برگزیده جایزه جلال در بخش ادبیات دفاع مقدس، در یادداشتی درباره نامگذاری سوم و چهارم خردادماه، نوشت: «چه میزان از مستندات و تولید محتوای دو نهاد رسانه و آموزش، به این دو نامگذاری اختصاص داشته و دارد؟ چه میزان از تولیدات فاخر و ملی هنری و فرهنگی این کشور در جهت کارویژههای نامگذاری این دو روز، شکل گرفته است؟»
دو/ سال هزار و سیصد و نود با مقدماتی از دوران جنگ هشتساله و براساس مستندات ارائه شده، چهارم خرداد بهعنوان روز مقاومت و پایداری- روز دزفول، در تقویم ملی نامگذاری و ثبت شد.
سه/ همه میدانیم که فلسفه نامگذاری روزها براساس وقایع یا شخصیتها یا موضوعات مهم را در کارکردهایی همچون ماندگاری، نهادینه شدن، نکوداشت و انتقال بیننسلی ارزشها و هنجارهای فرهنگی، میتوان تبیین نمود و نیز آشکار و مورد وفاق عمومی است که نهادهای رسانه و آموزش از مهمترین و اصلیترین ارکان و کارگزاران این کارکردها هستند.
حال چند پرسش اساسی و مهم برمبنای کارکردهای یادشده درخصوص نامگذاری برخی روزها و مناسبات و ازجمله دو روز پیاپی سوم و چهارم خرداد مطرح است:
طی دهههای گذشته، برونداد نهاد آموزش و رسانه در ماندگاری و انتقال بیننسلی در این دو مورد خاص؛ چه بوده است؟ چند درصد از شهروندان این کشور - چه آنها که در زمان وقوع حوادث این دو شهر، متولد شده بودند و چه آنها که ماهها و سالها پس از آن وقایع، به دنیا آمده و در این کشور زندگی کرده و میکنند - اطلاعی حتی اندک از فلسفه نامگذاری این دو روز دارند؟
چند درصد از قهرمانان ملی این دو شهر، در اذهان مردم شناختهشده هستند؟ اگر از شهروندان ایرانی بخواهیم ده تن از شهدا، جانبازان و یا اسرای این حوادث را نام ببرند، چه نتیجهای حاصل میشود؟
چه میزان از مستندات و تولید محتوای دو نهاد رسانه و آموزش، به این دو نامگذاری اختصاص داشته و دارد؟ چه میزان از تولیدات فاخر و ملی هنری و فرهنگی این کشور در جهت کارویژههای نامگذاری این دو روز، شکل گرفته است؟
از اینها که بگذریم، کجسلیقگی در انتخاب و نامگذاری دو واقعه مهم ملی بهصورت پیاپی و دو روز پشتهم در تقویم، هر دو واقعه و فلسفه مفهومی و کارکردهای آنها را درهم تنیده و مخدوش ساخته و میسازد، بهویژه برای نسل کودک و نوجوان و جوانی که درک مستقیم و آن زمانی در حوادث جنگ هشتساله ایران و عراق را نداشته است.
و اما حلقه مهم مفقوده این نامگذاری در عبارات هر دو روز، بهسازی است. بایسته است در هر دو شهر، پس از مقاومت و ایثار و در خرمشهر بهطور خاص پس از مرحله آخر که آزادسازی و فتح و پیروزی است، ادای دین به این دو مظهر مقاومت و ایثار و پایداری، با بهسازی، مورد عنایت قرار گیرد.
شاخصها و آمارها و مشاهدات میدانی و تجربه زیسته شهروندان خرمشهر و دزفول، همگی نشان میدهد که نه فقط در عبارت نامگذاری که در عمل نیز، بهسازی مورد غفلت عمیق قرار گرفته یا با کمی تسامح در اولویت قرار نگرفته است.
اما نکته پایانی:
سوم خرداد، سالهاست در مرثیهای آهنگین و چندجملهای از رهبران و بزرگان سیاسی نظام در زمان وقوع آزادسازی خرمشهر و اندکی اطلاعات و آمار نظامی از معدود تصاویر قدیمی و تکراری مستند از سال هزار و سیصد و شصت و یک از رسانه، خلاصه شده است. و مطالبات مردم صبور و نجیب خرمشهر همچنان در انتظار همت عالی متولیان امر و بهسازی شهر و ماندگاری و انتقال بیننسلی ماجرای مقاومت و پایداری و پیروزی آن و روایت قهرمانانش، در سایه و سیطره گزارش عملکرد سازمانهای فرهنگی و آموزشی، به تاریخ سپرده شده است…
پیشنهاد میکنم اگر نمیتوانیم اشکال و ایراد نامگذاری پشتهم این دو روز را برطرف سازیم، عنوان را اصلاح کنیم تا شاید یادمان باشد که باید به، بهسازی و رفاه و آبادانی و جبران خسارات اقتصادی و توسعهای خرمشهر و دزفول بهطور شایسته و کاربردی، توجه کنیم.
نظر شما