برنده نخستین جایزه ادبی امیرحسین فردی، عدم برگزاری نشستهای ویژه، نبود کارگاههای آموزشی، عدم استقبال محافل فرهنگی و نهادهای مرتبط و عدم سرمایهگذاری و حمایت ناشران استانی را سبب کمفروغی چراغ ادبیات کودک و نوجوان در استان اردبیل دانست.
متولد سال 1352 در مشگینشهر از توابع استان اردبیل است. مربیگری و کارشناسی در کانون پرورش فکری مراکز مشگینشهر، اردبیل و تبریز، او را به کارشناس نمونه کانون پرورش فکری کشور بدل کرد. ضمن اینکه برنده جوایز مختلف داستان و نمایشنامهنویسی در سطوح استانی و کشوری از جمله نخستین جایزه ادبی امیرحسین فردی و کتاب سال آذربایجانشرقی است.
و شاید این دلایل کافی باشند برای آنکه پای صحبتهایش بنشینیم.
به اعتقاد وی، گذشت سالها، تعالی ادبیات کودک و نوجوان، نگارش کتابهای تخصصی و ظهور نظریههای جدید، بسیاری را به این باور رسانده که قصههای کودک و نوجوان فقط مختص این قشر نیست و بزرگترها نیز از آن لذت میبرند، از این رو ممکن است گستردگی، شکوفایی و کارکرد ادبیات کودک و نوجوان در آینده بیش از زمان کنونی باشد.
قربانزاده میگوید: در سالهای کودکی تصور میکردم پدربزرگ فقط بهخاطر من و یک دوجین نوه دیگرش قصههای کودکانه میگوید و بزرگترها یا برای احترام به او یا از روی کنجکاوی قصههایش را گوش میدهند، اما بعدها متوجه شدم «اینه دیش» (دندان سوزنی)، «دانیشان کلله» (جمجمة سخنگو) حتی «جیرتدان» و «یارالی تکم» (تکم زخمی) برای بزرگترها هم جذاب بوده است.
وی معتقد است از جنگل فندقلوی مهگرفته با آب و هوای کوهستانی- خزری، تا اردبیل، از دامنههای سبلان اسرارآمیز و آبگرمهای بسیار و شیرواندرهسی و قلعههای باستانی، تا دشت زرخیز مغان، همه و همه میتوانند «سمفونی مردگان» آفرین باشند. وقتی قوای روس مرزها را پشت سر میگذارند و برای جنگ فقط چند سرباز را پیشروی خود میبینند؛ وقتی عشایر ییلاق و قشلاق میکنند، آشیقها میخوانند و مراسم خاص کوچ برگزار میشود؛ یا حتی وقتی زنان عشایر لالایی میخوانند و برای نوههای خود «گلین بالا» درست میکنند، نطفه رمان و داستان بسته میشود.
به اعتقاد این نویسنده از همین روست که هنوز در آغاز بهار تکم در دست پیرمردها و گاه جوانها آوازخوان است و صدای پدربزرگها با قصههای قدیمی شنیده میشود؛ اینها همه بدان معناست که این سرزمین هنوز میتواند ستارههایی در آسمان ادبیات کودک و نوجوان داشته باشد، چنانکه پیشتر نیز داشته است. زندهیاد امیرحسین فردی، محمدرضا بایرامی، جعفر ابراهیمی و در مقطعی داوود غفارزادگان .. بزرگانی که امروز برخی گرچه پایتختنشین هستند اما نامشان در فضای نیمهتاریک ادبیات کودک و نوجوان استان اردبیل میدرخشد.
وی تأکید دارد که وجود این شاعران و نویسندهها میتوانست قطار ادبیات کودک و نوجوان استان اردبیل را روی ریل شکوفایی پیش ببرد اما متأسفانه چنین اتفاقی نیفتاد؛ از این استان، دیگر شاعر و نویسندهای به آن اندازه از شهرت و توانایی دست نیافت.
قربانزاده با اشاره به این گفته که «ادبیات کودک و نوجوان در ایران مرکز محور است و هر اتفاق بزرگی در این حوزه در پایتخت رخ میدهد»، اذعان میکند: از آنجایی که در سایر استانها چهرههای سرشناسی در حوزه ادبیات کودک و نوجوان ظهور کردهاند، دلیل عدم رشد و شکوفایی ادبیات کودک و نوجوان استان اردبیل را باید در جای دیگری جستوجو کرد.
به اعتقاد وی، طی سالهای گذشته شاعران و نویسندههای مطرح استان اردبیل دو پنجره فرا روی خود و مخاطب باز کردهاند؛ لذت متقابل و درک و توان نقد مخاطب -که همواره باعث شگفتی و تحسین نویسندگان شده است- اما با وجود چنین مخاطبهایی چرا گرایش نویسندگان به خلق آثار ویژه کودک و نوجوان در استان اردبیل کمرنگ است یا اصلا" وجود ندارد؟
این نویسنده، عدم توجه محافل ادبی استان به حوزه کودک و نوجوان را یکی از دلایل این امر میداند و میگوید: محافل ادبی استان و بهویژه اردبیل، بیشتر با شعر و داستان کوتاه سروکار دارند اما در هیچیک از این دورهمیها تقریبا هیچکس از شعر یا داستان برای کودک و نوجوان صحبت نمیکند و بدیهی است که اثری هم خلق نشود و گرایشی در بین نویسندگان وجود نداشته باشد.
قربانزاده ادامه میدهد: در سالهای اخیر کسانی چون دکتر محمد سیمزاری، رامین جهانگیرزاده و محمود مهدوی فعالیتهایی داشته و هر یک آثاری نیز خلق کردهاند، اما عدم برگزاری نشستهای ویژه، نبود کارگاههای آموزشی، عدم استقبال محافل فرهنگی و نهادهای مرتبط و در نهایت عدم سرمایهگذاری و حمایت ناشران استانی منجر به این شده که چراغ ادبیات کودک و نوجوان در استان اردبیل فروغ چندانی نداشته باشد.
وی با نقبی به یکی از یادداشتهای خود، تأکید میکند: بارها گفتهام «آتالار سوزو»، «بایاتیلار»، اسرار خفته در غارها و قلعهها، طبیعت بکر، آبگرمها، باغهای سرسبز، روستاها، مراسم و آیینهای به یادگار مانده از پیشینیان و تاریخ غنی استان اردبیل میتوانند با داستان و رمان، حیاتی دوباره آغاز کنند و من به نوبه خود گوشهای از این داشتههای غنی را در رمانهایم تقدیم نوجوانان کردهام؛ باشد که بهاری دیگر برای ادبیات کودک و نوجوان استان اردبیل آغاز شود.
نظر شما