سرویس فرهنگ مقاومت خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، ماهرخ ابراهیمپور: «در بخش مستندنگاری بیست و یکمین دوره از جایزه کتاب سال دفاع مقدس یکی از موضوعات بارز و مسئلهساز، عدم رعایت لحن و سبک بیان و گفتار شفاهی راویان در روند مصاحبهها بود. خوشبختانه نگاه و توجه به اقلیم زیستبومهای متفاوت و متنوع در مقایسه با سنوات گذشته تقویت شده و به طور مثال ۴ اثر از هفت نامزد نهایی در بخش مجموعه خاطرات همگی آثاری بودند که با توجه به منطقه شخصی از جغرافیای شهری یا روستایی به گردآوری و مستندسازی خاطرات شفاهی اقدام شده که این توجه و رشد ضرورت پرداختن به حفظ لحن و بیان و اصالت کلام و راویان و شاهدان را دو چندان میکند.
در این دوره شاخههایی همچون زندگینامه مستند و خاطره شفاهی کتابها دچار نوعی استاندرسازی و متحدالشکل شدن آثار از نظر سبک نگارشی، نثر و زبان بودیم به گونهای که آثار بدون کیفیت خلاقیت و نوآوری در تنظیم و تدوین و بعضاً با تقلید از نمونههای مرسوم و گاه موفق نگارش یافتهاند.» این سطوری از کتابچه بیست و یکمین دوره کتاب سال دفاع مقدس که در بخش مستندنگاری آمده است.
نگاهی کارشناسانه به مزایا و معایب این بخش است، هر چند انتقاد اصلی به نحوه زیرشاخههایی است که برای این گروه تعریف شده است. در گروهبندی جایزه بیست و یکمین کتاب سال دفاع مقدس گروهی به نام مستندنگاری تعریف شد که در زیر شاخه آن خاطره شفاهی، خاطره شفاهی موضوعی، خاطره خودنوشت، مجموعه خاطره، زندگینامه مستند، زندگینامه داستانی، مجموعه زندگینامه، نامهها و وصیتنامه قرار گرفت. عجیب آنکه گروه تاریخ مستقلاً در این تقسیمبندی جایی نداشت حال آنکه دستاندرکاران این جایزه درصدند تاریخ جنگ را در آثاری متنوع ذیل ادبیات و تاریخ تقویت کنند تا نسل امروز و آینده با مراجعه به این آثار تاریخ جنگ را دریابند. به طور طبیعی بیشترین آثار در این گروه جای گرفت و داوری شد. برای اطلاع از جزئیات بیشتر درباره روند داوری و کیفیت و کمیت آثاری که به ویژه در زمینه مستندنگاری بررسی شد، با دکتر غلامرضا عزیزی، داور این گروه گفتوگو کردیم.
- داوری بیست و یکمین دوره جایزه کتاب سال دفاع مقدس چهقدر با دورههای قبل تفاوت داشت و چه نظری درباره گروهبندی آثار دارید؟
مسئله این بود که در گروهبندی امسال گروه تاریخ شفاهی (دستکم اسماً) حذف شد و اغلب آثار ذیل گروه مستندنگاری قرار گرفت که رویکرد تازهای بود که ما در دورههای گذشته چنین تفکیکبندی نداشتیم. در دورههای قبل تاریخ، تاریخ شفاهی و خاطره به دلیل جنس آثار جداگانه مورد بررسی قرار می گرفت، چون در پردازش و جذب مخاطب متفاوت عمل میکند و روشهای متفاوتی هم هستند. اما در این دوره به نوعی قدری درهمگونی شد.
در واقع در گروه پژوهش یک شاخه به پژوهشهای تاریخی سیاسی نظامی اختصاص یافته بود. همچنین ذیل گروه مستندنگاری شاخههایی با عناوین خاطره شفاهی، خاطره شفاهی موضوعی، خاطره خودنوشت، زندگینامه مستند، زندگینامه داستانی و نامهها و وصیتنامهها تعریف شده و خبری از تاریخ شفاهی نبود. ظاهراً دستاندرکاران محترم خاطره شفاهی یا خاطره شفاهی موضوعی (؟) را با تاریخ شفاهی یکی انگاشته بودند.
در زمینه داوری آثار تاریخ شفاهی باید از مصادیق و ابزارهایی استفاده کنیم و نکاتی را باید بسنجیم که الزاماً معیارها و ملاکهایی نیست که با آنها یک اثر تالیفی خاطرات را باید با آن بسنجید. مثل این میماند که بخواهیم متن یک کتاب تاریخی را با یک کتاب تاریخ شفاهی و با ابزار مشترک مورد داوری قرار دهیم. یا یک رمان فارسی را با ترجمه یک رمان بسنجیم! در حالی که برای تعیین میزان مطلوبیت هر گروه از این آثار معیارها و ملاکهایی برای داوری نیاز است که برای دیگری نیست.
- دلیل حذف تاریخ شفاهی از گروههای داوری آثار و فربه شدن گروه مستندنگاری خوب است یا بد؟
وقتی درباره مستند و مستندنگاری صحبت میکنیم به نظر میرسد در واقع از یک واژه مشهور در سینما وام میگیریم نه اصطلاحی در حیطه آثار و متون مدون تاریخی. شما کتابی را نمیبینید که تحت عنوان مستندنگاری در تاریخ تالیف شده باشد برای نمونه مستندنگاری تاریخ صفویه، مستندنگاری قیام تنباکو، چنین عنوانهایی نداریم.
