سردار مرتضی قربانی: «دیدم ابو عمار توی کانالی که مخصوص دیدبانی فرماندهان تیپ است، نشسته است و دارد همینطور اشک میریزد و نماز شب میخواند. چشمم که به او افتاد، دیدم صورتش از اشک خیس شده است.»
با آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، افتخاریان به ایران بازگشت و به ستاد جنگهای نامنظم دکتر مصطفی چمران پیوست. وی سپس فرمانده سپاه مریوان شد و در تاریخ 19 اسفند 1363 در جبهه مریوان به شهادت رسید.[1]
روایت سردار سرتیپ مرتضی قربانی[2]
نماز شبهایش در شب عملیات هم ترک نمیشد
نیروها قبل از عملیات (فتحالمبین)، حالت روحی و معنوی خاصی پیداکرده بودند. در تاریکی شب، وقتی میخواستم روی ارتفاعات منطقه بروم تا محل درگیری را ببینم، دیدم ابو عمار افتخاریان توی کانالی که مخصوص دیدبانی فرماندهان تیپ است، نشسته است و دارد همینطور اشک میریزد و نماز شب میخواند. یک سجاده سفید هم جلویش انداخته بود. نزدیک بود پایم را روی سرش بگذارم، چون در تاریکی شب، توی کانال به سجده رفته بود و حرکتی نداشت. چشمم که به او افتاد، دیدم صورتش از اشک خیس شده است.
ابو عمار، فرمانده سه گردان شمال (گرگان و مازندران) بود که آنها را به تیپ ۲۵ کربلا آورده بود. افتخاریان جانشینی داشت که کارها را انجام میداد و خودش در کنار من بود. و در همه مراحل بهکارگیری این یگانها، خودش هم حضور داشت.
او در یک ماهی که در کنار من بود، نماز شبهایش حتی در شب عملیات هم ترک نمیشد و مدتی بعد در مریوان به شهادت رسید.
منابع:
[1] صادقی، رضا، تاریخ شفاهی دفاع مقدس: کردستان در بحران امنیت و محرومیت: روایت حسن رستگار پناه، تهران، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی: مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، چاپ اول، ۱۳۹۸، صفحه ۳۷۹.
[2] رزاق زاده، امیر، تاریخ شفاهی دفاع مقدس: در مسیر پیروزی (جلد اول): روایت مرتضی قربانی، تهران، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی: مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، چاپ اول، ۱۳۹۸، صفحات ۳۰۰،۳۰۷ .
نظر شما