حسین کاجی؛ مسئول انتشارات حماسه یاران گفت: اطلاعات و اسناد لازم بهعنوان مهمات برای اصحاب قلم که میخواهند کاری برای شهدا انجام دهند، فراهم شده است.
جلسه اول این ویژهبرنامه با محوریت کتاب «تنها گریه کن»، روایت زندگی شهید محمد معماریان، با حضور اکرم اسلامی؛ نویسنده کتاب، حسین کاجی؛ مدیر انتشارات حماسه یاران و جمعی از اهالی فرهنگ در روز سهشنبه دوم آذر در مجتمع ناشران قم برگزار شد.
حسین کاجی در ابتدای این مراسم ضمن تبریک هفته بسیج گفت: معتقدم بانی جلساتی که برای شهدا برگزار میشود، امام زمان(عج) است. زمانی در جنگ معبر میزدیم و یک لشکر گذر میکرد. اتفاقات زیادی در جنگ دیدیم. در یک آن همه جا آتش میگرفت، زلزله میشد، سنگر، رفقا، موتور، حتی سطح آب آتش میگرفت و صدا به صدا نمیرسید. فرماندهان میگویند اگر میخواهید بدانید چه صحنهای بود، صدتا طبل بیاورید و بزنید. به هر حال جنگ تحمیلی، لبنان، عراق و افغانستان را پشت سر گذاشتیم. به مرور احساس خلأ کردیم تصمیم گرفتیم مجموعه مردمی داشته باشیم بنابراین اقدام به جمعآوری اسناد کردیم. امروز ادعا داریم، مجموعه مردمی هستیم که کاملترین اسناد جنگ را در اختیار داریم.
وی اظهار کرد: با خود اندیشیدیم حالا که در جنگ توفیق شهادت حاصل نشد، مهمات اصحاب قلم را فراهم کنیم. از شهید زینالدین خواستیم در حوزه فرهنگی ما را یاری کند. تعدادی از خواهران برای نگارش آثار اعلام آمادگی کردند و کتابهای کوتاه و بلند نوشتند و یکی از این بانوان، خانم اسلامی بود.
کاجی افزود: اطلاعات و اسناد از سوی افرادی که دغدغه داشتند جمعآوری شد و نویسندگان شروع به نوشتن کردند. اگر از من بپرسند در مورد شهید معماریان و خانواده ایشان چقدر تحقیق کردید؟ میگویم اینقدر خانواده شهید داریم که قبلا درمورد آنها تحقیقات صورت گرفته و اسناد گردآوری شده در انتظار قلم توانمند نویسندگان هستیم.
وی بیان کرد: من برخلاف همه، وقتی خبر شهادت رفقایم را میشنیدم، کف میزدم. وقتی رهبر معظم انقلاب اسلامی تقریظ را خواندند در دلم گریستم. امروز قرار است برای شهیدان کاری انجام دهیم. ما هنوز از شهدا نگفتهایم ما مسئول هستیم و به عنوان مسئول انتشارات با شما اهالی قلم و رسانه اتمام حجت کردم. امروز به دیدار مادر شهیدی رفتم که مادر، همسر و خواهر دو شهید است. به ایشان گفتم من راوی هستم از شما میخواهم خاطرات فرزندتان را بگویید تا در قالب کتاب تدوین شود. ایشان گفت: «نمیتوانم خاطره فرزندم را بگویم، چون من مظلومترین مادر ایران هستم». گفتم مادری داشتیم سه فرزند خود را به خاک سپرده است. گفت دموکراتها سر فرزند 18 ساله من را بریدند. بدنش را پاره پاره کردند و به من گفتند به امام(ره) توهین کن. این کار را نکردم. 24 ساعت بالای سر فرزندم بودم که بدنش پارهپاره بود. میگفتند نگاه کن و دق کن. بعد از 24 ساعت گفتند اگر میخواهی حیوانات فرزندت را نخورند، با دستت قبر بکن و دفنش کن. با دست خودم برای فرزندم قبر کندم. دیدم فرزندم کفن ندارد، چادرم را برداشتم و دور جوانم پیچیدم. وقتی خواستم فرزندم را در قبر بگذارم دستم یاری نمیکرد. صدایی به گوشم رسید، گویی حضرت زهرا(س) به من گفت فرزندت را به ما بسپار. ما روایت این مادران را نداریم. امروز همه جمع شدهایم که به شهدا «بله» بگوییم. اسناد و اطلاعات را در اختیار داریم. باید فقط بنویسیم. خداوند ما را از روزهای آتش و خون آورده تا غربت شهدا را بگوییم.
اکرم اسلامی؛ نویسنده «تنها گریه کن» نیز در بخشی دیگر از این برنامه درباره فرایند نگارش این کتاب، گفت: از همان ابتدا که مادر شهید را دیدم به دوستانم میگفتم، بیایید برویم حاجخانم را ببینیم. اگر این توصیه را میکردم به این دلیل بود که خودم با فضایی آشنا شده بودم که فضای متفاوت از آنچه بود که تاکنون زیسته بودم. آقای کاجی مادر شهید را معرفی کردند و گفتند میخواهیم کتابی در مورد ایشان بنویسیم و من معتقد بودم با ویژگیهایی که از ایشان شنیدهام، نوشتن از ایشان در حد توان من نیست و چون تجربهای در این زمینه نداشتم، از انجام این کار پرهیز میکردم. معتقد بودم نمیتوانم حق مطلب را در مورد ایشان ادا کنم. دقیقاً کلام آقای کاجی خاطرم هست که میگفتند، میخواهم بروی و نفس مادر شهید به تو بخورد. امید است این عزیزان سالها زنده باشند، اما واقعیت طبیعت غیر از این است و ما باید به سراغ آنها برویم و خاطراتشان را ثبت و ضبط کنیم.
وی اظهار کرد: اگر رهبر معظم انقلاب اسلامی بر این کتاب تقریظ نگاشتهاند، چیزی به من برنمیگردد و همه متوجه مادر شهید است. پذیرش نگارش این اثر برای من سخت بود، اما با یکبار دیدن حاجخانم یقین پیدا کردم که دلم میخواهد بیشتر ایشان را ببینم. نوشتن کتاب تقریبا سه سال زمان برد. فراز و نشیب زندگی خانم معماریان بیش از آن است که در کتاب آمده و خیلی موارد فاکتور گرفته شده است. آدم حرفهای نبودم و به حس خودم رجوع کردم و البته مشاور خوبی برای انجام کار داشتم و این یک کار تیمی بود و با مشورت همدیگر و با رفت و برگشتها و اصلاحات زیاد بالاخره به نتیجه رسید.
نظر شما