فرهنگ مردم در رمضان به روایت سید احمد وکیلیان
آداب و رسوم، باورها و اعتقادات مردم در ماه رمضان/ از مراسم آشتیکنان تا جار کشیدن در آبادیها
سید احمد وکیلیان سالها در زمینه «فرهنگ رمضان» کوشیده است و گزیدهای از آداب و رسوم، باورها و اعتقادات مردم درباره ماه رمضان را گردآوری کرده که بیشتر متکی بر گذشته است و چهبسا برخی از آنها امروزه تغییرات ژرفی کرده باشند.
برای شناخت عمیق ایران، گریزی از درک این بخش از فرهنگ عمومی نیست و خوشبختانه کسانی چون دکتر سید احمد وکیلیان سالها در این زمینه کوشیدهاند که «فرهنگ رمضان» بخشی از آنهاست. در اینجا گزیدهای از آداب و رسوم، باورها و اعتقادات مردم درباره ماه مبارک آمده که بیشتر متکی بر گذشته است و چهبسا برخی از آنها امروزه تغییرات ژرفی کرده باشند. وکیلیان امیدوار است که روزی فرهنگ کامل و جامعی در باره فرهنگ مردم ایرانزمین تهیه و تدوین شود.
در ماه رمضان، نظافت به خانهها محدود نمیشود و مساجد، تکیهها، حسینیهها، حجرهها، دکانها و اماکن عمومی نیز پاکیزه میشوند. در نظافت مساجد و تکایا مردم، بهخصوص جوانان، شرکت میکنند و این کار را ثواب میدانند. کف مساجد و تکایا را که اغلب زیلو فرش است، با به امانت گرفتن قالی و قالیچه از خانههای اطراف فرش میکنند، دیوارها را با پارچههای سبز و سیاه که به آیات قرآن و روایات و اشعار مذهبی مزین است، میپوشانند و سقف مساجد را با آینه و شمعدان و چلچراغ و شاخههای سرو و کاج و شمشاد آذین میبندند.
اگر ماه رمضان مصادف با زمستان باشد، در مساجد و تکایا بخاری یا منقل آتش میگذارند و اگر تابستان باشد، پنکه نصب میکنند. در بسیاری از آبادیها از جمله در قمصر کاشان زنها نیز در نظافت مساجد و تکایا شرکت میکنند. در قمصر، زنها دستهجمعی به آب و جاروی مسجد، شستن ظرفها و آماده ساختن وسایل پذیرایی برای ماه رمضان میپردازند. در طالقان هم ده ـ دوازده روز به ماه رمضان مانده، متولی یا خادم مسجد آبادی به بام مسجد میرود و جار میزند: «برای گِلکاری مسجد بیایید.» روز بعد، از هر خانه ده یک زن یا دختر جوان برای گِلکاری به مسجد میرود. زنها با کمک هم تمام دیوارهای شبستان را سفید و در و پنجرهها را تمیز میکنند. هر خانوادهای هم به میل خود ناهاری تهیه میبیند و برای زنهای گِلکار به مسجد میبرد.
خوراک برخی از مناطق ایران در ماه رمضان
پلو غذای اصلی مردم در ماه مبارک رمضان است. در میان حبوبات هم مصرف عدس بیشتر است؛ زیرا عقیده داشتند عدس رقّت قلب میآورد و حب علی(ع) را زیاد میکند. یزدیها میگویند: «در ماه رمضان، هر کس باید هفت من عدس بخورد!» نان جو هم در گذشته نان مصرفی اغلب مردم بود و تنها معدودی از خانوادههای مرفه از نان گندم استفاده میکردند. امروزه مصرف نان جو کمتر شده و بیشتر برای ماه رمضان در شهرها و روستاها از جمله در یزد و آبادیهای آن مثل دهشیر نان جو میپزند؛ زیرا عقیده دارند نان جو خوراک حضرت علی(ع) و خاندانش بوده است و آنان روزه را با نان جو خشک افطار میکردند.
در شیراز، یکی دو ماه قبل از ماه رمضان، زنان خانهدار به فکر تهیه خواربار، ترشی، ادویه، عرقیات و چاشنیهای گوناگون میافتند و دو نوع ادویه درست میکنند. ادویه پلو و ادویه ترشی.
در اسماهور واقع در الیگودرز در ماه رمضان گاوی میکشند و گوشت آن را «پاپا» میکنند. روز اول ماه رمضان، اهالی روستای اسماهور در میدانگاه آبادی جمع میشوند و چهار نفر از ریشسفیدان آبادی گاوی میخرند و بعد از ذبح، گوشتش را به چهار قسمت مساوی تقسیم میکنند. به هر قسمت از این گوشت یک «پا» میگویند.
به این ترتیب، به هر یک از آن چهار نفر یک پا از گوشت گاو میرسد. آنگاه هر کدام از این افراد چهار پنج شریک میگیرد و یک پا گوشت خود را بین آنها تقسیم میکند. سهم هر کدام یک چهارم یا یک پنجم میشود. این افراد نیز هر کدام با چند نفر دیگر شریک میشوند و گوشتشان را با آنان تقسیم میکند. با این روش، به همه خانوادهها گوشت میرسد و هر کس به اندازه سهمی که برده است، پول میدهد.
ماه مبارک رمضان و مراسم آشتیکنان
یکی از رسوم پسندیده در ماه مبارک رمضان آشتی و ایجاد الفت بین افرادی است که به سببی از یکدیگر کدورتی به دل دارند. این رسم پسندیده قبل از فرارسیدن ماه رمضان از واجبات تلقی میشد و عقیده بر آن بود که اگر کسی روزه بگیرد در حالی که از بستگان یا برادر دینی خود کدورتی به دل داشته باشد، روزهاش مقبول درگاه حق نیست.
این رسم در همه شهرها و روستاها کم و بیش وجود داشت و تشریفاتش بسیار ساده بود. اگر دو نفر از یکدیگر ناراحتی داشتند، یا خودشان بدون مقدمه دست در گردن هم میانداختند و صورت یکدیگر را میبوسیدند یا یک ریشسفید و بزرگتر پادرمیانی میکرد و آنها را آشتی میداد؛ به این ترتیب که در خانهاش با آتش کردن سماور چای دم میکرد، آن دو را بدون اطلاع از یکدیگر دعوت میکرد و مراسم آشتیکنان راه میانداخت و پس از نصیحت، آنها را با یکدیگر آشتی میداد.
جار کشیدن، سحرخوانی و مناجاتخوانی در ماه رمضان
در بسیاری از روستاهای شهرستان اراک از جمله در روستای استوه برای بیدارشدن در سحر سوادداران سحرخوانی و مناجات میکردند یا طبالی را اجیر میکردند تا با نواختن طبل مردم را بیدار کند. روش دیگر جار کشیدن «پاکار» آبادی بود؛ به این ترتیب که یکی دو ساعت به سحر مانده، پاکار سه مرتبه با صدای بلند جار میکشید: «آهای، بلند باشید برای سحر» و مردم را بیدار میکرد. در روستاهای الموت قزوین هم، از جمله در روستای فیشان، رسم جار کشیدن پاکار و یا دشتبان متداول بود.
در بندر انزلی هم هر شب ماه رمضان چند نفر در کوچههای شهر راه میافتادند و با صدای بلند این جملات را تکرار میکردند: «سحرخوران دویری زید، دویری زید سحر بوخورید» و به این طریق مردم را از خواب بیدار میکردند.
نظر شما