شاید به شکل دیگری بخواهید داوری کتابهای تاریخ شفاهی را انجام دهید و برای مثال بگویید تاریخ شفاهی زیر مجموعه تاریخ است و در همان جا انجام میشود که در سالهای قبل (اگر اشتباه نکنم تا دوره هفدهم) همین رویکرد انجام شد و از دوره هجدهم تاریخ شفاهی شانیت جداگانه پیدا کرد. اما اگر بخواهیم آن را زیرمجموعه مستندنگاری قرار دهیم مشکل ایجاد میشود، چون گروهبندی روشن و مرسومی نیست. از این منظر است که میگویم عنوان تاریخ شفاهی حذف شد و ظاهراً با خاطره یکی دانسته شد (از نظر من به اشتباه)، گرچه کتابهای تاریخ شفاهی مورد داوری قرار گرفتند. به نظرم این تقسیمبندی و در واقع کنار گذاشتن تاریخ شفاهی سلیقهای بود نه علمی.
لذا این رویکرد مناسبی نبود به ویژه پس از چندین دوره که تلاش شده بود هویت مستقلی به تاریخ شفاهی داده شود. زیرا در میان آثاری که در حوزه تاریخ تالیف میشود، به نظر میرسد اقبال عمومی به تاریخ شفاهی نسبت به سایر حوزههای تاریخ معاصر کمی بیشتر باشد. بنابراین به دلیل اقبالی که به آن هست بهتر بود که همچنان این عنوان در گروهبندی حفظ شود.
- شما داور گروه پژوهش سیاسی اجتماعی بودید به نظرتان کیفیت آثار امسال در این حوزه نسبت به سال گذشته چه تفاوتی داشت؟ به نظر میرسد کمیت آثار در مستندنگاری بیشتر از سایر حوزهها بوده است؟
به نظرم به طور کل آثار سال ۱۴۰۱ که داوری شد، نسبت به سال گذشته از لحاظ کمیت و کیفیت افت پیدا کرده بود.
- به عبارتی آثاری که امسال داوری شد دچار نزول کیفیت و کمیت شده بود؟
قصد ندارم به طور قطع و یقین چنین سخنی بگویم اما به نظرم اقبال به آن بیشتر نشده است. برای پاسخ دقیق به پرسش شما باید آمار سالهای گذشته را مورد تدقیق قرار دهیم. بنابر این با جزئیات دقیق نمیتوانم به این پرسش پاسخ دهم.
- در آثاری که بررسی کردید تا چه اندازه ناشران و مولفان و پژوهشگران نظامی پررنگ بودند؟
چون در گروهبندی امسال تغییرات زیاد بود، در برخی شاخهها آثار باکیفیت محدود بود و در بعضی دیگر تعداد قابل توجهی کتاب وجود داشت. در حوزه تاریخنگاری شاخه تاریخ شفاهی دفاع مقدس حضور نظامیان به معنای اعم آن از بسیجی، ارتشی و سپاهی پررنگ بود.
- این جایزه چقدر میتواند معرفی کننده کتابهای خوب در زمینه دفاع مقدس باشد؟
آنچه که امسال انجام شد و به نظرم نسبت به سال گذشته بهتر بود این است که قرار شد صرفاً بهترین آثار معرفی نشوند، بلکه توافق شده بود که آثار خوب هم، علاوه بر آثار برگزیده و شایسته تقدیر، معرفی شود. یعنی کتابهایی که از امتیاز نسبتاً خوبی برخوردار شدند و آثار قابل تاملی هستند اما با اختلاف اندکی به حد نصاب تعیین شده نرسیدند، به عنوان آثار خوب معرفی شوند تا احتمال اقبال و توجه به آنها بیشتر شود.
- در جایزه امسال بیش از دو هزار کتاب داوری شد که فقط ۴۰۰ تا ۵۰۰ کتاب از لحاظ کیفیت قابل ارزیابی بود. از این گزاره چه نتیجهای میگیرید؟
در همه حوزهها نه تنها دفاع مقدس کتابهایی تالیف و منتشر میشود که برخی مولفان، نویسندگان و پژوهشگران ممکن است نخستین کتابی باشد که منتشر میکنند که شاید کمتر قابل تامل باشد. لذا این دلیل نمیشود که اگر صد کتاب شعر بیرون آمد و ۱۰ عنوان به مرحله نهایی رفت، نشان دهنده این باشد که وضع کتابهای شعر در ایران خوب نیست، نه، چون شاید ۹۰ درصد شعرای ما شعر بگویند اما در برخی نقاط قوی نیستند و ضعیفند. بنا بر این گزاره نمیتوانیم بگوییم که شاعران خوبی نیستند و وضع شعر خوب نیست.
نکته دیگر شاید بپرسید که در میان این تعداد آثار کیفیت کتابهای ناشران خصوصی بالاتر بود یا ناشران دولتی؟ اگر این عدد را داشته باشید آن موقع میتوانیم از آن نتیجه بگیریم، اما به صورت کلی نمیتوانم نتیجهگیری کنم، زیرا جزئیات دقیق ناشران را ندارم.
در یک دوره بررسی صورت گرفت و مشخص شد آثاری که ناشران دولتی منتشر کردند، ضعیفتر از آثاری بود که ناشران خصوصی به چاپ رسانده بودند. هر چند در یک دوره دیگر هم ناشر دولتی تمام آثارش در حیطه آثار خوب ارزیابی شد. قصدم این است که بگویم با یک عبارت کلی نمیتوان درباره این موضوع نظر داد و همه ناشران و آثار را زیر سوال برد.
نظر شما