مدیر «سرای فرهنگ و کتاب اورنگ» در اردبیل معتقد است: کتابفروش برای ارتقای کیفیت کار باید ساعات مطالعه خود را بیشتر کند و کتابهای بیشتری با سلیقههای متفاوت بخواند تا اطلاعات کاملی به مخاطب بدهد.
آن روز با دو خانم پُرتوان، فرهیخته و اهل مطالعه برخوردم که با دنیایی از طرح و برنامه در ذهنشان، گام در مسیری گذاشته بودند؛ مسیری که بسیاری، از آن ناکام بازگشته بودند: «مهدیه امامی»، متولد ۶۱، کارشناس شیمی و «لیلا حسینی»، متولد ۶۷، کارشناس علوم سیاسی و حقوق و کارشناس ارشد روابط بینالملل.
این رویداد شاید فرصت مناسبی برای معرفی بیشتر و به دور از چارت گزارشگونه همیشگی بود. این دم را غنیمت شمردم، تماس گرفتم و پای صحبتهای خانم امامی نشستم. حاصل این گپوگفت حالا پیش روی شماست.
از خودتان بگوئید و اینکه چطور شد به این کار روی آوردید؟
هر دوی ما در شرکت خصوصی مشغول به کار بودیم؛ در عین حال، هر دو دوست داشتیم کاری برای خودمان داشته باشیم و از آنجا که خوره کتاب هم بودیم، با طراحی فضای مناسبی برای حق انتخاب مشتری، این کار را آغاز کردیم.
چه شد که اسم «اورنگ» را برای این مجموعه انتخاب کردید؟
اورنگ، علاوه بر معنای تاج و تخت، مفهوم برتری، ذکاوت و هوش را دارد و از سویی یادآور هفت اورنگ جامی است. شاید برندخوری بهتری را برای آن متصور شدیم و این نام را انتخاب کردیم.
از انتخاب این شغل چقدر راضی هستید؟ هیچ وقت شده بخواهید تغییرش بدهید؟
هر دو از این انتخاب راضی هستیم. شاید درآمد کتاب خیلی کمتر از شغلهای دیگر باشد، اما بهشدت لذت میبریم و قصد داریم این کار را گسترش دهیم. اگر به گذشته هم برگردیم، همین مسیر را انتخاب میکنیم.
برای بهتر شدن کار چه ایدههایی دارید؟
اطلاعات کتابفروش ۱۰۰ درصد مهم است و به همین سبب برای بهتر شدن کیفیت کار، ساعات مطالعه خود را هر روز بیشتر میکنیم تا کتابهای بیشتری با سلیقههای متفاوت بخوانیم و بتوانیم اطلاعات کاملی درباره کتابها به مخاطب بدهیم.
تا به حال چه برنامههایی را اجرا کردهاید؟ نتیجه این برنامهها را چطور ارزیابی میکنید؟ چقدر مفید بوده و چقدر در جذب مخاطب مؤثر است؟
از ابتدا تصمیم بر این بود که «اورنگ» یک کتابفروشی معمولی نباشد، اسمش را گذاشتیم «سرای فرهنگ و کتاب اورنگ» با این هدف که کارهای فرهنگی هم انجام دهیم و آمار کتابخوانی را ارتقا دهیم. یکی این بود که جلسات کتابخوانی برگزار کنیم، شاید برخی بهتنهایی حوصله نکنند که کتابی را به پایان برسانند، اما وقتی همزمان چند همراه با خود داشته باشند، رغبت و انگیزه بیشتری دارند و با شوق و علاقه کتاب میخوانند. برای همین خاطر هم موضوعات مختلف و نویسندگان متفاوتی را در نظر گرفتیم. گاهی شاید کسی کتاب یا نویسندهای را اصلاً نشناسد و با حضور در این جلسات تمایل پیدا کند درباره موضوع مطرح شده، بیشتر بداند.
به شخصه از جلسات کتاب اورنگ بسیار راضی هستم. شاید از نظر کمّیت، تعداد زیادی نباشیم، اما این حد هم رضایتبخش است. در سال گذشته تور اردبیلگردی با کتاب «سمفونی مردگان» را برگزار کردیم که گزارش آن در ایبنا هم آمد (اینجا). در برنامه دیگری، بخشی از تاریخ اردبیل را در شیخ کلخوران مرور کردیم و اطلاعاتی رد و بدل شد که بسیار مفید بود.
