خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، در لرستان
علیاکبر شکارچی:
نیابد کسی چاره از چنگ مرگ
چو باد خزانست و ما همچو برگ
چو گیسو بریدند بر سر زنان
دریغا که شیری برفت از میان
( فردوسی)
خبر درگذشت (سایه عزیز) با موسیقی بیکلام آمد...
وقتی صدای کرنا و سرنای پرسوز و سوگ را شنیدم،
وقتی صدای پر هیبت دُهُل را شنیدم
با خود گفتم مگر شیرمردی مرده است؟
دریغا... دریغ... آری مرگ او هم با شکوه ست...
ای مرد بزرگ، ای دوست عزیز و همراه:
افکار، گفتار و کلام تو پرچم برافراشته ایست که با دستان دختران و پسران و با جان و نفس مردم این سرزمین در باد تکان خواهد خورد.
بدرود ای مرد صبور و عاشق،
بدرود ای کِشتکار امید و آزادی،
بدرود ای دلیر مرد سرفراز و پوینده،
بدرود...
یادت گرامی»
نظر شما