وی در آغاز و قبل از كوچ خانواده به گرگان مدتی در روستای اتراچال از بخش بهاران شهرستان گرگان زندگی میکرد و پس از سالها تحصیل در گرگان در سال 1349 با ديپلم ادبی در دانشكده حقوق دانشگاه تهران ادامه تحصيل داد و سال 1353 فارغالتحصیل و پس از انجام خدمت وظيفه و گذراندن يك سال كارآموزی؛ از سال 1358 با پروانه وكالت پایهیک دادگستری در گرگان به وكالت مبادرت کرد.
شادکام در آن ایام و به سبب شرايط و بحبوحهی پيروزی انقلاب، مدتی مجبور به آموزگاری حقالتدریسی شد و چند سالی نیز بهعنوان مشاور حقوقی صنايع چوب و كاغذ مازندران در ساری استخدام شد.
وی پس از هفت سال، خدمت خود را بازخريد و در گرگان دفتر وكالتش را افتتاح کرد و در سال 1390، بهافتخار بازنشستگی نائل شد.
شادکام همواره به مطالعه و نويسندگی در جرايد بومی و فعالیتهای پژوهشیاش مشغول بود که ازجمله آثار وی میتوان به «آبای شاعر بزرگ قزاق»، «نگاهی به تاریخ قوم قزاق»، «قزاقهای گرگان»، «فرهنگ دوزبانه قزاقی» اشاره کرد.
«اراز محمد سارلی» استاد دانشگاه و نویسندهی ترکمن، پژوهشگر و مدیر انتشارات مختوم قلی فراغی در گرگان و مؤلف آثار متعددی چون ترکستان در تاریخ، دانشنامه مختومقلی، تاریخ ترکمنستان، دستور زبان ترکمنی و ... که بهواسطهی حضور انتشاراتش در محلهی قزاق محلهی گرگان، با زندهیاد «حاجی محمد شادکام» رفاقتی دیرین داشته است، درباره مرحوم به خبرنگار ایبنا، گفت: استاد حاجی محمد شادکام را از چندین دهه پیش میشناسم. مردی آرام و خندان از میان قوم نجیب قزاقهای ساکن گرگان بود.
وی ادامه داد: زندهیاد شادکام از معدود قزاقهایی بود که توانست با تحصیلات عالیه، اولین وکیل قوم قزاق در ایران شود. وی همچنین در دوره قضاوت خود، فردی مصمم در دفاع از نهتنها قزاقهای ایران بود، بلکه به وکالت از هر دردمند و مظلومی پرداخت.
سارلی افزود: وقتیکه در سال ۱۳۷۷ با استان شدن گلستان و با مسئولیت اداری در گرگان ساکن شدم؛ یکراست رفتم سمت قزاق محله تا بین مردمان همزبان و همکیش خودم مرکز انتشاراتی مختوم قلی فراغی را پایهگذاری کنم و در آنجا و از اولین قزاقهایی که با آن ها حشرونشر پیدا کردم، استاد حاجی محمد شادکام بود.
وی ادامه داد: در نتیجه ی این مراودات، دو کتاب او به نام های «تاریخچه قوم قزاق» و «آبای شاعر ملی قزاق» را منتشر کردیم که با استقبال خوبی مواجه شد.
مدیر انتشارات مختومقلی ادامه داد: بنده که متوجه شخصیت فوقالعادهاش شده بودم، کارهای نوشتاریاش را نیز دنبال میکردم. مرحوم برای خود وبلاگ قزاقی داشت و به فارسی و قزاقی مطلب مینوشت.
وی افزود: نوشتههای شادکام در حقیقت روزنوشتهایی بود که غالباً به قوم قزاق مربوط میشد. او بهمانند آبای، سرشار از دلسوزی و نصیحت برای قوم خود بود و نیز نگاه انتقادی به مسائل اجتماعی در نوشتههای وی محسوس بود. همچنین او به ترجمه اشعار آبای، شاعر ملی قزاق هم پرداخت و آن را به زبان فارسی سلیس و پرمحتوا به نگارش درآورد و برخی از نوشتههای وی در «مجله بینالمللی فراغی» منتشرشده است.
سارلی در خاتمه، گفت: این اواخر که به مناسبت عید نوروز (۱۴۰۰) در کنسولگری قزاقستان در گرگان جمع شده بودیم، از وی جویای آثار جدیدش شدم که فرمود در حال آمادهسازی کتابهای خود است تا برای چاپ آماده شود.
نظر شما