جلسات فیلم و موسیقی برگزار میکنیم. به این ترتیب که در آغاز هر فصل، روزی را به بررسی فیلم و موسیقی و کتاب اختصاص میدهیم. بهفرض کسی ساز خود را معرفی میکند؛ قطعهای مینوازد و حتی اگر لازم دید کتابی، آلبومی یا استادی را هم در این زمینه معرفی میکند. جلسات فیلم یا تئاتر هم همینطور؛ فیلم فاخری را میبینیم، چه ایرانی و چه خارجی و درباره آن به بحث و تبادل نظر میپردازیم. فیلم کارها را با هم به اشتراک میگذاریم و با آثار جدیدی آشنا میشویم.
چه پیشنهادی برای همکاران همصنف خود دارید؟
هر کاری که به آن دست میزنیم، باید پشتوانهای از عشق داشته باشد. کار فرهنگی در ایران بُعد مادی ندارد، بنابراین نیازمند عشق و علاقه مضاعف و یک سری فداکاریهاست؛ بنابراین نباید به این سِمَت، نگاه مالی داشت. قبول دارم که بیشتر همکاران من آقا هستند و مسئول تأمین نیازهای خانواده؛ با این حال اگر ارتباطات خود را بیشتر کنیم، اطلاعات بیشتری در اختیار متقاضی قرار دهیم یا محیط آرام و دنجی برای آنان فراهم آوریم، شاید اشتیاق بیشتری فراهم شد و کتابخوانی به جمع کتابخوانان پیوست.
از اتحادیه و اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی چه انتظاراتی دارید؟
در حد وظایفشان، انتظار حمایت داریم؛ اما متأسفانه احساس تنهایی عمیقی میکنیم. میآیند، سر میزنند، اما حرکت خاص و ویژهای به نفع کتابفروش انجام نمیشود. نمیخواهم قدرنشناسی کنم چون در نمایشگاهها حمایت میکنند، اما فکر میکنم با توجه به مسئولیتی که دارند، دستشان باز است و میتوانند بیشتر کمک کنند.
منظورتان چه نوع حمایتی است؟
برای مثال، سال گذشته، دیگر استانها نمایشگاه کتاب برگزار کردند. در اردبیل این اتفاق نیفتاد. یا اینکه از سوی اتحادیه یا ارشاد یک سری وامها تعلق بگیرد؛ نه اینکه نیست، هست اما به قدری شرایط دشواری دارد که شاید نتوان پیگیر آن بود. به نظر میآید بهتر باشد شرایط مناسبتری در نظر گرفته شود. اتحادیه دیگر اصناف قراردادهای رفاهی خوبی با جاهای مختلف منعقد میکنند که جای این برنامه را خالی میبینم. من پس از 3 سال تازه توانستهام با برخی شرکتهای پخش به شکل اعتباری کار کنم. در حالیکه میشد اتحادیه کتابفروشان اردبیل با شناختی که دارد و با ضمانت خود، ما را پشتیبانی کند.
گویا پرداختی مشارکت در طرحهای تخفیفی پیشین به تعویق افتاده بود. سرانجام آن چه شد؟
سال گذشته در چنین روزهایی، بلافاصله پس از طرح تابستانه کتاب، به مناسبت هفته اردبیل، تمدید فروش تخفیفی داشتیم که پرداخت نشده بود و امسال با پرداختیهای طرح بهارانه تسویه شد.
در سه سالگی اورنگ چه اتفاقی رقم خورد؟
ما هر روز در چنین روزی جشن داشتیم، اما امسال به سبب شرایط اجتماعی حاکم، از چنین برنامهای صرف نظر کردیم، جز اینکه در کنار تخفیف ویژه خرید آنلاین، ارسال رایگان را نیز در نظر گرفتیم.
وضعیت فروش، این روزها چطور است؟
وضعیت چندان تفاوتی با روزهای عادی ندارد. با وجود همهگیری بیماری و اعلام وضعیت قرمز، کماکان رفت و آمدها برقرار است ولو با ماسک.
متوسط مطالعه غیردرسی خود شما چقدر است؟ چه کتابهایی میخوانید؟ آخرین کتابی که خواندهاید چه بوده و کی خواندهاید؟
عموما وقتی در اورنگ هستم، مطالعه میکنم. هر شب هم پیش از خواب مطالعه دارم. قبلا بیشتر رمان میخواندم اما حالا نه. کتابی را در منزل و «زندگی پنهان ذهن» را در محل کارم مطالعه میکنم.
سوال پایانی: سه اثر خوب و سه نویسنده خوب از نظر خودتان را به ما معرفی کنید.
«جزء از کل»، «نبرد من» و «صد سال تنهایی» را دوست داشتم و آثار موراکامی، کامو و مارکز را بیشتر پسندیدهام.
نظر شما