ماهرخ حسن زادگان رودسری در یادداشتی به روانشناسی زمینهای تنش و ناسازگاری اعضای خانواده در عصر قرنطینه کرونایی پرداخته است.
تحقیقات و کتب متعددی نشان میدهند که جلوه هیجانی مراقبت کننده(شادی، ترس، یا خشم) بر اینکه بچه یک ساله از غریبهها بترسد، با اسباب بازی نا آشنا بازی کند، یا از قسمت عمیق پرتگاه دیداری رد شود، تاثیر میگذارد. نوباوگان و کودکان نوپا غیر از نشان دادن تعداد زیادی هیجان، کنترل تجربههای هیجانی خود را آغاز میکنند که به آن «خودتنظیمی هیجانی» میگویند. خود تنظیمی هیجانی به راهبردهایی اشاره دارد که از آنها برای تنظیم حالت هیجانی خود در سطح شدت آرامبخش استفاده میکنیم تا بتوانیم به هدفهای خود برسیم. وقتی به خود یادآور میشوید که رویداد اضطراب آوری به زودی خاتمه مییابد، از خشم خود به خاطر رفتار یک دوست جلوگیری میکنید، یا تصمیم میگیرید فیلم وحشتناکی را نبینید، به خود تنظیمی هیجانی پرداختهاید. خودتنظیمی هیجانی به مدیریت آزادی و فعال هیجاناتی نیاز دارد. این توانایی برای کنترل فعال، در نتیجه رشد قشر پیشانی و کمک مراقبت کنندگان که به کودکان کمک میکنند، هیجان شدید را مدیریت کنند و راهبردهایی را برای انجام این کار به آنها آموزش میدهند، به تدریج بهبود مییابد.
تفاوتهای فردی در کنترل هیجان در دوره نوباوگی آشکار هستند و در اوایل کودکی، نقش آنچنان مهمی در سازگاری کودک دارند که کنترل فعال، جنبه مهمی از خلق و خو محسوب میشود. شروع خوب در تنظیم هیجان در طول دو سال اول، به استقلال و تسلط بر مهارتهای شناختی و اجتماعی کمک شایانی میکند. نوباوگانی که والدینشان به نشانههای هیجانی آنها با همدردی پاسخ میدهند. کمتر بی قرار و بیمناک هستند، هیجان لذت بخش بیشتری ابراز میکنند، راحت تر آرام میشوند و علاقه بیشتری به کاوش دارند، در مقابل والدینی که با ناشکیبایی یا عصبانیت پاسخ میدهند و آنقدر صبر میکنند تا بچه شدیدا برانگیخته شود و بعد مداخله میکنند، افزایش سریع در ناراحتی شدید بچه را تقویت میکنند. در صورتی که مراقبت کنندگان نتوانند تجربه های استرس زا برای بچه را تنظیم کنند، امکان دارد ساختارهای مغز که از استرس جلوگیری میکنند، درست رشد نکند که نتیجه آن کودک مضطرب و واکنشی است که توانایی وی برای تنظیم هیجان کاهش یافته است.
وقتی فردی را شاد و خوش، دیگری را فعال و پرانرژی و دیگران را آرام و محتاط، یا مستعد طغیان های خشم توصیف می کنیم، تفاوتهای فردی با ثبات در واکنش پذیری و خودتنظیمی که از همان ابتدای زندگی آشکار می شوند. واکنش پذیری به سرعت و شدت برانگیختگی هیجانی، توجه و فعالیت حرکتی اشاره دارد. صفات روانشناختی که خلق و خو را به وجود می آورند، شالوده شخصیت بزرگسالی را تشکیل میدهند، زمانیکه در بزرگسالی زندگی زناشویی خود را آغاز میکنیم به میزان خودتنظیمی هیجانی خود که توسط والدین ما یا مراقبت کنندگان ما در ما شکل گرفته است، با دیگری رفتار میکنیم، به همین منظور افرادی که ساختارهای مغزی آنان در دوران کودکی جهت جلوگیری از استرس به درستی رشد نیافته باشد، اضطراب و واکنشهای تند خود را در مقابل کوچکترین کنش یا بحران، به نمایش گذاشته و باعث تنش و واکنشهای عصبی و حتی واکنش تکانشی خواهند شد و رفتار ناسازگارنه با شرایط فعلی و اعضا خانواده خواهند داشت و تنظیم نامناسب هیجان، به بی توجهی و کنترل تکانه ضعیف، از جمله ابراز خشم مکرر منجر میشود؛ اگرچه در جامعهای که ارزشهای جمع گرا که ابراز وجود را منع میکند، مانند جامعه ایرانی که باعث میشود برخی افراد کم رو شوند و به همین دلیل نقش قربانی را در همچین خانوادهای بازی می کنند و قربانیان خشونت نیز میشوند، این عوامل در کنار هم باعث شکل گیری رفتاری در خانواده میشوند که منجر به ناسازگاری در زندگی میگردد. اینگونه زوجین، در این شرایط قرنطینه، به جای استفاده از این به عنوان یک فرصت رشد و همدلی و سازگاری بیشتر، به عنوان یک تهدید و انتقام تلقی میکنند که به طور مکرر وضعیت موجود را به یک بحران، لاینحل و پایدار تبدیل میکند.
نظر شما