شهید وحید زمانینیا در سال 1371 در استان تهران در خانوادهای انقلابی دیده به جهان گشود. زندگی در محله شهر ری و در جوار حرم حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) از همان کودکی وحید را شیفته اهلبیت(ع) کرد. وحید از دوران نوجوانی تصمیم گرفت پاتوق خودسازی و تهذیب نفسش را حرم سیدالکریم قرار دهد؛ به طوری که هرگاه در تهران بود خودش را شبهای جمعه به بارگاه ملکوتی حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) میرساند.
وحید عاشق دستگاه پربرکت سیدالشهدا(ع) بود، بهطوریکه تمام اوقات غیر کاریاش را در هیئتهای مختلف شهر تهران میگذراند. علاقه ویژهاش به روضههای اهل بیت(ع)، از او شخصیتی متعبد و دلبسته حریم آلالله ساخته بود. از زمانی که لباس مقدس پاسداری را بر تن کرد، مدافع حرم حضرت زینب(س) شد و بارها و بارها به سوریه رفت تا شاید مزد گریهها و جهادش را از بیبی زینب بگیرد، ولی خدا برای او سرنوشت دیگری را رقم زد. او با اینکه سنش کم بود، ولی خیلی زود محافظ سردار رشید اسلام حاج قاسم سلیمانی شد. جهاد در رکاب حاج قاسم او را به لحاظ معنوی در عالیترین مرتبه قرار داد. با اینکه تازه داماد بود و همسرش انتظار رفتن به خانه بخت را میکشید، ترجیح داد به جای رخت دامادی در کنار حاج قاسم راه آسمان را انتخاب کند. سرانجام وحید زمانینیا در کنار سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی در فرودگاه بغداد توسط پهپادهای تروریستهای آمریکایی دعوت حق را لبیک گفت و با پیکری تکهتکه به استقبال اربابش امام حسین(ع) شتافت.
گفتوگو با هاجر پورواجد؛ نویسنده کتاب «من محافظ حاج قاسمم» را در ادامه میخوانیم.
درباره کتاب «من محافظ حاج قاسمم» که به زندگینامه شهید مدافع حرم؛ وحید زمانینیا پرداخته است بگویید. تفاوت این کتاب با سایر آثاری که درباره مدافعان حرم نوشته شده، چیست؟
کتاب «من محافظ حاج قاسمم» یک توفیق الهی بود که روزی بنده شد. تقریبا اواخر بهار 1399 با اینجانب تماس گرفته شد تا کتاب یکی از شهدای همراهان سردار حاج قاسم سلیمانی را بنویسم. مشغول نگارش کتاب دیگری بودم، لذا علیرغم میل باطنیام این پیشنهاد را نپذیرفتم. چندماه بعد در عالم رویا شهید حسین امینی، نگارش خاطرات شهید وحید زمانینیا را به من سفارش کرد
یقین دانستم مجدد با من تماس خواهند گرفت. اوایل شهریور 1399 مجدد تماس گرفتند و گفتند: «اگر برای شما مقدور است، نگارش این کتاب را تقبل کنید.» با جان و دل پذیرفتم، اوایل مهر همان سال نگارش را آغاز کردم. از نظر من عطر و بوی خاطرات شهدا همه از یک جنس است. فقط شیطنتها و فراز و نشیبهایشان اندکی باهم متفاوت است.
تفاوت این کتاب با سایر کتابهای دفاع مقدس و مقاومت، تکرار وقایع صدر اسلام است. وحید زمانینیا با گذشتن از زیباییهای زندگی نشان داد در تمام ادوار، حنظلههایی ظهور میکنند تا ثابت کنند اسلام امروز همان اسلام عمارها، ابوذرها، سلمانها و سمیههاست.
شهید وحید زمانینیا که زندگی او را روایت کردهاید چه ویژگی خاصی داشته است؟
آنطور که بنده درک کردم، عاشقانههای ایشان در رابطه با اهلبیت(ع) بهویژه امام حسین(ع) چونان چشمه زلال از عمق وجودشان تراوش داشته، بهگونهای که از سن سهسالگی قدم در این خانه میگذارد. وحید زمانینیا بهدنبال شهرت و معروف شدن نبودند و این همان وعده خداوند است که کارهای نیک بندگان خود را به زیباترین شکل متجلی میسازد.
