اینها بخشی از سخنان «حسین زنگویی» مدرس دانشگاه فرهنگیان بیرجند و نویسنده کتابهای «شاعران قهستان»، «دستانها و داستانها» و «تمثیلها و مثلهای بیرجندی» است. به بهانه چاپ جدیدترین اثر این نویسنده نامآشنای خراسان جنوبی با عنوان «افسانههای خراسان جنوبی» با او به گفتوگو نشستیم.
حسین زنگویی متولد 1338، دانشآموخته دکترای زبان ادبیات با سابقه 17 ساله خدمت در آموزش و پرورش و 20 سال حضور در مناطق تربیت معلم استان و دانشگاه فرهنگیان، کتاب «افسانههای خراسان جنوبی» را محصول 3 تا 4 دهه تلاش و کوشش خود میداند و میگوید: اوایل سالهای خدمتم به عنوان معلم، در روستای «معدن قلعه زری» واقع در 180 کیلومتری جنوب غربی بیرجند تدریس میکردم. محیط روستا، یک محیط کارگری بود و از نقاط مختلف استان همچون قاین، طبس، خوسف، شوسف، عشقآباد، دستگردان و نهبندان در آنجا حضور داشتند. در شبنشینیها متوجه شدم که گویش، زبان، لهجه، مثلها، چیستانها، داستانها و افسانههای نقاط مختلف استان تفاوت بسیاری با یکدیگر دارد.
وی ادامه میدهد: از سال 1362 با مقوله «فرهنگ عامه» آشنا شدم اما دانش علمی در این زمینه نداشتم و فقط مثلها، چیستانها یا داستانهایی را که میشنیدم، به علت علاقه شخصی جمعآوری میکردم. سال 1372 مرکز خراسانپژوهی آستان قدس، همایشی با موضوع فرهنگ عامه برگزار کرد و به علت حضور دو تن از اساتید بنده، دکتر راشد محصل و دکتر ناصح در مرکز خراسانشناسی، من نیز به این همایش دعوت شدم. قرار بود بر اساس طرح همایش، عناصر فرهنگ مردم جنوب خراسان (از گناباد تا نهبندان) مورد شناسایی و بررسی قرار بگیرد.
هزاران ورق داستان، چیستان و مثل
زنگویی با بیان اینکه کار روی طرح با همراهی تعدادی از دوستانم ادامه داشت، اضافه میکند: سال 74 نیز در مرکز آموزش عالی فرهنگیان، بخشهایی از طرح را به دانشآموزان علاقهمند سپردم. نتیجه این سالها یعنی از 1362 تا 1393، جمعآوری مجموعه بزرگی از اطلاعات با همکاری دوستان، همکاران، دانشجویان و سفرهای خودم به روستاهای متعدد در دوران معلمی شد.
این مولف که به گفته خودش تصور نمیکرد روزی این مجموعه تبدیل به کتاب شود، میگوید: دهها کارتن و هزاران ورق جمع شده بود و با مشورت دوستان تصمیم به طبقهبندی آنها گرفتم. سال 1374 اولین اثر من با عنوان «شاعران قهستان» که سرگذشت تاریخ ادبیات منظوم قهستان از قرن چهرم تا دهه 60 است، تکمیل و در سال 1385 منتشر شد.
به گفته وی، پس از این اثر، با همکاری دکتر محمدمهدی ناصح کتاب «امثال و حکم مردم خراسان» با بیش از 15 هزار مثل در دو جلد منتشر شد. حتی این کتاب جایزه اول جشنواره ملی کتاب خراسان را نیز از آن خود کرد. اثر بعدی بنده با بهرهگیری از اطلاعاتی که جمعآوری کرده بودم، کتاب «دستانها و داستانها» با موضوع ریشهشناسی مثلهای فارسی بود که برگزیده وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی هم شد.
