گفتوگوی اختصاصی ایبنا با «مارک فینو» سخنگوی اسبق وزارت خارجه فرانسه؛
قدرتهای هستهای 50 سال درباره کاهش تسلیحات اتمی دروغ گفتند/ زمستان هستهای دومیلیارد نفر قربانی میگیرد
«مارک فینو» معتقد است یک جنگ محدود هستهای که به «زمستان هستهای» منجر شود، میتواند دومیلیارد قربانی به خود بگیرد.
یکی از متخصصانی که سالها بر موضوع خلع سلاح هستهای در کنار عدم اشاعه تاکید دارد، «مارک فینو» سخنگوی اسبق وزارت خارجه فرانسه است. وی که در حال حاضر مدیر بخش عدم اشاعه در «مرکز سیاست امنیتی ژنو» (GCSP) است در کتاب اخیر خود به مخاطرات عدم تاکید قدرتهای هستهای بر خلع سلاح پرداخته و آن را خطری برای بشریت خوانده است. وی معتقد است یک جنگ محدود هستهای که میتواند به «زمستان هستهای» منجر شود میتواند دومیلیارد قربانی به خود بگیرد.
با وی در مورد کتاب اخیرش تحت عنوان «سلاحهای هستهای: بیایید قبل ازاینکه ما را از بین ببرند، آنها را از بین ببریم» گفتوگویی کردهایم که در ادامه میخوانید:
کتاب اخیر شما به مخاطرات تسلیحات هستهای برای بشریت میپردازد. در مورداین اثر توضیح بدهید؟
عنوان کتاب من که به آن اشاره کردید «سلاحهای هستهای: بیایید قبل ازاینکه ما را از بین ببرند، آنها را از بین ببریم» است. این کتاب توسط انتشارات L’Harmattan در فرانسه منتشر شده است و به زبان فرانسوی است.
یک باور رایج در خصوص تسلیحات هستهای وجود دارد و آن این است که دارندگان این نوع تسلیحات تصور میکنند که بازدارندگی هستهای، تضمینکننده صلح است. این در حالی است که من بر کاهش نگرانکننده آستانه استفاده از سلاحهای هستهای به دلیل انتخابهای اعتقادی یا تکنولوژیک و همچنین تهدید تشدید درگیریهای منطقهای تاکید میکنم. براین اساس جامعه بینالمللی برای ازبینبردن این نوع تسلیحات باید اقدامات ضروری انجام دهد. براین اساس خواستار بسیج جوانانی هستم که آینده آنها را تغییرات آب و هوایی و همچنین شمشیر هستهای داموکلس مبهم کرده است.
شما در این اثر توجه ویژهای به رژیمهای حقوقی بینالمللی در زمینه خلع سلاح و عدم اشاعه داشتهاید. این رژیمها تا چه موثر بودهاند؟
معاهده منع سلاحهای هستهای (TPNW) نتیجه ابتکار جامعه مدنی است که در کمپین بینالمللی لغو سلاحهای هستهای (ICAN) تجسم یافته است، که جایزه صلح نوبل 2018 را دریافت کرد. این معاهده در گردآوری بسیاری از دولتهایی که احساس میکردند توسط وعدههای محقق نشده کشورهای دارای سلاح هستهای فریب خورده و خیانت شده بودند، موفق بود. در معاهده منع گسترش سلاحهای هستهای (NPT)، همه طرفها توافق کردند که «مذاکرات را با حسن نیت در مورد اقدامات مؤثر مربوط به توقف مسابقه تسلیحات هستهای در تاریخ ابتدایی و خلع سلاح هستهای دنبال کنند». اما این مربوط به 50 سال پیش بود! پس ما امروز کجا هستیم؟
ما شاهد برنامههای نوسازی برای همه سلاحهای هستهای هستیم که برخی از آنها برای چندین دهه آینده برنامهریزی شدهاند و هزینه آن تریلیونها دلار است. ما همچنین شاهد شکست ساختار کنترل تسلیحات هستیم که در طول جنگ سرد و پس از آن (معاهده دفاع موشکی ضد بالستیک، پیمان نیروهای هستهای میانبرد) در حالی که معاهده منع جامع آزمایش (CTBT) در سال 1996 هنوز اجرایی نشده است، هستیم.
ما در حال رقابت تسلیحاتی جدیدی بین سیستمهای تهاجمی و دفاعی به دلیل استقرار دفاع ضد موشکیایالات متحده هستیم، در حالی که روسیه و چین روی موشکهای مافوق صوت سرمایهگذاری کردهاند که قادر به دور زدن آنها هستند. دیگر قدرتهای هستهای از این روش پیروی کردهاند و خطر بیثباتکننده حملات اولیه(ضربه اول) را ایجاد کردهاند.این خطر همچنین با استقرار کلاهکهای هستهای به اصطلاح «کم بازده» افزایش مییابد.
