حالا هری فریدمن (Harry Freedman)، نویسندۀ بریتانیایی در حوزههای تاریخ، مذهب و فرهنگ، پای به میدان گذاشته است. قلمِ او که خود را «نویسندۀ برجسته بریتانیایی در حوزۀ آثار پاپیولارِ فرهنگ و تاریخ یهود» معرفی میکند، آمادۀ رقابت با دیگر آثار درباب لئونارد کوهن است. در پیشگفتار کتاب، فریدمن متعهد میشود که دست به تحلیل آثار هنرمند نخواهد زد و در عوض، به الهامات هنری او خواهد پرداخت؛ به «بهرهگیریهای مدام و گستردۀ کوهن از کتاب مقدس و سنتهای مذهبی».
چه خوب که دست به تحلیل آثار نمیزند! اما به نظر میرسد که در همین قدم اول هرچه رشته کرده پنبه خواهد شد. زیرا همین دعوی او کمی گستاخانه است؛ بهویژه آن زمان که خود نویسنده نیز معترف میشود که کوهن «میلی به توصیف کار خود، بهعنوان اثری با هدف مذهبی یا معنوی ندارد». اما فریدمن همچنان به بررسی آثار کوهن در زمینه مذهبی و معنوی خواهد پرداخت.
فریدمن از داستان زادهشدن کوهن آغاز میکند. از اینکه این خواننده و ترانهسرا، پسر فداکار خانوادهای مذهبی در مونترال کانادا بوده و خانواده از او میخواسته شاعر شود و او کارش را با تأثیرپذیری از برخی از مشهورترین شاعران مونترال آغاز کرده است.
پس از آن فریدمن شروع به ساختشکنیِ چند ترانۀ کوهن میکند و ازجمله به ترانۀ معروف Hallelujah که براساس کتاب مقدس سروده شده، میپردازد و دقیقاً از درون کتاب مقدس برایمان میگوید که: «ایمان تو قوی بود اما نیازمند حجّت بودی [که] او را روی پشتبام دیدی.» اگر این نقل قول که از داستان داوود و بثشبع (مادر سلیمان نبی) است به شما در فهم معنای این ترانۀ کوهن کمک میکند، بدانید که این کتاب به درد شما خواهد خورد.
اما بعید نیست کسی هم بگوید که تأثیر شوخطبعی کوهن در کارهای او ـ که در بسیاری اجراها و مصاحبهها به دردش خورده بود ـ دستکمی از کتاب مقدس ندارد؛ چه آنکه این شوخطبعی پرسپکتیو خاصی را به کوهن در برخورد با هم کتاب مقدس و هم زندگی، داده است. در کتاب فریدمن نیز بارها و بارها به طنز کوهن اشاره شده است. فریدمن همچنین یادآور میشود که کوهن چندباری در مورد آهنگ خاص خود، «سوزان» گفته: خوشحال است که بسیاری هوادارنش این آهنگ را دوست دارند. او دربارۀ اینکه حقوق این آهنگ از او ربوده و آهنگ به نام فرد دیگری تمام شده، گفته است: «این خوششانسی من بود... نباید با چنین آهنگی ثروتمند شد.»
با این همه، فریدمن درست میگوید که بسیاری آهنگهای کوهن شبیه کتاب مقدس هستند. ترانۀ «اگر خواستِ توست» را در نظر بگیرید؛ فریدمن مدعی است متن این ترانه تقریباً همان مقدمهای است که در کتاب دعای عبری میبینیم: «شاید خواستِ تو باشد. کوهن همیشه این آهنگ را بهعنوان یک دعای شخصی توصیف کرده است. فریدمن مینویسد: «بسیاری از عبارت این ترانه، طنینی همچون کتاب مقدس دارند. بی که هیچکدام نقلقولی مستقیم از کتاب باشند.»
برای بسیاری شنوندگان آثار کوهن، شاهبیت ترانههای او این است: «در همهچیز شکاف هست، چنین است که نور داخل میشود.» آیا این سروده از کتاب مقدس است؟ نه آنقدر که حاصل فلسفۀ شخصی خود کوهن است؛ همانگونه که خود کوهن در مصاحبهای میگوید: «وقتی با نقصِ خود خلوت میکنیم است که پی به انسانیت واقعی و رابطۀ واقعیمان با درگاه الهی میبریم.» او بعدتر چنین توضیحی میافزاید که: «در همه چیزهایی که میتوان کنار هم چیدشان، شکافی وجود دارد؛ اشیاء فیزیکی، اشیاء ذهنی، همه چیز... بازگشت آنجاست که از کاملکردن چیزها (پوشاندن آن شکاف) توبه کنیم و با شکستگیها روبهرو شویم.» این گفته را کوهن عقیدۀ خود معرفی میکند.
بههر روی تا پایان کتاب، متقاعد نمیشویم که نبوغ کوهن به همان اندازه که از فلسفۀ شخصی او خوراک گرفته، از کتاب مقدس نیز بهره برده است؛ هرچند که هر کسی از تجربه و رویارویی با هزارن منبع و مرجع مختلف، جهانبینی خاص خود را میسازد. قدرت کتاب فریدمن در این است که به هوادارن کوهن مجال مواجههای دوباره با زندگی و نبوغ شگفت این هنرمند را میدهد و به همین دلیل کتاب موفقی است.
کتاب را انتشارات Bloomsbury Continuum نوامبر 2021 منتشر کرده است. بهای نسخۀ چاپی آن در آمازون 21 دلار است.
نظر شما