سرویس استانهای خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا): شاعران هرمزگان در انتظار آدینهها با خلق اثر، این روزها را شاعرانه میکنند. اینجا، انسانها در پی آرامش و عدالت و سرانجام در پی عزت و افتخار انسانیت هستند. در ادامه شعرای جنوب در جغرافیای هرمزگان شما را به شعر مهدوی دعوت میکنند.
محمود زندیار - شاعر مهدوی:
جانا وجود عاشقان، محو نگاهت
جانا وجود عاشقان، محو نگاهت
دلها رود از دست، باچشم سیاهت
دل را تو بنگر جان من، در هر شب تار
امید میکارد به امید پگاهت
من مست از جام توام ای یار دلبند
کی میتوانم باشم از خیل سپاهت
ای یوسفم گر تو نباشی چون بنالم؟
من آمدم صحرا که تا جویم به چاهت
دلداده ی آن چشم و گیسوی کمندم
من دوستم با شب به عشق این شباهت
من کشتهام ای دلبرا در کوی جانان
جان میدهم بهرت نباشد این گناهت
محمود دارد چاره ایی جز عشقت ای یار؟
یا جان ستان یا جلوهگر کن روی ماهت
محمدزمان حیدری- شاعر دری زبان افغان:
به عشق دیدارت زندهایم
درد هر دوای نگاهت درمانی
به دل آرزو داریم، آرمانی
وقت آن بود که زود بیایی
با خبر شوم کاش آنروزی
به عشق دیدارت زندهایم
چشم گریانم منتظر ماندهایم
دل به قربانت پس که میآیی
تو خورشید، مهتاب آسمانی
تو نور امید روشنایی آفتابی
معنای عشق کامل شود باتو
چون یار یاور مولای عاشقانی
بیقرارت میشود دل جمعهها
انتظارت میشود چشم انتظارها
شبانگاهان اشکها ریختم ناله کردم
توسل به دل غمگسار بیچاره کردم
بر دیده غم درد ما دوا هستی
همان نور عشقی و باوفا هستی
ندارد دل طاقت دیگر زود بیا
تا به کی باید صبر کنم کجا هستی؟
گرم تمنا بود این دل شیدای ما
عیان طلعت کی شود آخر زیبای ما
مهدی رستگاری- شاعر آئینی:
زمان معجزه های ظهور میآید
به ظلمت شب ما قحط نور میآید
صدای مردم زنده به گور میآید
نشستهام به تماشای خلق و در این حال
فشار و درد به قلب صبور میآید
ز پای مردم دنیای ما که گم شدهاند
صدای سلسلههای قطور میآید
جهنمی شده دنیا که از افق هایش
غریو ناخوشی از ظلم و زور میآید
نوشتهاند که شب میرسد به پایان و
دوباره صبح به مهر و سرور میآید
توکلی کن و نزدیک ما بمان مهدی
ببین که قاصدک از راه دور میآید
امیدوار به حق باش و غم مخور بی شک
زمان معجزه های ظهور میآید
نظر شما