وی افزود: «کاراپت خاچو» حالا دیگر جزئی از تاریخ شده است. او کسی است که قدرت آوارهکنندگی و ویران کنندگی تاریخ را بهتر از هر کسی میداند. در کتاب «صد سالگی یک فریاد»، کاراپت خاچو سخن و ترانههایی را که با سرگذشت انسانی رقم خوردهاند، بازگو میکند.
خاکپور ادامه داد: در طول تاریخ، ارامنه و کُردها همواره در جوار هم میزیستهاند و پس از قتلعام بزرگ ارامنه، خانوادههای بسیاری از کُردها به خانوادههای آواره ارمنی کمک کردند و گاه فرزندان آنان را به فرزندی قبول میکردند تا از کشتهشدنشان جلوگیری کنند. «کاراپت خاچو» نیز خودش یکی از ارمنیهایی بود که کُردها به کمک او شتافتند و او نیز تا آخر عمرش با صدای دلنشین خود ترانههای کُردی را در تاریخ این دو ملت ثبت کرد.
به گفته وی، این کتاب دهها مورد قتل عام و آوارگی و تراژدی زندگی ارامنه و و کُردها را با تمام جزئیات در خود ثبت کرده است و بیشک کاراپت خاچو یکی از نامدارترین خوانندگانی است که با سیستم سَر یا به بیانی دیگر صدای (حافظه) ترانهسرایی کرده است.
این مترجم در ادامه بخش کوتاهی از این کتاب را بازگو کرد:
95 سال است که به زبان کُردی آواز میخوانم. برای کُردها میخوانم. در سرزمین کُردها پدر و مادرم را به قتل رساندند. آنها را جلوی چشمان برادر و خواهرهایم به قتل رساندند. پس از آن هم در مراسم بزرگان عشیرههای کُرد حضور داشتم و برای آنها سالهای طولانی آواز خواندم. شیخ سعید برای کُردها قیام کرد. رُما رَش (دولت عثمانی) شیخ سعید و یارانش را به دار آویخت و نابودشان کرد، برادر من! برای همین هم درد و غصههای من زیاد شدند. در سن 25 سالگی، شبی به راه افتادم و به کردستان سوریه رفتم. در سوریه به دیدار کُردهای آنجا رفتم. در شهر قامشلو و حَسَکه ماندم. پسرم سِروپ در آنجا به دنیا آمد. در آنجا هم با کُردها رفیق شدم. با دنگبژهای آن منطقه دوست شدم. اکنون 56 سال است که به ایروان آمدهام. باز هم برای کُردها و به زبان کُردی میخوانم. من در ایروان هستم ولی روح و فکر و دلم آنجاست، رفیق! همانطور که میبینی هرچند زبان مادری من ارمنی است، ولی نمیتوانم به درستی این زبان را حرف بزنم. من ارمنی هستم، ولی یاران و همراهان من کُرد هستند.
نظر شما