سه‌شنبه ۱۰ بهمن ۱۴۰۲ - ۰۹:۳۶
تصور می‌کنیم ترکیب فلسفه و سیاست یک ترکیب مصنوعی است/اندیشه سیاسی تا سال‌ها گرایش اول رشته علوم سیاسی بود

فدایی مهربانی: وقتی از فلسفه سیاسی صحبت می‌کنیم معمولاً تصور می‌کنیم ترکیب فلسفه و سیاست یک ترکیب مصنوعی است. چند سالی است که خیلی باب شده که از فلسفه‌های مضاف صحبت می‌کند. ما هم تصور می‌کنیم که ترکیب فلسفه و سیاست هم به همان معنایی است که امروزه از فلسفه و تکنولوژی، فلسفه و محیط‌زیست یا فلسفه و سینما صحبت می‌کنیم.

سرویس دین و اندیشه خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) – مهدی فدایی مهربانی، استادیار گروه آموزشی علوم سیاسی دانشگاه تهران: می‌گویند «ادل دلیل علی امکان شی وقوعه» اولین چیزی که باید برای دلیل امکان چیزی بیاوریم این است که بگوییم وجود دارد یا خیر. یعنی اگر فلسفه سیاسی وجود نداشته باشد، طرح بحث اصولاً سخت است. البته من با فضای دانشکده ادبیات آشنا هستم. اصولاً فضای دانشکده ادبیات که آقای دکتر زالی هم از آنجا و گروه فلسفه تشریف آوردند معمولاً اینطور است که اغلب اساتید درگیر فلسفه اولی و این مباحث هستند و کسی که می‌خواهد به فلسفه سیاسی بپردازد به نوعی انگار کسر شأن می‌دانند.

اما اتفاقاً تجربه‌ای که ما در دانشکده حقوق و علوم سیاسی داریم متفاوت است. بالاخره الان قریب دو دهه است که در این دانشکده هستم، تجربه من در این دانشکده برعکس است. اتفاقاً اندیشه سیاسی و فلسفه سیاسی یکی از محبوب‌ترین گرایش هاست و تا سال‌ها گرایش اول رشته علوم سیاسی بود و بهترین دانشجوها گرایش اندیشه سیاسی را در مقطع تکمیلی انتخاب می‌کردند. ۴-۳ سالی است که گرایش‌های عجیبی بین بچه‌ها می بینیم. مثلاً دانشجویی دارم که در مقطع ارشد رشتۀ سیاست‌گذاری رفته است اما سرکلاس من می‌آید و سر کلاس‌های اندیشه می‌نشیند و می‌گوید علاقه اصلی من بحث‌های فلسفی است ولی بخاطر اقتضائات شغلی و این مباحث تصور می‌کند آنجا شاید وضعیت بهتر باشد. به نظرم این هم باید در نظر گرفته شود که به چه دلیل بچه‌ها گرایش‌های دیگری غیر از اندیشه را انتخاب می‌کنند.

بحثی که من فکر می‌کنم از آنجا می‌توان شروع کرد این است که وقتی از فلسفه سیاسی صحبت می‌کنیم معمولاً تصور می‌کنیم ترکیب فلسفه و سیاست یک ترکیب مصنوعی است. چند سالی است که خیلی باب شده که از فلسفه‌های مضاف صحبت می‌کند. ما هم تصور می‌کنیم که ترکیب فلسفه و سیاست هم به همان معنایی است که امروزه از فلسفه و تکنولوژی، فلسفه و محیط‌زیست یا فلسفه و سینما صحبت می‌کنیم. طبیعتاً اسم این‌ها را فلسفه‌های مضاف می‌گذاریم، یعنی چیزی به فلسفه اضافه شده است. درصورتی که اتفاقاً وقتی فلسفه کلاسیک را مطالعه می‌کنیم، فلسفه و سیاست اصلاً جدای از همدیگر نیستند. اتفاقاً سیاست، غایت فلسفه است. بی‌جهت نیست که سیاست، تالیِ حکمت نظری ارسطویی قرار می‌گیرد. تمام بحث‌های نظری متافیزیکی باید به یک نتیجه‌ای برسد. قاعده ای هست که معمولاً بیان می‌کنند که «کل شیء یرجع الی اصله»، یعنی هر چیزی به اصل خود برمی‌گردد. اینجا هم مسئله همین است. یعنی انگار سیاست دوباره به اصل خود برمی‌گردد. سیاست و فلسفه از هم جدا نیستند. پس یک نکته این است که درکی که ما از سیاست و فلسفه سیاسی در دوره معاصر داریم درکی نیست که در دنیای کلاسیک داشتیم. در دنیای کلاسیک، فلسفه و سیاست به هیچ وجه از هم جدا نبودند. اگر فلسفه از متافیزیک به معنای اعم یا از طبیعیات صحبت می‌کرد برای یک غایتی بود. آن غایت می‌توانست در سیاست پیاده شود. اینکه می‌گفتند سعادت تالی بحث‌های فلسفی است به همین معناست. ولی امروزه که ما از سیاست صحبت می‌کنیم به معنای حوزۀ کامل بی‌ربط به فلسفه است! می‌گویند اصلاً چه کسی گفته سیاست حوزه سعادت است؟ چه کسی گفته سیاست حوزه‌ای است که باید فضیلت یا مفاهیم مورد علاقه فیلسوفان کلاسیک را پیگیری کنیم؟!

