ایران نیز در سال ۱۳۴۷ خورشیدی برابر با ۱۹۶۸ میلادی به عضویت این شورا درآمد و در مجمع آسیا و اقیانوسیه فعالیت خود را آغاز کرد. در سال 2010 بود که ایران پیشنهاد اختصاص روزی به صنایع دستی را داد و روز 10 ژوئن یعنی تاریخ تاسیس شورا را برای آن در نظر گرفت، شورای جهانی صنایع دستی با این پیشنهاد موافقت کرد و این روز با عنوان روز جهانی صنایع دستی یا World Handicrafts Day و به اختصار WHD نامگذاری شد.
به بهانهی مناسبت روز جهانی صنایع دستی، سراغ «جعفر خاندوزی» مدرس دانشگاه و کارشناس حوزه گردشگری، روزنامهنگار و صاحب امتیاز و مدیر مسئول ماهنامه جرجان و مدیر کاخ موزه گرگان رفتیم. او که پیشتر مسئولیتهایی مانند معاونت صنایع دستی و دبیری شورای پژوهشی ادارهکل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی استان گلستان را عهدهدار بوده است، در سالهای اخیر نیز با کمک گروهی از کارشناسان صنایع دستی، کتاب «رشتههای بومی صنایع دستی استان گلستان» را تالیف و منتشر کرده است. با خاندوزی، درباره راهکارهای رونق صنایع دستی کشور و اولویتهای ضروری پژوهشی در این حوزه مطرح، با هم به گپ و گفت نشستیم که در ادامه از نظر مخاطبان میگذرد.
صنایع دستی از سرمایههای فرهنگی هر کشوری قلمداد میشود. در سال جهش تولید چه پیشنهادی برای رونق این حوزه دارید؟
سال 99 فرا رسید و مقام معظم رهبری بنا بر سنت حسنهی هر سال، شعار امسال را تحت عنوان «جهش تولید» نامگذاری فرمودند. این شعار به نظر میرسد مفهومی سهل و ممتنع دارد. از یک جهت معنای آن آشکار است اما از دیگر سو، گفتگو درباره مصادیق و کارکردهای آن - بهویژه بخش دوم آن - حدیثی مفصل را میطلبد. یکی از مصادیق مهم آن را میتوان اینگونه تعبیر کرد که تولید در اینجا صرفاً و تنها به معنای محصول محسوس یا پروداکت تلقی نکرد بلکه به معنای هرگونه فعالیت که مستقیم و غیرمستقیم منجر و منتهی به تولید ثروت بر بستر اشتغال زایی پایدار و همهجانبه باشد.
از این منظر همهی عناصر و نیروهای خواهان و طالبان اشتغال و یا طالبان پایداری مشاغل ایجاد شده، جوامع هدف هستند که عناصر مذکور نیز شامل دستگاههای اجرایی، سرمایهگذاران و کارآفرینان و سر آخر جویندگان شغل میشوند. در این راستا، یکی از حوزههای مهم و حتی حیاتی برای کشور، حوزهی گردشگری است که در برگیرندهی سهگانهی میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی است؛ چرا که سهم بسزایی از کارآفرینی و اشتغال را به خود اختصاص داده و میتواند اختصاص دهد. قطعاً به همین دلیل است که در اسناد بالادستی نظام به آن توجه ویژهای شده است.
این حوزه از بخش صنایع دستی و هنرهای سنتی که محصولات محسوس و قابل عرضه دارد تا سرمایهگذاری، جوامع گردشگری و برونسپاری ابنیهی تاریخی را که معطوف به کارآفرینی و اشتغال و در نهایت تولید ثروت هستند، دربرمیگیرد.
بیتردید تولید و کارآفرینی به عنوان محور اصلی و بنیادین حوزهی گردشگری به شمار میآید. از یک طرف با فعالیت هنرمندان و صنعتگران صنایع دستی و هنرهای سنتی در قالب کارگاههای انفرادی و گروهی روبهرو هستیم و از آن طرف، فعالیت جوامع گردشگری اعم از هتلها، مهمانپذیرها، متلها، سفرهخانهها و چایخانههای سنتی، پانسیونها، بومگردیها و رستورانهای بین راهی قرار دارند.
در این فرآیند میتوان دو اقدام مهم و اساسی انجام داد؛ نخست دولت به ایجاد و اصلاح روندهای توانمندسازی کارگاههای صنایع دستی و جوامع مذکور برنامهریزی جدی داشته باشد و خود فعالان و کارآفرینان این حوزهها نیز بر اساس فرصتهای بومی و محلی طرح ارائه کنند. همچنین مفهوم و عرصههای کمتر گفتهشدهی سرمایهگذاری را در این حوزه مانند تاسیس شرکتهای پشتیبان صنایع دستی - تاسیس شرکتهای صادرات صنایع دستی - و... بیشتر معرفی شود.
از دیگر سو، فرایند بازرگانی شامل فعالیتهایی مانند بازاریابی، بازارسازی، تبلیغات، فروش و صادرات میشود؛ شوربختانه هنوز هم برخی از هنرمندان و صنعتگران صنایع دستی تصور میکنند مشتری آن است که خود با پای خود جهت دریافت خدمات به آنها مراجعه کند. در حالیکه در عصر شاهراههای اطلاعاتی و فضای وب، اصول جدیدی بر بازار و اقتصادهای خرد تحمیل کرده و دیگر تفکر سنتی جوابگو نیست.
همه باید یاد بگیرند که به دنبال مشتری باشند (بازاریابی) و حتی بر اساس فعالیت و محصولاتی که دارند مشتریهای خاص خود را پیدا کنند (بازارسازی). برای نمونه میتوان به ثبت گنبد قابوس در فهرست جهانی یونسکو اشاره کرده که میتواند با بازاریابی، آن را در فهرست جدید بازدید گردشگران خارجی قرار داد و در کنار آن با عرضهی انواع محصولات صنایع دستی استان به رونق این حوزه نیز کمک شایانی کرد. بهویژه در زیرفرایند صادرات، کشور ایران راههای نرفتههای بسیاری در حوزهی گردشگری دارد؛ به شرطیکه روندهای صادرات محصولات صنایع دستی و هنرهای سنتی از برورکراسی اداری رها شده و به شدت تسهیل شود.
به هرحال اگر قرار است که بر همه مسوولین و کارگزاران نظام وظیفه است تا شعار امسال را در حوزهی گردشگری و به تبع آن در حوزه صنایع دستی تحقق ببخشیم، پیش از آن ضروری است تا زمینهها و پیششرطهای تحقق آن را از جنس محورهایی که ذکر آنها رفت، فراهم آوریم.
امروزه صنایع دستی علاوه بر موضوع هنر و هویت ملی بهعنوان منبع مهم اقتصادی بهشمار میرود، در نتیجه توجه آگاهانه به آن ضروری است و آگاهی از علم صنایع دستی بسیار برای رونقش راهگشا است، لطفا نظرتان را بفرمایید؟
واقعیت این است که صنایعدستی و هنرهای سنتی یکی از مهمترین مقولات و مباحث مهم حوزهی تمدنی و فرهنگی بشر است که از ابتدای خلقت آدمی با او همراه و جزءیی از زندگی بشر بوده است. در واقع، صنایعدستی و هنرهای سنتی از دستاوردهای چشمگیر تمدن و فرهنگهاست که نمود عینی آن بهشمار میرود و انسانها از طریق صنایعدستی و هنرهای سنتی این هنرها به ویژگیهای عینی و از همه مهمتر به ویژگیها، عناصر و حتی رهیافتهای فکری یکدیگر پیمیبرند. از این منظر، صنایعدستی و هنرهای سنتی بیش از همه پدیده و محصولی ذهنی و انتزاعی است که از ذهن برآمده و در ذهن ارزیابی و در نهایت در ذهن است که پذیرفته میشود.
اما تاکنون به صنایعدستی و هنرهای سنتی به محصولاتی دستساختِ بشر و محصول عینیّت و جسمیّت او دیده شده و به عبارت دقیقتر به صنایعدستی به مثابهی امری عملیاتی تلقی میشود؛ در حالیکه، به همان اندازه سطوح و لایههای بنیادین آن مبتنی بر مبانی نظری است. در همین راستا، متولیان صنایعدستی و هنرهای سنتی نیز - به ویژه در کشورهای کمتر توسعهیافته که اتفاقاً صنایعدستی و هنرهای سنتی بکرتر و اصیلتری دارند - در سه حوزهی توسعه و ترویج، حمایت از تولید، و بازرگانی و صادرات، به امور و فعالیتهای عملیّاتی و پراتیکِ صنایعدستی و هنرهای سنتی پرداخته و متاسفانه به مسایل نظری و عملی آن یا کمتر توجه داشته و یا دستکم این مسایل کمتر معرفی و رسانهایی شدهاند.
در حالی که متولیان صنایعدستی و هنرهای سنتی در دو سوی «عملیّات» و «نظریّه» قرار دارند و بایستی به هر دو جنبه به یک اندازه توجه شود. بدین جهت، واکاوی و جستوجو در عوالم علمی صنایعدستی و هنرهای سنتی به همان اندازه بهکارمیآید که عملیات آن. و در این مقطع که صنایعدستی و هنرهای سنتی به عنوان یکی از سرمایههای عظیم کشور جهت معرفی فرهنگ و تمدن اسلامی - ایرانی و از ابزار ارزآوری بهشمار میرود؛ که در گام نخست بایسته و شایسته است بیش از همه و نخست به مبانی نظری صنایعدستی و هنرهای سنتی پرداختهشده و مبانی مذکور مورد بازخوانی قرارگیرند و دستاندرکاران و کارشناسان صنایعدستی و هنرهای سنتی کشور به سلاح علم و عمل توامان مسلح باشند.
به عنوان یک نویسنده و چهره رسانهای و نیز شاغل در حوزه میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی، لطفا کمی درباره اولویتهای ضروری پژوهشی در قالب مقاله و کتاب و نیز تولید محتواهای کاربردی و ... برای فضای مجازی بگوئید؟
به نظر بنده ایجاد و تقویت زبان و ادبیات صنایعدستی و هنرهای سنتی در حوزههای سهگانهی توسعه و ترویج، حمایت از تولید، و بازرگانی و صادرات ،تقویت و سطحبندی گفتوگو و مذاکره در بازار صنایعدستی و هنرهای سنتی به ویژه در بحث برندسازی و بازاریابی، کمک به افزایش منابع و مآخذ ترجمه شده به فارسی و برعکس در حوزهی صنایعدستی و هنرهای سنتی،کمک به افزایش کمی و کیفی آثار پژوهشی حوزهی صنایعدستی و هنرهای سنتی، تقویت حضور رسانهای صنایعدستی و هنرهای سنتی در رسانهها و وسایل ارتباط جمعی در سه سطح محلی، ملی و بینالمللی، همنشینی سنت و مدرنتیه در صنایعدستی و هنرهای سنتی ،ضرورت وجود نظریات و دیدگاههای علمی در حوزهی صنایعدستی و هنرهای سنتی و وجوهی همپوشانی و همافزایی «نظریه» و «عمل» در حوزهی صنایعدستی و هنرهای سنتی میتواند برای پژوهشهایی که منتج به عملیاتی شدن پتانسیلهای حوزه صنایع دستی شود، مفید فایده باشد.
منتهی بایستی در نظر داشت که در حوزه پژوهش، ما بحثی داریم به نام اقدامپژوهی، که به هر فعالیتی گفته میشود که منجر به تبدیل وضع موجود به وضع مطلوبتر شود. اقدام، محور اصلی در این نوع پژوهش است. به این معنا که شخص یا اشخاص، اقدام خود را در حین کار و فعالیت خود مورد پژوهش قرار میدهند. هدف از این کار بهسازی امور و اثربخش کردن آنها است.
هدف از اقدامپژوهی نیز مانند پژوهشهای مرسوم و دانشگاهی، پیبردن به روابط پدیدهها یا به اصطلاح متغیرها نیست، بلکه به بررسی موضوعهایی میپردازد که فرد یا افراد در محیط کار و شغل خود با آن درگیر هستند و میخواهند از راه پژوهش آن را حل کرده یا کاهش دهند. بنابراین تغییر در وضعیت موجود هدف عمده در این پژوهش است. این پژوهش راهحلهای مناسب برای مشکلات را جستجو کرده و پاسخی است به انتقادهایی که از کاربردی نبودن بیشتر پژوهشهای مرسوم بهعمل میآید.
در مجموع معتقدم در کنار پژوهشهایی که به صورت مرسوم و متعارف انجام میشود مسئولین ذیربط حتما به اقدامپژوهی نیز توجه کنند؛ چرا که بخشی از چرخه تولید و فروش محصولات صنایع دستی همین روابط کاری و اداری است که فیمابین هنرمندان و حوزه اداری متولی صنایع دستی وجود دارد.
نظر شما