کتاب «من قاسم سلیمانیام» شامل پنج نمایشنامه کوتاه «مهندس مین»، «مفقود دوم»، «سرباز سردار»، «کاخ ریاست جمهوری» و «من قاسم سلیمانیام» به قلم مرتضی شاهکرم است.
کتاب «من قاسم سلیمانیام» مجموعهای جمعوجور شامل پنج نمایشنامه کوتاه است: «مهندس مین»، «مفقود دوم»، «سرباز سردار»، «کاخ ریاست جمهوری» و «من قاسم سلیمانیام» که بولد شده و به عنوان اسم کتاب روی جلد نشسته است. مؤلف دهه شصتی کتاب، مرتضی شاهکرم نویسنده، کارگردان، طراح صحنه و بازیگر تئاتر، تلویزیون و سینماست. او اصالتا خرمشهری و در دانشگاه در رشته کارگردانی تحصیل کرده است. کارنامه شاهکرم در حوزه تألیف کتاب هم مانند حوزه تئاتر و فیلم و سریال، پربار است. کتابهایی مثل «گندم»، «برونسی»، «سانتیمتر»، «آقای قاضی صدایم را نمیشنوی» و... ازجمله آثار مکتوب او و سینمایی «شب واقعه» و «اینجا خانهی من است» و سریال «نجلا» از تجربههای بازیگری اوست.
«مهندس مین»
نمایشنامه اول علاوه بر راوی، چهار شخصیت دارد و با محوریت یکی از سربازان خاص حاج قاسم در سالهای دفاع مقدس، یعنی شهید عباسعلی فتاحی نوشته شده است. عباسعلی در اوج جوانی به شش زبان زنده دنیا تسلط داشت و در آمادگی جسمانی هم با توجه به رزمیکار بودنش نمره بسیار بالایی میگرفت. او تکفرزند خانواده بود و با اینحال زمانی که وارد لشکر ۴۱ شد، مستقیم به خطرناکترین بخش تیپ پا گذاشت: گردان تخریب! از آنجا کم¬کم به مهندس مین معروف شد و در نهایت سرنوشتی روضهوار و تکاندهنده برایش رقم خورد.
«مفقود دوم»
مفقود دوم درباره رشادتهای دو برادر کرمانی است. قصه به زمانی برمیگردد که بچههای کرمان و هرمزگان و سیستان و بلوچستان تازه قرار بود در یک تیپ مستقل به نام لشکر 41 ثارالله سازماندهی شوند. حاج قاسم شد فرمانده لشکر و این دو برادر که سر نوبت جبهه رفتن باهم مدام بحث داشتند، شدند دوتا از پا بهرکابترین نیروهای فرمانده.
«سرباز سردار»
نمایشنامه بعدی در سه بخش مجزا به منش حاج قاسم و نیروهایش میپردازد و هدف اصلیاش بررسی بعضی ابعاد شخصیتی شهید سلیمانی است. سه بازیگر دارد که هرکدام یک قصه از سردار دلها را روایت میکنند. اینجا تماشاگر در اجرای نمایش مشارکت مستقیم دارد. بازیگرها سوالاتی میپرسند و تماشاگرها قرار است جواب آنها را در آستینشان داشته باشند تا با مشارکت هم قصه را جلو ببرند.
قصه اول، در مورد شهید حسین یوسفاللهی است. همان نوجوان عارفی که حالا و برای همیشه در گلزار شهدای کرمان همسایه سردار قاسم سلیمانی است. قصه دوم، برشی مختصر از جنگ پیشمرگهای کرد با داعش است. اربیل درحال سقوط است و صدای پای داعش پشت دیوارهای شهر به گوش میرسد. هیچکس هم از غرب و شرق عالم قصد ندارد به داد مسعود بارزانی و اقلیم کردستان برسد. زمزمه فرار بین نیروهای کرد در حال انتشار است، تا اینکه تماس بارزانی با ایران و قول مردانه حاج قاسم ورق را برمیگرداند.
پردهی سوم این نمایش هم در خانهی عماد مغنیه در بیروت رقم میخورد. او بهتازگی شهید شده و حاج قاسم به دیدار دخترش، زینب مغنیه رفته است. دختری صبور که مثل خیلی از فرزندان شهدا ایشان را عمو صدا میکند.
«کاخ ریاستجمهوری»
نمایشنامه چهارم از روزهای غمآلوده و غریبی میگوید که پایتخت سوریه در یک قدمی سقوط ایستاده بود. آن ایام اوضاع به شکلی پیش میرفت که داعش تا نزدیکی کاخ ریاستجمهوری جلو آمده بود و در دولت و ارتش سوریه خیانت، عدم اعتماد و ترس بیداد میکرد. در چنین شرایطی بود که جبهه مقاومت به دنبال تکیهگاهی محکم در آخرین سنگرهای باقیمانده دمشق میگشت؛ و چه تکیهگاهی محکمتر از شانههای استوار حاج قاسم؟ او شخصا با جمع معدودی از یارانش به دمشق رفت، وارد کاخ ریاستجمهوری شد و سکان کشتی را در یکی از طوفانیترین برهههای تاریخ بهدست گرفت. حالا دیگر خودتان باید بخوانید و ببینید که آن روز وقتی مهمترین اعضای کابینه بشار اسد از طریق غذا مسموم شدند و پزشکها هم دستشان به جایی بند نبود، بروبچههای حاج قاسم چطور ناممکنها را برای پیروزی به ممکن کردند.
«من قاسم سلیمانیام»
نمایشنامه پنجم قرار است دست ما را بگیرد و برود سراغ بچههای گردان 410 لشکر 41 گردان غواصها. رزمندههایی که با تمرینهای کمرشکن آماده مهیبترین روزهای نبرد میشدند. صبحها به آب میزدند و غروب برمیگشتند. اکثر بچههای این گردان خطشکن کرمانی بودند و فرماندهشان، علی عابدینی، یکی از نیروهای خیلی خاص و نخبه لشکر بود. اما عابدینی در حین عملیات والفجر سه به شدت از ناحیه شکم مجروح و روانه بیمارستان میشود. بعد از او حاج قاسم با انتخابی هوشمندانه و دقیق، احمد امینی رفیق شفیق عابدینی را بهعنوان فرمانده گردان غواص برمیگزیند. کسی که بین دوندگیهایش هرچند روز یکبار، دقایقی از فرط بیخوابی بیهوش میشود و وقتی به هوش میآید دوباره بیوقفه کارهایش را از سر میگیرد!
اینجا هم مثل دو نمایشنامه اولی، محور قصه سربازان حاج قاسم هستند. نویسنده با دست گذاشتن روی گوشههایی از زندگی نیروهای خالص و مخلص او، رسم و مرام قهرمانها را به مخاطبش یادآوری میکند. مرامی که اگر نباشد، آدمی حتی از هزار فرسنگی رؤیای «قاسم سلیمانی شدن» هم نمیتواند رد بشود. برای نزدیک شدن به ساحت او و پا جای پایش گذاشتن، باید راه و رسمش را شناخت و برای شناختن راه و رسم خودش، باید دور و بر تکتک نیروهای عزیزش هم گشت و از احوالشان پروانگی یاد گرفت.
کتاب «من قاسم سلیمانیام» در 84 صفحه به بهای 25 هزار تومان از سوی انتشارات سوره مهر راهی بازار نشر شده است.
نظر شما