سه‌شنبه ۲ آبان ۱۴۰۲ - ۰۹:۲۴
از امید می‌نویسم و زندگی را نقاشی می‎‌کنم

خراسان‌رضوی –وجود معلولیت جسمی، حرکتی و گفتاری هم نتوانسته شور زندگی را از او بگیرد، تمام زندگی‌اش در کنجی از خانه می‌گذرد که در آنجا کتاب می‌نویسد، نقاشی می‌کند و با امید و انگیزه روزها را پشت سر می‌گذارد. او می گوید:از امید می‌نویسم و زندگی را نقاشی می‎‌کنم.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب (ایبنا) در مشهد، مهسا زینلی هنرمند توانیاب جسمی، حرکتی، گفتاری و ویلچری است که در کودکی با دو سال تاخیر به مدرسه کودکان فلج مغزی می‌رود و پس از گرفتن مدرک کامپیوتر، نقاشی و نوشتن را با دستِ چپ آغاز می‌کند او حالا ۳۶ سال دارد و با وجود معلولیت، تاکنون، کتاب هایی با عناوین «جنگل رویایی»، «ماهی کوچولو» و «آرزوی پرواز» را مخصوص کودک و نوجوان نوشته و به چاپ رسانده است.

وقتی در فضای مجازی از طریق صفحه دکتر امیر شهلا نویسنده، روزنامه‌نگار و فعال فرهنگی و اجتماعی با این هنرمند توانیاب مشهدی آشنا شده و متوجه می‌شوم کتاب «مانند ماه» که درباره زندگی شخصی خودش است را هم به تازگی به چاپ رسانده است با او گفت و گو می‌کنم، وقتی از او می‌پرسم که اولین کتابش را چه زمانی نوشته، پاسخ می‌دهد: وقتی ۱۸ سالم بود کتاب آرزوی پرواز و کتاب جنگل رویایی را نوشتم اما هرگز به فکر چاپ این کتابها نبودم. سال ۹۷ با گروهی آشنا شدم که در آنجا دوستان زیادی پیدا کردم، این گروه متشکل از معلولان و دیگر افراد از گروه‌های اجتماعی مختلف نظیر هنرمندان و… بود.

وی می‌افزاید: یکی از دوستانم وقتی کتاب آرزوی پرواز را دید گفت باید این کتاب را چاپ کنی، آن روز تعجب کردم اما بعد از آن هربار مرا تشویق به چاپ این کتاب می‌کرد.

این هنرمند معلول می‌گوید: در همین گروه با اقایی آشنا شدم که مربی تونل باد بود، به ایشان گفتم که آرزو دارم تا یکبار این اتفاق را تجربه کنم و بتوانم پرواز کنم. او قبول کرد تا به آرزویم برسم. پس از آن تصمیم گرفتم کتاب آرزوی پرواز را چاپ کنم.

مهسا زینلی می‌گوید: خودم با جستجو در اینترنت برای چاپ این کتاب دنبال ناشر گشتم و این کتاب سرانجام چاپ شد و بعد از آن برای دیگر کتاب‌هایم ناشر پیدا شد.

او ادامه می‌دهد: در کتابهایم همواره احساسم به زندگی را نقاشی کرده‌ام و تلاش کردم از امید بنویسم و آن رنگ‌آمیزی کنم، چیزی که این روزها همه به دنبال آن هستیم.

زینلی می‌گوید: پنج سال قبل از طریق یک آگهی‌استخدام با آجیل‌حسینی آشنا شدم. آقای‌حسینی وقتی متوجه وضعیت من شد برایم کار پیدا کرد، حالا قوطی‌های هِل قبل از رفتن به چاپخانه به منزل ما می‌آیند تا من براشان جعبه درست کنم.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها