شنبه ۲۱ آبان ۱۴۰۱ - ۱۰:۰۷
هدفم این است دانش‌آموزانم برای تمام زندگی‌شان به کتاب علاقه‌مند شوند

مرجان ابراهیمی، معلم 42 ساله پایه دوم ابتدایی معتقد است فضای دانش‌آموزی امروز جامعه، تغییرات مثبتی نسبت به سالیان گذشته داشته است، دانش‌آموزان آگاه‌تر شده‌اند و تلاش او به عنوان معلم این است که کتاب به عنوان یک وسیله آگاهی‌بخش، کاملا وارد زندگی روزمره‌شان شود.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)؛ نهادینه شدن هر مساله‌ای در وجود کودکان و نوجوانان اگر در همین سنین انجام شود، می‌تواند نتایج مطلوب و ارزشمندی را به دنبال داشته باشد. مانند ترویج کتاب و کتابخوانی که مساله امروز ماست و نهادهای مختلف کلان و خرد فرهنگی به دنبال رسیدن به چنین هدفی هستند. یکی از راه‌های نهادینه شدن کتابخوانی در ذهن و زندگی روزمره کودکان و نوجوانان، نهاد مدرسه و معلم‌ها هستند. به مناسبت اولین روز از سی‌امین دوره هفته کتاب با عنوان «کتاب، دانش‌آموز، آینده» با مرجان ابراهیمی، معلم 42 ساله پایه دوم ابتدایی در این‌باره گفت‌وگویی داشته‌ایم که در ادامه می‌خوانید:
 
 
چه شد که معلم شدید؟
به معلمی علاقه داشتم. در ابتدا همیار معلم بودم و کم‌کم معلم شدم. الان تقریبا 15 سال است که معلم هستم.

در چه پایه‌هایی تاکنون تدریس کرده‌اید؟
در ابتدای ورودم پیش‌دبستانی بودم، بعد اول و دوم دبستان، مدتی هم سوم بودم و دوباره به پایه دوم برگشتم.
 
چه مدت است که برای دومی‌ها تدریس می‌کنید؟
به صورت مداوم تقریبا 8 الی 9 سال است.
 
به نظر شما فضای دانش‌آموزی امروز با گذشته چه تغییراتی داشته است؟ و چه عواملی باعث این تغییرات شده‌اند؟
زمانی که ما تحصیل می‌کردیم، معلم برای دانش‌آموز همه‌چیز بود. فضا هم کاملا درسی بود و رشته‌ها منتهی به علوم تجربی و ریاضی می‌شد. دنیای ما خیلی کوچک بود؛ فقط دوست و هم‌کلاسی‌مان را می‌دیدیم و می‌خواستیم صرفا درس بخوانیم و یک وقت‌هایی هم بازیگوشی می‌کردیم. وقتی بزرگ‌تر شدیم نهایت آرزویمان این بود که یک رشته خوب در دانشگاه قبول شویم؛ اما الان بچه‌ها بسیار آگاه‌اند. به جهت فضای مجازی بچه‌ها صرفا اطراف خود و هم‌سالان‌شان را نمی‌بینند؛ بلکه خواسته‌های بزرگ‌تری دارند. مثلا وقتی ما می‌خواستیم کتاب بخوانیم، کتاب کودک خیلی کم بود و در دسترس نبود؛ اما الان بچه‌ها کتاب‌های مختلف در دسترس‌شان است. با یک دکمه می‌توانند درباره موارد مختلف کلی اطلاعات کسب کنند. بنابراین خواسته‌هایشان با ما بسیار متفاوت است و فضای فکری‌شان بهتر از ما رشد می‌کند.
 
نکته مثبت دانش‌آموزان امروز نسبت‌به گذشته چیست؟ و چه نکته منفی‌ای نیز در رفتار و دنیای آن‌ها می‌بینید که نیاز است معلم‌ها و خانواده‌ها آن را ساماندهی کنند؟
نکته مثبت همین آگاه شدن به حق طبیعی و مسلم‌شان است. ما آگاه نبودیم. هیچ‌وقت نمی‌توانستیم مریض شویم و باید به مدرسه می‌رفتیم؛ یعنی پدرومادرهایمان هم آگاه نبودند؛ ولی امروزه پدرومادرها هم آگاه شده‌اند و خط تربیت فکری فرزندان‌شان خیلی با ما متفاوت است. در آن زمان ما فقط به صورت انتزاعی آموزش می‌دیدیم و معلم مثل یک سخنران می‌گفت این کار را بکنیم و نکنیم و به این نکته توجه نمی‌شد که سبک‌های یادگیری بچه‌ها متفاوت است؛ یکی دست‌ورز است، دیگری کلامی است یا شنیداری. الان معلم‌ها هم نوع نگرش‌شان فرق کرده است. دست‌کم در مدارس غیرانتفاعی که من کار کرده‌ام؛ برای معلم دغدغه شده است که سر کلاس تمام سبک‌های یادگیری را رعایت کند و فعالیت‌ها متناسب با سطح دانش‌آموزان باشد و آموزش بهتری را ارائه کند. فضای زمان ما علمی بود؛ ولی اکنون به شادی و بازی بچه‌ها توجه می‌شود و آموزش هم همراه با بازی شده است.
و درباره نکته منفی باید بگویم که بحثی وجود دارد به نام «تاب‌آوری». متاسفانه بچه‌های امروز صبور نیستند و تاب‌آوری کمی دارند؛ شاید به‌خاطر شرایط خانواده، جامعه و ... باشد. صبرکردن بلد نیستند و دوست دارند همه‌چیز در آنِ واحد انجام شود.
 
آیا این را در ارتباط با مساله سرعت موجود در فضای مجازی و تکنولوژی‌های دیگر می‌دانید؟
بله، می‌تواند تأثیرگذار باشد؛ ولی بخشی هم مرتبط به نوع تربیت خانواده‌هاست، مثل حمایت‌های بی‌جا.
 
شما معلم پایه دوم ابتدایی هستید؛ دانش‌آموزان‌تان چه‌قدر کتاب می‌خوانند؟
خیلی زیاد.

واقعا؟
بله.
 
یکی از عوامل آن را همین مساله تنوع و تعدد ناشران و کتاب‌های کودک می‌دانید؟
نه، نوع نگرش معلم، مدرسه و والدین متفاوت شده است. وقتی یک معلم منبعش کتاب درسی نباشد؛ یعنی من صرفا خودم را مجاب نکنم که فقط کتاب درسی را پوشش دهم، باعث می‌شود تلاش کنم منابع مختلفی را در دسترس دانش‌آموز قرار دهم. مثلا می‌خواهیم درباره انواع جانوران تحقیق کنیم. در کتاب علوم مدرسه، تنها بخشی از اطلاعات در مورد حیوانات موجود است و دانش‌آموزان می‌توانند با رجوع به کتاب‌های مرجع یا گوگل اطلاعات بیشتری به دست بیاورند. معلم در این زمینه تأثیرگذار است. من برای هر مبحثی یک کتاب انتخاب می‌کنم. اگر درمورد احترام به والدین قرار است صحبت کنم بین کتاب‌ها می‌گردم و موضوعی را که به من کمک کند انتخاب می‌کنم و برای بچه‌ها می‌خوانم. وقتی برای هر چیزی یک کتاب در دستت باشد، قطعا دانش‌آموز هم یاد می‌گیرد و ملزم می‌شود که کتاب بخواند و این‌طور کتاب بهترین دوستش می‌شود.
 
تا به حال ایده‌ها و فعالیت‌های شخصی‌ای در زمینه کتابخوانی برای دانش‌آموزان کلاس داشته‌اید؟ چه بوده است؟
بله. قطعا. در ابتدای سال تحصیلی به معرفی کتاب می‌پردازم؛ اینکه بچه‌ها به کتاب نگاه کنید، پشت جلدش را ببینید، تصویر دارد یا ندارد، بعضی‌ها فقط متن دارند، یا تصویر یا هردوی آن‌ها را. یک نفر این‌ها را ویراستاری می‌کند. در مورد منتشرشدن یک کتاب تحقیق می‌کنیم و اینکه موضوعات‌شان چیست. مرحله بعدی این است که ما می‌توانیم در کلاس‌مان کتابخانه داشته باشیم. برای کتابخانه هر کسی یک کتاب بیاورد. وقتی کتابخانه درست شد می‌گویم هر سرای محله‌ای و هر مسجدی یک کتابخانه دارند و می‌توانیم از آن‌ها استفاده کنیم. بحث امانت‌داری را مطرح می‌کنم که می‌توانیم از هر کتابخانه‌ای که در دسترس‌مان است کتاب امانت بگیریم و باید خوب هم امانت‌داری کنیم. این‌ها شاید یک پروژه یک‌ماهه باشند. بعد بچه‌ها کتاب امانت می‌گیرند و با امانت گرفتن از کتابخانه، در خرید و مدیریت مالی صرفه‌جویی می‌شود. غیر از این مباحث، مساله کتاب نوشتن را مطرح می‌کنم؛ اینکه کتابی را بنویسند یا درست کنند. از یک خط، دو خط شروع می‌کنند به نوشتن تا دو صفحه. بعضی از بچه‌ها به صورت متنی و تصویری می‌نویسند. بعد به سراغ برداشت و تحلیل کتاب می‌رویم که این کتاب چه گفته است و از ما چه می‌خواهد. کل این موارد یک سال ما را دربرمی‌گیرد. سعی می‌کنیم کتاب کاملا به تجربه زیستی بچه‌ها مرتبط و وارد زندگی روزمره‌شان شود. در بحث کتاب و کتابخوانی هدفم این است که دانش‌آموزم برای تمام زندگی‌اش به کتاب علاقه‌مند شود نه فقط برای الانش.
 
