گرامیداشت سالگرد درگذشت غلامرضا جمشیدنژاد اول برگزار شد
جمشیدنژاد به آموزش و پژوهش تاریخ علم در ایران خدمت کرد/ جهانی بودن تصحیح کتابی از جمشیدنژاد
معصومیهمدانی با اشاره به تصحیح کتاب قاضی صاعد یعنی التعریف گفت: این کتاب تقریبا یک کتاب جهانی است و متن استانداردی است که دو متن قبلی را کنار زده است. خود متن هم در نوع خودش بی نظیر است چون این کتاب در اندلس و در زمان مهمی از نظر تاریخ فکری آن منطقه نوشته شده است و اطلاعاتی دارد که در هیچ جای دیگر پیدا نمیشود.
در این نشست که با همکاری سازمان اسناد و کتابخانۀ ملی جمهوری اسلامی ایران برگزار شد، از ترجمۀ مرحوم جمشیدنژاد اول از کتاب «غایة البادی فی شرح المبادی» نیز رونمایی شد.
بخشی از این نشست به صورت حضوری و با سخنرانی دکتر اکبر ایرانی، مدیرعامل مؤسسه پژوهشی میراث مکتوب، دکتر حسین معصومی همدانی، استاد تاریخ علم و عضو پيوستۀ فرهنگستان زبان و ادب فارسی، و دکتر مجدالدین کیوانی، سردبیر دوفصلنامۀ علمی پژوهشی آینه میراث و عضو شورای علمی دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، برگزار شد.
دکتر ایرانی در ابتدای این نشست ضمن تسلیت دوباره به فرزندان مرحوم جمشیدنژاد و گرامیداشت یاد آن مرحوم، با اشاره به سابقۀ ارتباط دکتر جمشیدنژاد با مؤسسۀ میراث مکتوب از سالهای 75-1374، گفت: ما توفیق داشتیم از محضر ایشان به عنوان مشاور علمی استفاده کنیم و در چند سفر داخلی و خارجی به خصوص سفر به لاهور و اسلامآباد در خدمت ایشان و بیش از 10 نفر از دیگر اساتید بودیم.
وی با اشاره به برخی خدمات و آثار دکتر جمشیدنژاد، گفت: از جمله خدمات ایشان که از طریق مؤسسۀ میراث مکتوب انتشار یافته و ارائه شده است میتوان به کتابهایی همچون التعریف بطقات الامم و اندیشههای خواجه نصیرالدین طوسی، مقالات ایشان، سخنرانیها و کارگاه تصحیح متون اشاره کرد که همیشه مورد استفاده قرار خواهد گرفت.
مدیر موسسه پژوهشی میراث مکتوب با بیان این که آنچه از بزرگان به یادگار میماند اخلاق عملی در کنار دانش و سواد است، اظهار کرد: همترازی و پیوستگی علم و اخلاق در یک فرد، کمتر دیده میشود و حتی گاه به عکس در اهل علم رشک و حسد میبینیم و قضاوتها و داوریهای منصفانه کمتر دیده میشود، اما دکتر جمشیدنژاد دو بال علم و اخلاق را با هم داشتند.
وی ادامه داد: استاد جمشیدنژاد با این که فرد فاضل و دانشمندی بودند و نزد اساتید معتبری درس خوانده بودند، بیادعا بودند و من مطلقا در طول این سالیان یادم نمیآید ویژگی خلاف این را از ایشان دیده باشم. این در حالی بود که در زمینههای مختلفی از ادبیات و ادبیات عرب و تاریخ گرفته تا فقه و اصول و فلسفه تا گیاهشناسی صاحبنظر بودند و توانمندیهای مهندسی هم داشتند.
ایرانی افزود: وقتی از ایشان درخواست تدریس میشد پاسخ رد به کسی نمیدادند و همتی خاص و ستایش برانگیز در علم دوستی و شاگردپروری داشتند که در این دوره و زمانه در کمتر کسی دیده میشود.
وی یکی از عوامل به حاشیه برنده روحیه علم دوستی را رشد بی رویه مراکز دانشگاهی و مدرک گرایی عنوان کرد و گفت: متاسفانه شرایطی شکل گرفته که اخلاق علمی و کیفیت آثار زیر سؤال رفته و شاهد مقالهسازی و پایاننامهسازی هستیم.
وی در پایان سخنرانی خود ضمن رونمایی از ترجمۀ کتاب غایة البادی فی شرح المبادی، گفت: این کتاب تألیف محمد علی بن محمد جرجانی غروی حلی (سده هفتم) از شاگردان علامه حلی است. ایشان کتاب استاد خود علامه حلی با عنوان المبادی بالاصول را هم شرح کرده است و کتاب خود او که به نوعی نقد کتاب المبادی علامه حلی هم است، از کتب درسی در زمانهای گذشته بوده است. متن عربی این کتاب را سال 1397 کتابخانه مجلس شورای اسلامی با تصحیح مرحوم جمشیدنژاد چاپ کرد و بعد از مدتی از ایشان خواسته شده بود که با توجه به اینکه الان دیگر در حوزهها هم عربیخوانی مرسوم نیست، بهتر است این کتاب را ایشان ترجمه کنند. ما این ترجمه را که انتشارات میراثبان چاپ کرده است، امروز رونمایی میکنیم.
جمشیدنژاد وارث وجوه خوب آموزش حوزوی بود
در بخش دیگری از این نشست دکتر حسین معصومی همدانی به بیان مطالب خود دربارۀ مرحوم جمشیدنژاد پرداخت و گفت: تأسفی که بر رحلت چنین افرادی هست بیشتر از آن بابت است که اینها نمونههای نادری مربوط به دورۀ خاصی هستند و در فرهنگی پرورش پیدا کردهاند که دیگر معلوم نیست به این صورت پروردگانی داشته باشد. ما خیلی گمان میکنیم در دانشگاهها کارهای خیلی مهمی انجام شده است، البته در زمینههایی کارهای خیلی مهمی انجام شده ولی نباید از این غافل شد که در ساختار حوزوی خصوصیاتی وجود داشت که متأسفانه دیگر وجود ندارد. آقای جمشیدنژاد و اقران ایشان وارث آن وجوه خوب آموزش حوزوی بودند. اساس این آموزش متنخوانی و غور و تعمق در متون معین و استاد شدن در آن متون بود و این سرمایهای میشد که تا آخر عمر با این افراد همراه بود.
وی با بیان این که میزان آشنایی آقای جمشیدنژاد را با این سنت میشود از حسن سلیقه ایشان و تصحیح کتاب قاضی صاعد یعنی التعریف شناخت، اظهار کرد: این کتاب پیشتر دو بار به دست مصححان عرب زبان به چاپ رسیده بود و شما اگر مقدمه مرحوم جمشیدنژاد را بخوانید میبینید که مصححان قبلی چه دستگلی به آب داده بودند و ایشان چه پیرایشی از این کتاب کرده است و شاید این جزو آن بخش از انتشارات میراث مکتوب است که هیچ پژوهشگر تاریخ علم و پژوهشگر تاریخ فلسفه عالم اسلام از آن بی نیاز نیست. میشود گفت که این کتاب تقریبا یک کتاب جهانی است و متن استانداردی است که دو متن قبلی را کنار زده است. خود متن هم در نوع خودش بی نظیر است چون این کتاب در اندلس و در زمان مهمی از نظر تاریخ فکری آن منطقه نوشته شده است و اطلاعاتی دارد که در هیچ جای دیگر پیدا نمیشود.