«مشاغل و پیشههای سنتی خراسان» با همکاری نجیبالله رجبی (از نویسندگان برجسته استان اهل قاین) و «تمثیل و مثلهای بیرجندی» دیگر آثار چاپ شده توسط حسین زنگویی است که با یادآوری آنها، اضافه میکند: نهایتا به کتاب «افسانههای خراسان جنوبی» رسیدم که با 132 افسانه در سال 98 به چاپ رسید. کتاب بر اساس محتوا در 7 طبقه نگارش شده است.
آموزش به کودکان از طریق افسانهگویی و قصهها
این نویسنده خوش قلم خراسان جنوبی، به اهمیت افسانهها اشاره میکند و میگوید: در گذشته آموزش در مکتبخانهها از طریق افسانهگویی و قصهها انجام میگرفت که شامل مجموعهای از بایدها، نبایدها، پیروزیها و شکستها بود. امروز هم اگر این قصهها مورد توجه قرار بگیرند، موثر هستند. مغز کودک امروز با دیدن فیلم و کارتون منجمد میشود و فعالیتی ندارد در صورتی که با قصه سوالها و افکار متفاوتی در ذهن کودک ایجاد میشود که پاسخ آنها را در همان قصهها میتواند پیدا کند.
زنگویی با بیان اینکه تجربه گذشتگان در دو بخش دستهبندی میشود، میافزاید: بخشی مرتبط با دستساختهها است که در قالبهایی همچون ساختمانها مشاهده میکنیم، بخش دیگر آثار فرهنگی است که محصول تجربیات فکری فرد و جامعه است و در طول هزاران سال پالایش شده، خوبها مانده و بدها از آن جدا شده، به همین جهت است که اکثر داستانها و مثلها حاوی تجربیات آموزنده هستند و کسی را به راه خطا هدایت نمیکنند.
به گفته وی، توجه به داستانها به معنی بازگشت به گذشته نیست، بلکه با استفاده از تجربیات آنها، راه مقابله با مشکلات و پیش بردن زندگی را یاد میگیریم. امروز باید از قصهها و افسانهها به عنوان آینه بغلِ ماشین استفاده کرد یعنی به آن نگاه کنیم تا دچار حادثه نشویم اما چشممان هم به جلو باشد.
یادگیری سبک زندگی با قصهها
زنگویی در ادامه سخنانش، بیان میکند: در حال حاضر کتاب «جلوههای ادبیات کودک و نوجوان در فرهنگ مردم» با 13 فصل شامل عناصر فرهنگی متفاوت را در دست چاپ دارم و هدفم از نگارش این کتاب پرداختن به عناصری همچون چیستان، بازی، نمایش، لالایی، واگویه و. .. است که در بین مردم فراوان رایج بوده اما اکنون در حال فراموشی است.
وی به دنیای وسیع قصهها اشاره میکند و میگوید: قصهها از چند کلمه شروع میشوند تا چندین جمله، چندین مصرع و. .. برخی در قالب بازی اجرا میشوند، برخی تکخوانی هستند برخی جمعخوانی، برخی با سوال و جواب، تنوع اشکال و شیوههای اجرای قصهها فضای شیرین و مطلوبی را ایجاد میکند که از کودکی که تازه میخواهد حرف زدن را یاد بگیرد تا پیرمرد 100 ساله، میتوانند از آنها لذت ببرند.
نویسنده کتاب «افسانههای خراسان جنوبی» در پایان سخنانش عنوان میکند: رسانههای امروزی عناصر خانواده را از هم دور میکنند، ارتباط گفتاری، دیداری و رفتاری فرزندان با پدر و مادر کم میشود، در نتیجه محبت و تعلقات کم شده و این گونه بنیان خانواده سست میشود. این در حالی است که قصهها فکرها را به هم نزدیک میکنند و راههای مشورت و حل مشکل را به فرزندان میآموزند.
زنگویی تصریح میکند: مطلع باشید که هیچ رشته تحصیلی دانشگاهی نحوه تعامل و سبک زندگی را یاد نمیدهد. سبک زندگی یعنی توجه به فرهنگ خانواده و بخش عمده فرهنگ ایرانی خانوادهها در قصهها آمده است.
نظر شما