قدرتهای هستهای هنوز مدعی هستند که دکترین آنها بر بازدارندگی استوار است؛ اما بازدارندگی همیشه کارساز نیست. حملات مسلحانه علیه کشورهایی که دارای سلاح هستهای هستند، مانند بریتانیا توسط آرژانتین یا اسرائیل توسط کشورهای عربی، متوقف نشده است. یا حتی بین قدرتهای هستهای، مانند چین و اتحاد جماهیر شوروی، چین و هند، یا هند و پاکستان. امروزه جنگ متعارف در مقایسه با جنگ هستهای به دلیل تعداد بیشتر کشورهایی که درگیر درگیریهای منطقهای هستند، بسیار محتملتر است. همچنین آستانه کمتری برای استفاده احتمالی از برخی سلاحها وجود دارد، به ویژه آنهایی که به عنوان «تاکتیکی» یا «غیراستراتژیک» تعریف میشوند. حداقل در چندین موقعیت، جهان ممکن است با خوششانسی محض از انفجارهای هستهای تصادفی یا غیرمجاز فاجعهآمیز فرار کرده باشد. چنین خطراتی اکنون با خطر حملات سایبری به سیستمهای فرماندهی و کنترل تکمیل شده است.
قدرتهای هستهای که دارای بمب اتمی هستند، معمولا سایر کشورهایی که بمب اتمی ندارند را در خصوص فعالیتهای هستهای که حتی تحت نظارت آژانس بینالمللی انرژی اتمی است، سرزنش میکنند؛ ولی خود گامی در خصوص خلع سلاح و حتی عدم اشاعه بر نمیدارند. ارزیابی شما چیست؟
قدرتهای هستهای همچنین تهدیدی را از سوی کشورهای «سرکش» که میخواهند به بمب دست یابند، استناد میکنند؛ اما تاریخ تولید تسلیحات هستهای، تاریخ گسترش سلاحهای هستهای توسط کسانی است که قبلاً این فناوری را در اختیار داشتند و آن را با سایر کشورهای احتمالی هستهای به اشتراک گذاشته بودند: دانشمندان آمریکایی به اتحاد جماهیر شوروی کمک کردند تا سلاح هستهای خود را توسعه دهد تا از انحصار ایالات متحده جلوگیری کند. فرانسه نیز به اسرائیل کمک کرد. اتحاد جماهیر شوروی به چین کمک کرد، چین نیز به پاکستان کمک کرد و غیره؛ اما چگونه قدرتهای هستهای میتوانند انتظار داشته باشند که از گسترش سلاحهای هستهای جلوگیری کنند، وقتی خودشان اعلام میکنند که سلاحهای هستهای تضمینهای امنیتی ضروری هستند؟ این بهسادگی آنها را برای کشورهایی که اغلب از سوی قدرتهای هستهای، مانند ایران یا کره شمالی، احساس خطر میکنند، جذابتر میکند. علم تغییرات آب و هوایی به مردم کمک کرده است تا عواقب انسانی هرگونه انفجار هستهای را بهتر درک کنند. حتی یک جنگ هستهای محدود، بهعنوان مثال بین هند و پاکستان، به دلیل انتشار دود و دوده منجر به «زمستان هستهای» میشود که منجر به قحطی گسترده و تا دومیلیارد قربانی در سراسر جهان میشود.
سوال اصلی شما در این کتاب چه بوده است؟
این کتاب مجموعهای از مقالات تحقیقی یا سرمقالههای است که من در مورد تهدید سلاحهای هستهای برای بشریت و محیط زیست نوشتهام. نتیجهگیری من این است که این خطر غیرقابل قبول است و باید علت و دلایل آن از بین برود و حذف شود.
فرضیه شما در این اثر چه بود و پاسخ اصلی شما به آن چه بود؟ استدلال محوری کتاب چه بود؟
بحث اصلی من این است که کشورهایی که دارای تسلیحات هستهای هستند، تصور میکنند کهاین سلاحهای کشتار جمعی میتوانند امنیت آنها را تضمین کنند. در حالی که در واقع امنیت همه کشورها و مردم روی کره زمین را به خطر میاندازند. براین اساس آنها دچار توهم هستند.
ضرورت نگارش این اثر چه بود؟
بهویژه در فرانسه، و همچنین در سایر کشورهای مجهز به سلاح هستهای، بحث عمومی درباره اینکه آیا سلاحهای هستهای امنیت را تضمین میکند یا باعث ناامنی میشود، وجود ندارد. امیدوارم با عموم مردمی که میتوانند در هنگام رایدادن تاثیرگذار باشند و تصمیمگیران در دولت و مجلس و همچنین شکلدهندگان افکار عمومی در رسانهها ارتباط برقرار کنم.
نظر شما