وی تصحیح این اثر از سوی مرحوم جمشیدنژاد را نشانی از علاقۀ ایشان به تاریخ علم و تاریخ فلسفه دانست و با بیان این که این وجه از شخصیت ایشان غنیمت بود، اظهار کرد: وقتی پژوهشکدۀ تاریخ علم دانشگاه تهران تأسیس شد، قرار بود به جای مقاله نوشتن دربارۀ علل انحطاط عالم اسلامی، دانشجویان تشویق شوند که به پژوهش در متون بپردازند تا بفهمیم چه داشته و چه نداشتهایم. دانشجویان ما هم به خصوص در دورههای اول بیشتر از رشتههای مهندسی میآمدند و اینها باید روی متنهایی کار میکردند که عمدتا عربی بود. در این شرایط آقای جمشیدنژاد آدم مناسبی برای این کار بودند که گویی خدا برای آن پژوهشکده رساند.
وی ادامه داد: گمان نمیکنم در میان کسانی که با عنوان رسمی در دانشگاه شاغل بودند کسی این حوصله را داشت که با دانشجویان این قدر کار کند؛ دانشجویانی که آن آموزش لازم برای این حوزه را ندیده بود و از رشتۀ دیگری آمده بودند. مرحوم جمشیدنژاد هم در کار تدریس، هم در کار راهنمایی و هم در کار مشاوره خدمت بسیار بزرگی به دانشجویان چندین دوره از پژوهشکدۀ تاریخ علم کرد؛ دانشجویانی که برخی از آنها الان عضو هیئت علمی هستند و برخی هم در خارج از کشور به پژوهش مشغولند. در برخی موارد که ایشان عنوان مشاور داشتند شاید بیش از استاد راهنما با دانشجو کار میکردند و گاهی ایجاب میکرد یک متن را از اول تا آخر با دانشجو بخوانند.
وی در پایان افزود: پیدا شدن آقای دکتر جمشیدنژاد که شاید رفت و آمدشان به میراث مکتوب سبب این آشنایی شد، شانس آن پژوهشکده بود. امیدوارم خداوند ایشان را که به آموزش و پژوهش در تاریخ علم در ایران خدمت کردند، رحمت کند.
جمشیدنژاد اهل صفا بود و وفا
سخنران بعدی این نشست دکتر مجدالدین کیوانی بود که سخنان خود را با شعری که در تسلیت درگذشت مرحوم جمشیدنژاد سروده بود، آغاز کرد:
یاران ز چه جمشیدنژاد از بر ما رفت؟ / چون شد؟ چه بر او رفت؟ چه رخ داد؟ چرا رفت؟
او اهل صفا بود و وفا، پس عجبی نیست / زین عالمِ تیرهدلِ بیمهر و وفا رفت
بی روی و ریا تاب ریاکار نیارد / آزرده ز نامردمی اهل ریا رفت
ما بسته حرصیم و گرفتار حسادت / او سلسله بگسست و خوش آزاد و رها رفت
ما ریگ ته جوی بماندیم و نرفتیم / او آب روان بود، روان از سرِ ما رفت
مردان خدا را سر ابناء زمان نیست / او خود ز خدا بود و دگر سوی خدا رفت
از دوری مام و پدر ای وایِ آناهیت / کز طالع شوریده بر او بین که چهها رفت
یا رب تو پناه دل او باش که بر وی / در روز و شبی بی حد و اندازه جفا رفت
کیوانی در ادامه با اشاره به درگذشت همسر مرحوم جمشیدنژاد به فاصله دو روز پس از درگذشت ایشان، گفت: وقتی پدر فوت میشود امید فرزند به مادر است و وقتی طولی نمیکشد که مادر هم فوت میشود بسیار سخت است.