بعد از جنگ تحمیلی در حوزه ادبیات دفاع مقدس بیشتر آثار به دفاع مقدس پرداخته و اکنون چند سالی است که درباره مدافعان حرم هم ژانری به وجود آمده است. برایمان بگویید در این مسیر با چه چالشهایی مواجه بودهاید؟
بهنظر من در این زمینه با دو چالش عمده مواجه هستیم. اول اینکه به لحاظ امنیتی اجازه دریافت و مکتوب کردن وقایع سوریه را به لحاظ زمانی و مکانی نداریم، لذا راه تحقیق میدانی برای ما کاملا مسدود است. دوم اینکه متاسفانه مبحث مدافعان حرم هنوز برای عدهای از مردم شهیدپرورمان جا نیافتاده است و گاها به پرپر شدن جوانان در آن سوی مرزها معترضند.
شایسته است رسالت و اهداف مدافعان حرم و عواقب حضور و یا عدم حضورشان در این راستا شفافسازی شود. چه بسا با مکتوب کردن اتفاقات مهم، پرده از یکسری ابهامات کنار رود.
به دلیل اینکه مدافعان حرم خارج از ایران جنگیدند، ابهامات بسیاری برای مخاطب وجود دارد. بهنظر شما این کتابها میتواند برای ما زوایای تاریخی این جنگها را شفافسازی کند؟
خیر نمیتواند. در بحث مدافعان حرم میبینیم جوانان عاشقانه به سوریه میروند، به دفاع از حرم بیبی زینب(س) در مقابل نیروی داعش میایستند و بعضا به شهادت میرسند. مولفان خاطرات این عزیزان را طبق روایت راویان از بدو تولد تا شهادت به نگارش درمیآورند. متاسفانه رسالت این شهدا و حضورشان در آن سوی مرزها دقیق و شفاف برای مردم روشنگری نمیشود.
درباره جنگ تحمیلی هم اختلافنظرهایی است. برای مثال روایتهایی میشود که بعدها عدهای میگویند این روایت تاریخی درست نیست و سند میخواهند. درباره مدافعان حرم هم این مشکلات دیده میشود؟
خاطرات شفاهی بر سندیت استوار است. متاسفانه در هر دوره شکافهایی ایجاد میشود و یکسری از وقایع حقیقی و تاریخی نشت میکند و از دست میرود. جنگ در سوریه بین نیروی داعش و«فاتحین، فاطمیون، زینبیون و نُجبا» سالها محرمانه بود و اخبار دقیقی ابلاغ نمیشد، لذا درباره مدافعان حرم نیز چنین مشکلاتی مشاهده میشود.
در بحث مدافعان حرم، کتاب رسانه پیشروتری است. شاید در این زمینه رسانه و فیلم عقبتر باشد. این موضوع کار مولفان این حوزه را سخت نمیکند؟
هر کدام از حوزهها وظایف خاص خود را برعهده دارند و میتوانند جدای از یکدیگر موفق باشند، اما چنانچه رسانه و فیلم، پیشروتر میبود مولفان با درک بیشتری از قضایا به نگارش میپرداختند.
اگر به لحاظ زمانی از این بحث فاصله بگیریم چه تغییراتی در ژانر کتابهای مدافعان حرم بهوجود میآید؟
اگر به لحاظ زمانی از موضوع مدافعان حرم فاصله بگیریم، همان اتفاقی خواهد افتاد که در حوزه دفاع مقدس دارد میافتد. فاصله زمانی، روایتگران دلسوخته و قهار را از جامعه نویسندگان ربوده است و شکاف حاصله از گذر زمان موجب ضعف یا فراموشی خاطرات شده است و این یعنی ابترماندن سفارش شهدا که فرمودند: «مارفتیم باقی راه با شما» ولی ما نتوانستیم مکمل رسالت آن عزیزان باشیم.
بازار فروش کتابهای مدافع حرم از نظر شما چگونه است؟
در مجموع، مطالعه در کشور ما به حداقل رسیده است و از طرفی مخاطبان حوزه شهدا قشر خاصی از مردم هستند، لذا آنطور که انتظار میرود بازار فروش خوبی ندارد.
نظر شما