بنابراین در دنیای امروز اگر بخواهیم از فلسفه سیاسی صحبت کنیم مجبور هستیم به همان معنایی با آن برخورد کنیم که در فلسفه‌های مضاف با آن برخورد می‌کنیم. یعنی اگر امروزه چیزی به نام فلسفه سینما داریم که به نوعی فلسفه مضاف است تصور می‌کنیم فلسفه سیاست هم همین است و فلسفه سیاست، فلسفه سیاستِ به معنای مضاف است. یعنی انگار اینها دو حوزه‌ای هستند که اینها را به شکل مصنوعی به همدیگر ربط دادیم.

وقتی در دوره جدید مدرسه سیاست تاسیس می‌شود و ایران هم مثل همه جای دنیا سعی می‌کند رشته‌های تخصصی ایجاد کند -که این هم داستان مفصل و جالبی دارد- آن حوزه‌ای که مربوط به سیاست است جدا می‌شود و ذیل یک دانشکده [حقوق و علوم سیاسی] قرار می‌گیرد. آن وقت فلسفه حوزه‌ای می‌شود که دیگر هیچ ربطی به این حوزه خاص ندارد. یعنی فلسفه به حوزه‌ای تبدیل می‌شود که مربوط به انتزاعیات است. بنابراین هر جا در دانشکده‌های فلسفه بروید و بگویید من می‌خواهم فلسفه بخوانم یعنی موضوعی که ربطی به سیاست ندارد. به همین جهت است که سیاست و فلسفه سیاسی در دانشکده‌های فلسفه یک دانش تشریفاتی می‌شود. دانشی می‌شود که زینت‌المجالس است. دیگر این دو یعنی فلسفه سیاسی و سیاست هیچ ربطی به همدیگر نخواهند داشت. این وضعیت یک سکه دوروست، یعنی از آن طرف هم دانشکده‌های سیاست تبدیل به جایی می‌شوند که کسی نباید در آنجا فلسفه بخواند. آنجا باید سیاست عملی بخوانند. تازه این اتفاقی که در دانشکده‌های علوم سیاسی افتاده این است که در دانشکده‌های علوم سیاسی، این گرایش اندیشه سیاسی و فلسفه سیاسی، اتفاقاً خیلی جدی‌تر از زمانی است که مدرسه علوم سیاسی تاسیس می‌شود. مدرسه علوم سیاسی ذیل وزارت خارجه تاسیس می‌شود. هدف اصلی مدرسه علوم سیاسی این بود که دیپلمات تربیت کند، نه اینکه کسی را پرورش بدهد که بتواند پیرامون سیاست بیندیشد. طبیعتاً چون این اتفاق می افتد، ما با دو رشته با ماهیتی کاملاً متفاوت مواجه هستیم. یکی فلسفه است که درگیر مباحث انتزاعی است و دیگری سیاست است که باید به امور انضمامی بپردازد و اینها هیچگاه منطق همدیگر را نمی‌فهمند. اتفاقاً اگر در دانشکده ادبیات نگاه کنید، حتی بین رشته فلسفه با رشته ادبیات این منطق متفاوت را می‌بینید. یعنی نوع رویکردی که در اهالی فلسفه و حکمت به مولوی دارند با آن دیدگاهی که یک ادبیات خوانده دارد، کاملاً متفاوت است. بخاطر این است که شما دیگر مثنوی مولانا را متنی نمی‌بینید که درون آن هم حکمت وجود دارد و هم وجوه ادبی. آن کسی که استاد ادبیات است به دنبال این است که از درون مثنوی، وزن و قافیه و صنایع ادبی و غیره را بیرون بکشد. درصورتی که کسی که استاد حکمت و فلسفه است می‌خواهد آن نکات حکمی که درون این است را بیرون بکشد. بنابراین نکته این است که فلسفه سیاسی در واقع یک ترکیب مصنوعی نیست و در دنیای کلاسیک ذات واحدی داشته و نوع رویکردی که در دوره جدید به آن داریم باعث شده که این را به شکل یک ترکیب متناقض تصور کنیم که هیچ ربطی به هم ندارند. از همین جهت است که فلسفه سیاسی حتی در جامعه فعلی ما خیلی انتزاعی است. در دفترچه‌های استخدامی که دولت معمولاً بیرون می‌دهد تنها رشته‌ای که حذف شده علوم سیاسی است. یعنی ببینید چقدر داستان فاجعه است. مسئله این است که حتی به آن بخش انضمامی سیاست یعنی سیاست‌گذاری که خیلی از دانشجوها به دنبال رفتن به این گرایش هستند هم اعتمادی وجود ندارد.