وی با اشاره به سابقه آشناییاش با مرحوم جمشیدنژاد از سالهای 67-1366 در مرکز دایرهالمعارف بزرگ اسلامی، گفت: تا زمانی که من در آن مرکز بودم و ایشان را میدیدم هیچگاه به مراتب علم و دانش او وقوف پیدا نکردم؛ بخاطر این که هیچ وقت ادعا نمیکرد و هر وقت صحبتی جریان داشت صحبت دوستی و صفا بود. برخی با دوستان و در مجالس خصوصی هم نمیتوانند از عالم علم و دانستههای خود جدا شوند و همیشه میخواهند از کانال دانششان مصاحبین خود را تحت تأثیر قرار دهند ولی جمشیدنژاد فردی بود که در معاشرتهای اجتماعی، میتوانست کانال علم را کنار بگذارد و اطلاعاتش را به رخ شنوندگانش نکشاند؛ بلکه خودش باشد.
وی ادامه داد: جمشیدنژاد طبیعت لطیف و ظریفی داشت که نه تنها از علم خشک سخن نمیگفت بلکه اغلب از زیباییها و ذوقیات میگفت. من میخواهم به این بعد از صفات ایشان اشاره کنم که میتوان آن را جمشیدنژادِ عاشق و جمشیدنژادِ دوست توصیف کرد. این حالت را من در ایشان بسیار برجسته میدیدم. از بس که بی مهری و بی محبتی در اطراف میبینید وقتی با یک نفر برخورد میکنید که فقط میخواهد دوستی بورزد این خیلی ارزشمند است و به خوبی قابل تشخیص است. این عشق به قول سعدی بر فنون و فضایل برتری دارد.
وی افزود: حضور مرحوم جمشیدنژاد در زندگی اجتماعیشان با یک روحیه بسیار مثبت همراه بود و دیگران به عنوان یک دوست به او نگاه میکردند که در کنار بی ادعایی و خضوع و خشوع این مرد، آن جنبه عاشقانه و محبت او بیشتر دیده میشد. این محبت بین ایشان و خانوادهاش هم احساس میشد و رفتار نجیبانه همراه با محبت را در فرزندان ایشان هم میتوان دید.
مکارم اخلاقی مرحوم دکتر جمشیدنژاد
بخش دیگری از این گرامیداشت به صورت انتشار فایل صوتی از سخنرانان در صفحات مجازی مؤسسۀ پژوهشی میراث مکتوب به انجام رسید. یکی از این سخنرانان سیدعلی آلداوود بود که با اشاره به طی شدن تحصیلات ابتدایی مرحوم جمشیدنژاد در کاشمر و نقل مکان وی به مشهد برای تحصیلات علوم دینی، گفت: ایشان سالها از محضر دانشمند نامی آن روزگار مرحوم ادیب نیشابوری ثانی بهرهمند بود. سپس از درس استاد علامه سمنانی سالها بهره برد.
وی با بیان این که تحصیلات دکتر جمشیدنژاد در علوم قدیمه از هر حیث کامل بود، اظهار کرد: او در ادبیات عرب، فقه، اصول، کلام و سپس ادبیات فارسی تسلط کم نظیری پیدا کرده بود. البته این تسلط از بیرون چندان پیدا نبود چون جمشیدنژاد از جمله دانشمندانی بود که کثیر التألیف نبود و آن قدری که فضل و کمال او اجازه میداده صاحب تألیف نشده است و به همین خاطر شهرتی را که سزوارش بوده به دست نیاورده است.
وی ادامه داد: جمشیدنژاد بعد از تحصیلات قدیمه وارد دانشگاه تهران شد و از دانشکده الهیات رتبه دکتری گرفت و در آنجا هم علوم جدیده را به خوبی آموخت. رساله دکترای او تصحیح و ترجمه کتاب التعریف قاضی صاعد آندلسی بود که قبلا چاپ شده بود، ولی چاپ مغلوطی بود و جمشیدنژاد این کتاب را با مقابله چندین نسخه معتبر تصحیح کرد و بعد هم ترجمه نمود و تصحیح و ترجمه را به چاپ رساند.
وی تواضع، مردمداری و مردمدوستی و بیکینه بودن را از ویژگیهای مرحوم جمشیدنژاد برشمرد و گفت: هرگز کینهای از کسی به دل نگرفت و همیشه چهره خندانی داشت و من هیچ وقت او در حالت عصبانیت و گرفتگی ندیدم. به شاگردانش کمال محبت را داشت و از پاسخگویی به سوالات متعدد آنها، ولو که سوالی بی ربط به نظر میرسید، رویگردان نبود و با حوصله پاسخ میداد و به همین خاطر همیشه اطراف او افراد زیادی بودند که از محضر او استفاده میکردند.
وی افزود: شاید به خاطر همین سلامت نفس بود که در جاهایی که کار میکرد دوستان زیادی داشت. من هیچ وقت ندیدم که کسی پشت سر او کلمهای در انتقاد از او یا گله از او بیان کند. همین دلیل بر این است که ایشان در عرصۀ خلقیات انسانی موفق بوده است و همین که هیچ کس از او نکته منفی نگوید توفیق بزرگی است.
آشنایی با خاندان حموی و گردآورندۀ مجمع النفایس و حجلة العرایس
یکی دیگر از سخنرانانی که فایل سخنان او در صفحات مجازی مؤسسه پژوهشی میراث مکتوب انتشار یافت محمدابراهیم ذاکر بود که از مرحوم جمشیدنژاد به عنوان آموزگار و پژوهشگری توانمند یاد کرد که جای خالی او به سادگی قابل پر کردن نیست. وی در سخنرانی خود به معرفی کار مشترک 10 سالهای که با آن مرحوم به انجام رساندهاند یعنی گردآوری دو مجموعۀ مجمع النفایس و حجلة العرایس، ارائۀ مطالبی دربارۀ خاندان حمویی و پرنویسترین آنها سالکالدین محمد حمویی، به عنوان گردآورندۀ مجمع النفایس و حجلة العرایس، پرداخت.
وی ضمن بیان این که از خاندان حمویی بیش از 10 سده بزرگانی در عرصههای علمی و سیاسی ظهور کردهاند، گفت: تأثیرگذاری خاندان حمویی از سه جهت نسبت به دیگر خاندانهای مشهور بیشتر است؛ یکی مدت زمان مطرح بودن آنها که از سده دوم تا سیزدهم و چهاردهم تداوم داشته، دیگر گستره جغرافیایی که از بحرآباد جوین و خراسان تا سراسر جهان اسلام را در بر میگیرد و افراد شاخصی از این خاندان حوزههای فکری و سیاسی مناطقی را که در آن ساکن بودهاند تحت تأثیر قرار میدهند و نهایتا اینکه از این خاندان در زمینهها و حوزههای گوناگون علم و دانش و حکمت شخصیتهایی ظهور کردهاند.
وی با اشاره به وجود روایتهای گوناگونی در متون تاریخی از خاندان حمویی، گفت: برخی از این منابع حتی سابقه این خاندان را به دوران ساسانی بازمیگردانند و انوشیروان را از طریق مادر حموییتبار به شمار میآورند.
وی ضمن نام بردن از برخی شخصیتهای برجسته حمویی و وجه شناختهشدگی آنان، گفت: در هیچ سدهای نمیبینیم که فردی برجسته از خاندان حمویی در آن حضور نداشته باشد.
ذاکر در مورد گستره اثرگذاری خاندان حمویی گفت: تأثیرات علمی و فرهنگی آنان چندین هزار کیلومتر را در بر میگیرد از یک سو تا فرارودان و شبه قاره و از سوی دیگر تا شام و شمال و شاخ آفریقا. آغاز این جابجایی با مهاجرت عمادالدین عمر اول در سده ششم به سمت شام صورت میگیرد. حموئیان پس از او در فقه و عرفان و سیاست جزو اثرگذاران در آن سرزمین بودهاند و برخی از آنان نقش برجستهای در دولت ایوبیان داشتهاند. جابجایی دیگر آنان زمانی رقم میخورد که نجم الدین موفق به سمت یزد میآید. سالک الدین محمد هم از همین تیره است که در یزد و اردکان ساکن شدهاند و دانش پزشکی و اخترشناسی و عرفان و تصوف را در یزد و اردکان و بعد در شیراز و کرمان گسترش میدهند.
وی سپس از دو اثر سالک الدین محمد حموئی شیرازی، یعنی مجمع النفایس و حجلة العرایس سخن گفت و آنها را دو دائرة المعارف ارزشمند توصیف و اظهار کرد: قرار بوده سالک الدین در هر کدام از این کتابها 75 رساله بگنجاند ولی اکنون بیش از 117 کتاب و رساله نداریم که 73 مورد در مجمع النفائس به زبان عربی و 44 مورد در حجلة العرائس به زبان فارسی است که از این 44 تا هم بیش از 13 تا در دسترس نیست. این دو مجموعه اطلاعات ارزشمندی در تاریخ ادبیات، تاریخ پزشکی و تاریخ عمومی ایران و جهان اسلام و حتی تاریخ مناطقی فراتر از جهان اسلام، و نیز در زمینۀ اخلاق دانشها و هنرهای زیرگروه دانش پزشکی در خود دارد.
وی گفت: همچنین در این کتاب مطالبی دربارۀ زندگی نویسندگان رسالهها، بعضی نوشتههای خود، متنهای آموزشی خود و کتابهای کتابت شده توسط خودش آورده و در دیباچه گزارشی مفصل از روند آموزشی خودش در دانشهای مختلف پزشکی ارائه کرده است که یک سند ارزشمند محسوب میشود. علاوه بر اینها اجازهنامههایی را که در زمینههای مختلف از روایت حدیث و خرقهپوشی گرفته تا اجازه کار و تدریس در زمینه پزشکی و داروسازی دریافت کرده، عنوان کرده است.
وی در پایان افزود: من و مرحوم استاد جمشیدنژاد به این نتیجه رسیدیم که این آثار ارزشمند را از گوشۀ کتابخانه خارج کنیم و بر همین اساس بخشهایی را ترجمه و بخشهایی را تصحیح کردیم، که چاپ و منتشر شد.
آثار تاریخ علمی دکتر جمشیدنژاد
یکی دیگر از سخنرانانی که فایل سخنان او در صفحات مجازی مؤسسۀ پژوهشی میراث مکتوب انتشار یافت دکتر یونس کرامتی بود که به آثار تاریخ علمی آن مرحوم پرداخت و گفت: آثار استاد جمشیدنژاد در حوزه تاریخ علم واقعا شایسته توجه و زحمات ایشان در این عرصه شایسته تقدیر است.
وی با بیان این که به گمان من مهمترین اثری که ایشان کار کردهاند، به دلایل مختلف، تصحیح التعریف بطقات الامم قاضی صاعد آندلسی است، اظهار کرد: این اثر هم از نظر ارزش ذاتی و ارزش تاریخی و هم از نظر قدمت و هم از نظر کیفیت تصحیح شادروان جمشیدنژاد یکی از بهترین آثاری است که میراث مکتوب منتشر کرده است. قاعدتا من در حوزهای که میتوانم اظهار نظر کنم آثار تاریخ علمی میراث است ولی گمان دارم در حوزههای دیگر هم اثری به این کیفیت از هر جهت کمتر داشته باشیم.
وی ادامه داد: در میان آثار عربی که در گذشته چاپ شده بود و آثار فارسی که میراث در حوزه تاریخ علم چاپ کرده بود، شاید دو اثر باشد که، با لحاظ ارزش ذاتی اثر، شاید قابل مقایسه باشند و یکی کتاب الجماهر بیرونی است که دوست فاضل من نبیل مسعودی (یوسف الهادی) منتشر کردهاند و دیگری همین التعریف قاضی صاعد. هر دو اثر از نظر اهمیت ذاتی و تاریخی بسیار بسیار آثار مهمی هستند.
