سرویس تاریخ و سیاست خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا): کتاب «یادگار نیک» نوشته حسین مسرت دربردارنده گفتارهایی است که نگارنده اندکاندک از سال ۱۳۶۴ خورشیدی تاکنون نوشته و اینک در جامه یک کتاب پیش روی خوانندگان است. چنانکه در برخی گفتارها دیده میشود، تاریخها برای همان سالهاست و چهبسا برخی کتابخانهها سالهاست بستهشده و شاید هم کتابهایش پراکندهشده باشد، بههرروی بازتاب بخشی از کوششهای جامعه زرتشتی در پاسداشت فرهنگ و تاریخ ایران و یزد است که اینک در دسترس گذارده میشود و هنوز هزار باده ناخورده در رگ تاک است.
مسرت چنین مینویسد: زرتشتیان ایران بهویژه یزد، پیوند دیرینه و ناگسستنی با مردم دیگر گروهای یزد دارند. چنانکه گفته شده نام یزد برگرفته از نام فرشتهای به نام یزت بوده است و این پارسایی سالهاست در خوی و کردار مردم این سامان روان است. زرتشتیان یزد سدههاست که در کنار مسلمانان و یهودیان، سازگارانه در این سرزمین زندگی میکنند و کارهای بس ارزندهای را برای آسایش و آرامش همشهریان و هممیهنان خود انجام دادهاند که شمار آن از اندازه بیرون است. دهها کانون آموزشی مانند: کودکستان، دبستان و دبیرستان؛ دهها آبانبار شهری، روستایی و بینراهی؛ چندین درمانگاه، بیمارستان و کتابخانه؛ بخشش زمین بوستان مارکار یا بزرگ شهر (از سوی انجمن زرتشتیان یزد به نمایندگی از انجمن زرتشتیان بمبئی)؛ دهش (وقف) آرامستان بزرگ خلد برین (از سوی اردشیر امانت و فرزندان)؛ یاری در ساخت دانشگاه بزرگ یزد (بهویژه دانشکده منابع طبیعی) (از سوی انجمن زرتشتیان یزد و بمبئی)؛ گوشهای از این تلاشها و کوششهای دهشمندان زرتشتی یزد است.
نهتنها زرتشتیان نیک گفتار، نیک پندار و نیک کردار در این شهر زندگی میکنند، بلکه هزاران پارسی (زرتشتی) یزدی در هندوستان و نیز شهرهای بزرگ ایران مانند: اصفهان، اهواز، تهران، شیراز و انبوهی از زردشتیان یزدی در کشورهای اروپا (بهویژه انگلستان، دانمارک، فرانسه، هلند)، کانادا، استرالیا، آمریکا (بهویژه کالیفرنیا) و پاکستان زندگی میکنند که بنیانگذار بزرگترین بنگاههای فرهنگی، نیکوکاری، اقتصادی، بازرگانی، کشاورزی و اجتماعی هستند که همه نشان و پسوند یزدی دارند و مایه سرافرازی نام یزدند و هنوز هم با دلبستگی به زادگاه خود در اندیشه آبادانی این استان هستند.
نگارنده که خود در سال ۱۳۳۹ خورشیدی در یکی از بنگاههای نیکوکاری زردشتیان یزد، زایشگاه بهمن (بنیان از سوی گشتاسب پور خداداد خود کلاه کوچه بیوکی به نامگانه فرزند ناکامش بهمن در سال ۱۳۱۶ خ) به دنیا آمدم و بارها سروکارم به بیمارستان گودرز افتاده؛ خود را بهگونهای وامدار این نیکاندیشیها میدانم. سالها پیش در گفتار «شهر من یزد» در کتاب یزد، یادگار تاریخ گفته بودم: «اگر با من بیایید: من شما را به میهمانی آتش و کُندر در پرستشگاه پاک اهورا خواهم برد، آنجایی که موبد پیر، با جامههای سپید، آیههای روشن اوستا را میخواند. من شما را به تفت، به میهمانی دانههای یاقوت و برگهای گل انار، در زیر سایه شیرکوه خواهم برد، آنجا که زرتشتیانش به زبان نیاکان ما سخن میگویند و زنانشان جامههای سبزرنگی پر از گلهای سوسن و یاس دارند.»
زرتشتیان که از کهنترین مردمان یزد هستند، همیشه جمعیّتی بین ۸ تا ۱۰ هزار نفر را در بر میگیرند که اکنون برخی به تهران و برخی به دیگر شهرهای گیتی کوچ کردهاند. آنها سده هاست به دین و آیین و روش خود پایبند بوده و در آتشکدهها و پیرانگاهها و زیارتگاهها به پرستش و نیایش و جشن میپردازند
زردشتیان یزد هرچند در شهر یزد پراکندهاند، ولی بیشتر در برزنهای دستوران (موبدان)، پشت خان علی، بُرزی (سلسبیل) و روستاهای چسبیده به یزد مانند: اهرستان، خرّمشاه، خیرآباد، رحمتآباد، عیشآباد، قاسمآباد، کسنویه (کهنو)، کوچه بیوک، گودال شهریاری، لرد آسیاب، تل، اکبرآباد، محمّدآباد (مَندوا)، مریمآباد، مهدیآباد (غول آباد)، نَرسی آباد (نصرآباد)، نصرتآباد و نعیمآباد (آبشاهی) باشنده هستند یا بودند و در شهرستانهای اردکان (بهویژه در روستاهای ترک آباد، شریفآباد)؛ اشکذر (جعفرآباد، حسینآباد، عصرآباد)؛ تفت (بهویژه در برزنهای بابا خندان، باغ گلستان و راحت آباد و روستاهای چم، حسینی، زینآباد و مُبارکه) و زارچ (بهویژه در اله آباد)؛ میبد (بهویژه حسنآباد، علیآباد و مزرعه کلانتر) زندگی میکردند یا میکنند. (زیرا برخی روستاها از زرتشتیان تهی شده است)؛ و بر رویهم ۱۴ انجمن زرتشتی پویا در استان یزد کنشگری میکنند.
چم روستایی با قدمتی کهن و از توابع شهرستان تفت است. در کتب تاریخی یزد از این روستا با عنوان «چم تفت» یاد شده است. دارای سروی است کهنسال که بیش از شصت سال پیش در اثر یورش ملخ و وزش باد سرد آسیب دیده است. جایگاه باشندگی زرتشتیان درستکردار با همان جامههای کهن سبزپوش و درخت سروی افراشته در کنار آتشکده است. در محلی دوردست از روستای چم در بالای کوهی نه چندان بلند دخمهای که دیرینگی آن به دوره قاجار میرسد، وجود دارد که به دخمه چم مشهور است. این دخمه از سال ۱۳۵۳ خورشیدی متروک شده و زرتشتیان روستاهای توابع تفت درگذشتگانِ خود را در آرامگاهی که در دامنه این دخمه قرار دارد به خاک میسپارند.
مبارکه یکی از پنج روستای توابع شهرستان تفت است. این روستا از شمال به روستای چم و جنوب به شهرستان تفت منتهی میشود. بانی روستای مبارکه «مرزبان ظهراب» نام داشت که خود از اهالی کسنویه یزد بود. از تاریخ دقیق زایش وی آگاهی نداریم همانقدر میدانیم که در اواخر سلطنت آغامحمدخان قاجار و اوایل سلطنت فتحعلی شاه زندگی میکرده است. نابسامانی اوضاع در آغاز سلطنت فتحعلیشاه و خودکامگی حاکمانِ محلی که زرتشتیان را مورد آزار و ستمهای بسیار قرار داده بود، مرزبان ظهراب را بر آن داشت تا با سرمایه «اردشیر دادیشیت» روستای جدیدی برای سکنی گزیدن زرتشتیانی که در دهات دوردست و دور از همکیشان دیگر خود بودند، احداث نماید.
پیر سبز چکچک (چکچکو) نیز جایگاهی است بر سر راه طبس، در ۴۸ کیلومتری یزد، میان کوههای اردکان و انجیره. زرتشتیان این جای را پیر سبز می خوانند، ولی به شوند ریزش چکههای آب از شکاف کوههای سنگی پوشیده از سبزی به «چکچک» نامور است. زرتشتیان ایران و گیتی از سوم تا دهم تیرماه برای انجام آیین دینی و پخش نذری در این جای گردآمده و شبها را به روز میرسانند. در کنار این زیارتگاه، ساختمان و آب انبارهایی برای زیارتگران ساختهشده که کهن ترین آب انبار آن از دوره ناصرالدّین شاه قاجار است. مری بویس این زیارتگاه و چند زیارتگاه دیگر زرتشتی را که شناسایی خواهد شد، از پرستشگاه های ناهید برمی شمارد.
غار اِشکفت یزدان عقدا به دلیل آنکه سالیان سال جایگاه نگهداری آتش ورجاوند ورهرام، پرستشگاه کنگاور بوده است، نشانگاه پرستش زرتشتیان ایران و هند است و هرساله به اینجا میآیند و با انجام آیین ویژهای شب را به روز میرساند و از دیرباز جایگاه ستایش میترا یا آناهیتا بوده است. در درون غار، جایگاهی با گنجایش هزاران نفر هست و در نزدیکی آن چاه آبی در دل سنگ بنام چاهشهر جای دارد که آبی خوشگوار درون آن است.
آتشکده زرتشتیان آتش ۱۵۰۰ ساله ای که در آتشکده کهن یزد هست، در سالیان اخیر به این جایگاه آوردهاند. دورتادور این آتشگاه، باغ پردرختی هست و نگهبانی که همیشه در کار نهادن چوب های خشک درون آتشدان است تا هماره آتش ورجاوند روشن باشد. این بنا در خیابان کاشانی جای دارد و در ورودی آن، حوضی گِرد، نشان سپنتای «فروهر» در آب را بازتاب م دهد.
دخمههای زرتشتیان جای گذاشتن پیکر مردگان زرتشتی بوده است که آن را در پهنه آزاد می گذاشتند. در میان این دخمه ها چاله ای سنگی برای خاکسپاری استخوان بود و بر این باور بودند که اگر پرندگان، چشم راست آنها را بیرون بیاورد، کسی درستکار و چنانچه چشم چپ را بیرون آورد، کسی گناهکار بوده و باید برایش خواستار آمرزش شد. اکنون سه دخمه در کنار یکدیگر با خیله های آن (جای اُتراق بازماندگان و خاکسپاران) به ترتیب زیر هست: دخمۀ قدیمی مخروبه، دخمۀ مانکجی هاتریا و دخمۀ گلستان.
کتاب «یادگارنیک (پنجاه گفتار در باره زردشتیان یزد) نوشته حسین مسرت در ۳۲۸ صفحه مصور از سوی نشر هیرمبا منتشر شده است.
نظر شما