من اینکه مواجهه ما با فلسفه سیاسی غرب، مواجهه با آن چیزی نیست که در غرب به عنوان جریان اصلی وجود دارد یا بیشترین ارجاعات به آن صورت می‌گیرد را ایراد نمی‌دانم. یعنی یک دلیلی وجود دارد که ادوارد سعید از جامعه فلسطین برخاسته و به سمت ایده های پسااستعماری می‌رود. در یک کشور دیگر طه حسین اندیشه‌های متفاوتی به‌وجود می‌آید. یا مثلاً در ایران شریعتی به‌وجود می‌آید که خوانش خاصی از تشیع ارائه می‌دهد. دلیل این است که ما بر مبنای جهان خود فلسفه سیاسی غربی را می‌خوانیم. یعنی این پرسش می‌تواند همچنان مطرح باشد که اگر مثلاً جان رالز برای جامعه غربی بیشترین ارجاع را دارد آیا برای انسان ایرانی هم باید جان رالز موضوعیت داشته باشد؟ یک دوره‌ای بیشترین مراجعات متفکرین ما به سید قطب، حسن البنا و غیره بود. یعنی اینها برای ما موضوعیت داشت اما الان جامعه فکری ما چقدر به چنین سنخ تفکری می‌تواند مراجعه علمی داشته باشد.

بنابراین من فکر می‌کنم در حیطه فلسفه سیاسی هم همینطور است. یعنی چرا اینکه در دانشکده‌های ما امروزه مسئله می‌شود که چرا کارل اشمیت، فوگلین یا بلومنبرگ و این ادبیات الهیات سیاسی که در ۱۰ سال اخیر شکل گرفته علتی دارد.

نمی‌خواهم بگویم هیچگاه جامعه علمی و آکادمیک ما درگیر مدهای روشنفکری نمی‌شود، این را کاملاً قبول دارم و در این مسئله با اقای دکتر زالی همفکر هستم اما در عین حال اینطور هم نیست که اهل فرهنگ و کتاب و نویسنده و مترجم بگویند دیگر از فردا هابرماس را بررسی کنیم. این گرایش‌ها به این خاطر است که الهیات سیاسی شاید یک منظری دارد که کمک می‌کند وضعیت فعلی‌مان در این جامعه شناسایی شود. به هر حال ما درگیر وضعیتی هستیم که یک پا در سیاست دارد و یک پا در الهیات دارد. بنابراین انسان ایرانی یا روشنفکر ایرانی فکر می‌کند حوزه الهیات سیاسی می‌تواند به او کمک کند. به همان معنایی که در دوره اصلاحات یکباره هابرماس موضوعیت پیدا کرده بود. آن زمان فکر می‌کردند بحث جامعه ارتباطی هابرماس می‌توانست به فهم خاصی از دنیای جدید کمک کند.

من می‌خواهم بگویم اتفاقاً زمانی می‌توانیم به طور کلی منطق فلسفه سیاسی و اندیشه سیاسی را در جامعه بشناسیم که در درجه اول با آن ادبیاتی که در یک دوره‌ای شکل می‌گیرد، بتوانیم همراه شویم و منطق آن را بفهمیم. اگر این اتفاق بیفتد می‌توان گفت فلسفه سیاسی هم می‌تواند موضوعیتی داشته باشد وگرنه منتزع از شرایط عینی و واقعی شاید نتوان کاری کرد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها

اخبار مرتبط