وی با اشاره به چاپهای سابق التعریف، گفت: این کتاب نخستین بار توسط لویس شیخو در سال 1911 منتشر کرد و چاپ دیگر آن را هم حیات بوعلوان انجام داد. متن بوعلوان متن قابل اعتماد و حتی اعتنایی هم نبود. چاپ شیخو البته کلاسیک محسوب میشد و با توجه به زمان چاپ محققان به آن ارجاع میدادند ولی نتیجۀ کار جمشیدنژاد در ویراستی که میراث مکتوب منتشر کرد بسیار برتر از آن چاپ بود. این برتری صرفا در فهرستها و افزودهها نیست و ایشان در خود تصحیح اثر بسیار دقت کرده بودند و مقدمه بسیار ارزشمندی نوشتند.
مرحوم جمشیدنژاد تحقیق خیلی خوبی در آثار قاضی صاعد کرده بودند و حتی قرار بود مقاله قاضی صاعد دائرة المعارف بزرگ اسلامی را ایشان بنویسند که متأسفانه فرصت نشد، ولی احتمالا از همین مقدمه ایشان میشود مقالهای استخراج کرد. در مورد زندگی قاضی صاعد نیز با توجه به تسلط شگرفی که بر منابع عربی داشتند زندگینامه بسیار خوب و مدونی نوشته بودند و همچنین در مقدمه در مورد آراء نجومی و سایر آراء او و نیز خود کتاب و اهمیت آن سخن گفتهاند. جمشیدنژاد خیلی خوب از عهده تبیین این اهمیت برآمده است.
وی افزود: ایشان با ترجمهای که از این اثر انجام دادند آن را برای طیف گستردهتری از فارسیزبانان قابل استفاده کردند. این ترجمه با عنوان فرعی «تاریخ جهانی علوم» از سوی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی منتشر شده است و با توجه به تسلط دکتر جمشیدنژاد در زبان عربی و چیرگیشان در زبان فارسی، ترجمه خوب و قابل اعتمادی است و توصیه میکنم که دانشجویان آن را دریابند.
وی همچنین با اشاره به دیگر فعالیتهای علمی مرحوم جمشیدنژاد، گفت: ایشان آثار دیگری هم در زمینه تاریخ علم خصوصا در تاریخ پزشکی داشتهاند که بیشتر یا بعضی از آنها را با جناب آقای دکتر ذاکر کار کردهاند؛ از آن جمله کتاب المفاصل رازی که به همراه یک ترجمه کهن منتشر شده و تسلط ایشان را در جنبههای مختلفی که برای چنین کاری لازم بوده است نشان میدهد.
وی با بیان این که مرحوم جمشیدنژاد درباره کتاب الجماهر بیرونی هم تحقیقات زیادی داشتند، گفت: یک بخش این تحقیقات چاپ شده و بیشتر ناظر است بر نظریات اقتصادی ابوریحان است. البته چاپ این پژوهش ایشان به شکل جزوه مانند است و من پیشنهاد میکنم جناب آقای دکتر ایرانی این کتاب را با وضع شایستهتری چاپ کند. همچنین ایشان بخشهای آغاز الجماهر را هم ترجمه و شرح کرده بودند که به گمانم در آستانه انتشار باشد. دکتر جمشیدنژاد خیلی روی جنبههای اقتصادی کتاب الجماهر تأکید داشتند و اعتقاد داشتند که کتاب الجماهر را باید در واقع یک کتاب در حوزه اقتصاد دانست نه کتابی در حوزه گوهرشناسی.
وی در پایان افزود: دکتر جمشیدنژاد مقالات قابل توجهی در حوزه تاریخ علم در دائرهالمعارف بزرگ اسلامی نوشتند. کتابی در مورد اسطرلاب را تصحیح کردند. آثار دیگری هم داشتند و نوشتههایی هم داشتند که متأسفانه چاپ و منتشر نشد.
نظر شما