرمان کتابفروشیها را فراموش نکنند و از احتمال زیاد ورشکستگی کتابفروشان بکاهند.
نظر شما