نویسنده کتاب «محبوب حبیب» گفت: ثبت خاطرات دوران دفاع مقدس باید با اولویتبندی صورت پذیرد و خاطرات آنهایی که به جنگ نزدیکتر هستند و در واقع در قلب فاجعه و نبرد حضور داشتهاند باید زودتر جمعآوری شوند.
موضوع داستان شما در کتاب محبوب حبیب چیست؟ این داستان واقعی و مستند است؟
کتاب محبوب حبیب به زندگی شهید محمود مرادی، از فرماندهان گردان حبیببن مظاهر لشکر27 محمد رسولالله(ص) میپردازد. داستان به شکل روایی و کاملاً مستند، بر اساس مصاحبههایی که با خانواده، دوستان و همرزمان شهید انجام شده، نگاشته شده است.
اساسا در راه تدوین چنین آثاری چالشهایی وجود دارد شما با چه مسائلی در این راه مواجهه بودید؟
کار مصاحبه بر عهده من نبوده و اطلاعات به من داده شده و بر اساس دادههای مستند، زندگی شهید را روایت کردهام. این نوع نوشتن روایی باعث ملموستر شدن و شیرینتر شدن کتاب زندگی اشخاص واقعی است و نوشته را از حالت اخبارگونه بیرون میآورد.
امروزه کتابهای خاطرات دفاع مقدس یکی از مهمترین منابع شناختی مخاطبان نسل سوم انقلاب از دفاع مقدس هستند، آیا پرتعداد بودن آنها ضرورت دارد؟
اساساً هرآنچه به واقعیت نزدیکتر است به ویژه آنکه این واقعیت ریشه در غلیان احساسات وطنی و سرزمین فرزندان خاکمان باشد زیباست. در مورد بالا رفتن آمار کتاب شهدا، باید گفت خدمت کوچکی هست در مقابل ایثار بزرگ آنها، ضمن این که آنقدر باید کار نوشته شود تا از میان آنها شاهکارهایی خلق شود تا قابل استفاده در سینما، تلویزیون و یا مستندهای مربوط به دفاع مقدس شود. به هر حال با گذشت زمان، ماجرای جنگ رو به فراموشی میرود و این آثار، بخشی از رسالت یادآوری این دوران را به دوش میکشند.
در رابطه با ثبت خاطرات دوران دفاع مقدس باید اولویتبندی صورت پذیرد، خاطرات آنهایی که به جنگ نزدیکتر هستند و در واقع در قلب فاجعه و نبرد حضور داشتهاند باید زودتر جمعآوری شوند، این مهم است که زمان از دست نرود. جمعآوری زندگی رزمی و جنگی رزمندگان کشورمان با قید فوریت باید انجام شود، چراکه زمان به سرعت در گذر است. تا دیر نشده باید قهرمانان را بشناسیم و با اقداماتمان بر گردنشان مدالی آویزان کنیم.
از کارتان در کتاب محبوب حبیب راضی هستید؟
کتاب محبوب حبیب را خیلی دوست دارم و آخرین کار من در زمینه تألیف بوده است. بعد از آن چند کار بازنویسی داشتهام که البته راحتتر از تألیف کتاب جدید نبوده است.
فکر میکنید توانستهاید فضا و حس جنگ را در این کتاب به مخاطب القا کنید؟
محمود، نمونه یک جوان انقلابی و پرانرژی بود و روایت داستان از ماجراهای خانواده او شروع میشود و تا دل جنگ پیش میرود. او شخصیتی چند بعدی داشت و مشتاق انجام کارهای جدید و مختلف بود؛ جوانی شاد و با روحیه، شوخ و باهوش. با این همه، در حین کار، فردی جدی و بسیار منظم و قانونمدار میشد. این تناقض در شخصیت، او را برای اطرافیانش بسیار جذاب و دوستداشتنی و خواستنی میکرد. تمام این حسها حین نوشتن برای من پیش میآمد و با تمام وجود آنها را درک میکردم. محمود از آن دست شخصیتهایی بود که وقتی کتاب تمام شد، دلتنگش میشدم و یادش با من بود.
در حوزه ادبیات دفاع مقدس، روایتها به شیوه خاطره مؤثرتر است یا رمان و داستان؟
هر کدام از اینها جایگاه خود را دارند. هرچند تمام داستانهای شهدا، مثل این کتاب، بر اساس خاطرات شکل گرفتهاند. در حیطه کار ما خیالپردازی و دور شدن از واقعیتهای مستند چندان رواج ندارد. بنابراین به نظر من نمیتوان این نوع کتابها را در حیطه رمان جای داد. من اسم این سبک را شخصاً «داستان روایی مستند» میگذارم.
نویسنده خاطرات در مقابل نویسنده رمان با محدودیتهایی مواجه است، برای نمونه نویسنده برای نوشتن رمان میتواند تخیل را در کار خود دخیل کند، اما در خاطره باید چارچوب واقعیت را در نظر گرفت. به همین خاطر میبینیم کتاب خاطره پرمخاطبتر از کتابهای داستان در حوزه دفاع مقدس است. برای خواندن رمان خواننده باید با تخیل هم آوا و همراه شود اما خاطرات از یک نقش عینی و بیرونی حکایت دارد به همین دلیل راحتتر با مخاطب ارتباط برقرار میکند. دلیل پر مخاطب بودن کتابهای خاطره از رمان و کتابهای داستان هم همین امر است.
نظرتان درباره سفارشینویسی در حوزه دفاع مقدس چیست؟ چه از جانب دولت یا نهادهای خاص. اصلاً خودتان اهل کار سفارشی هستید؟
کارهایی که من در حیطه دفاع مقدس انجام دادهام همگی سفارشی بوده است. درواقع مؤسسهها نوشتن این کتابها را به نویسندهها محول میکنند و همه نویسندگان سفارشینویس هستند. گاهی نهادی و ارگانی این سفارش را به نویسنده میکند که رمانی با فلان موضوع بنویسد. قطعاً آن نهاد و ارگان هم با توجه به احساس نیازی که مخاطبان جامعه دارند، دست به سفارش میزند تا برخی جاهای خالی را پر کند. مهمترین مساله اما، این است که ارتباط حسی و دلی با موضوع سفارش شده برقرار شود.
تفکری که در پی این خاطرهها میتواند شکل بگیرد، چیست و چگونه میتوان نسبت به عمقبخشی بیشتر آن در جامعه کمک کرد؟
جنگ تحمیلی نمونه کامل یک جنگ مردمی است و مردم این جنگ را اداره کردند. مردم بودند که جنگیدند و از رزمندهها حمایت کردند و حتی غذای رزمندهها را هم مردم تأمین میکردند. این نشان از مردمی بودن جنگ است. شما مشاهده میکنید که در صف یک گردان رزمی دانشجو، دانشآموز، کارمند، کارگر، بیسواد و ... وجود دارد. یعنی اقشار گوناگون جامعه در جبهه حضور داشتند. همه اینها اکنون شروع به خاطرهنویسی یا خاطرهگویی کردهاند. مشخص است که یک فرهنگ متفاوت در این خاطرهها ارائه میشود. فرهنگ چگونه زیستن در یک فضای سرشار از معنویت، شهامت و حماسه را این افراد دیدهاند و اکنون میخواهند انتقال دهند. این مسأله برای اصلاح جامعه و مبارزه برای حل معضلات اجتماعی و برای نشان دادن سبک زندگی و نشان دادن شرایط اجتماعی و اقتصادی جامعه لازم است و میتواند برای ساختن زندگی ما الگو باشد.
نکته مهمتر اینکه هر کدام از این شهدا قهرمانان خاموشی هستند که شناساندنشان وظیفه ماست. هر قدر در این کار هنر بیشتری به خرج دهیم، موفقتر خواهیم بود، اما برای این که قهرمانی در یک جامعه شناخته شود باید وارد قالب رسانههایی شود که به شکل عمومیتری با مردم در ارتباطاند. این موضوع باید امروزی کار شود تا تأثیرگذار باشد و البته هنرمندان خلاق را طلب میکند.
کتاب ««محبوب حبیب»، تألیف لیلا خجستهراد، در 206 صفحه، شمارگان 1200 نسخه، با قیمت 26 هزارتومان با همکاری انتشارات 27 بعثت منتشر شد.
نظر شما