یکی از روش‌هایی که برای ترویج کتابخوانی بین دانش‌آموزان پیشنهاد می‌شود و در کشورهای دیگر هم پیاده شده است، حضور نویسندگان، شاعران، مترجمان و تصویرگران در مدارس و مواجهه مستقیم بچه‌ها با آن‌هاست. آیا این کار در مدرسه شما انجام می‌شود؟
بله، در هفته کتاب و کتابخوانی همیشه این کار را می‌کنم و چهارشنبه هفته گذشته بود که با یکی از همکارانم در این‌باره صحبت کردم. یکی از نویسندگان کتاب را به مدرسه دعوت می‌کنم و او می‌آید و کتابش را برای بچه‌ها می‌خواند و از این می‌گوید که چه شد نویسنده شد و چه‌طور می‌توان یک نویسنده خوب شد. ممکن است این کار در سطح مدرسه انجام شود یا صرفا در کلاس من؛ ولی به هر حال، هر سال حتی در زمان آموزش مجازی این کار را انجام داده‌ام. مثلا از آقای راستی دعوت کردم در یک کلیپ کوتاه درمورد خودشان و کتاب‌ها صحبت کنند و فیلم را برای بچه‌ها در کلاس پخش کردم. الان که شرایط مساعدتر شده است حتما از یک نویسنده دعوت داریم. از کتابخانه محل هم کمک می‌گیرم که در این‌باره بهتر کار کنیم.
 
اثر این کار را چه‌طور دیدید و دانش‌آموزان چه بازخوردی داشتند؟
خیلی دوست دارند. برایشان هیجان‌انگیز است که یک نویسنده را از نزدیک می‌بینند و بعد به کتاب‌های او علاقه‌مند می‌شوند و دنبالش می‌روند تا آثارش را بخوانند. این خیلی تأثیرگذار است.
 
هفته کتاب و کتابخوانی است؛ به طور مشخص برنامه‌های این هفته در مدرسه شما چیست؟
همین دعوت از نویسنده و دورهمی‌های کتابخوانی که هر بخش از یک کتاب را یک دانش‌‌آموز می‌خواند. ما مسابقه کتابخوانی در مدرسه نداریم و فضا رقابتی نیست؛ چون اعتقادمان این است که فضا باید بسیار امن باشد تا بچه‌ها رشد کنند و شکوفا شوند.

آیا در بین دانش‌آموزان‌تان این آرزو را هم دیده‌اید که دوست داشته باشند نویسنده داستانی شوند؟
بله، خیلی زیاد. بعضی‌وقت‌ها سوال‌شان این است که «خانم، ما چه‌طور می‌توانیم بنویسیم؟» و من می‌گویم باید زیاد کتاب بخوانید تا بتوانید نویسنده خوبی شوید.

آرزوی شما برای آینده دانش‌آموزان کشور چیست؟
شاد زیستن برای کودک به همان اندازه مهم است که تغذیه خوب، محبت کردن و حفاظت از او اهمیت دارد؛ زیرا سلامت روحی، روانی، فیزیکی و جسمانی او را تأمین می‌کند. بنابراین آرزو می‌کنم همه بچه‌ها در فضایی امن و شاد تحصیل کنند.

سی‌امین دوره هفته کتاب جمهوری اسلامی ایران با شعار «ما همانیم که می‌خوانیم» از 21 تا 27 آبان‌ماه 1401 در سراسر کشور برگزار می‌شود.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها