به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، چهارمین نشست از سلسله نشستهای پژوهشی نخستین جشنواره ملی و بینالمللی کتاب کودک و نوجوان، با عنوان «کتاب کودک و نوجوان به مثابه یک ارزش تمدنی» با حضور محمد میرکیانی، شهرام شفیعی و سیداحمد میرزاده، چهارشنبه (۱۷ مرداد ۱۴۰۳) در دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکز برگزار شد.
شهرام شفیعی در این نشست گفت: انسان در نویسندگی هیچوقت استاد نمیشود. هربار برای نوشتن نیازمند یادگیری و کشف هستیم. بعد باید خودمان را بسپاریم به جریان متن و متن برای ما تصمیم میگیرد به کجا برویم و چگونه برویم. من هم در حال آموختن هستم. میخواهیم از زاویه تمدن به ادبیات نگاه کنیم و به پرسشهایی برسیم. من پاسخی ندارم و بیشتر میخواهم پرسش مطرح کنم که باعث ایجاد کنکاشهای جدیدی در ادبیات کودک و نوجوان شود. جشنواره فرصتی بود که بعد از کرونا اصحاب آن دور هم جمع شوند و جمع پویا و خلاقی را شکل دهند.
محمد میرکیانی نیز بیان کرد: دیدن این جمعها شورآفرین و امیدآفرین است. گاهی صحافی که در گوشه یک بازار مشغول صحافی کتابی است یا نجاری که در گوشهای شعری را میتراشد با خودمان مقایسه میکنم. گاهی میشنویم که دوره کتاب گذشته است و کودکان به دنبال فضای مجازیاند. نکند ما شبیه همان صحاف و نجار در یک گوشه نشسته باشیم؟ این جمعها ما را امیدوار میکند که هنوز هم میتوان ادبیات کودک را زندهتر کرد. حضور در این جمع امیدآفرین و شوقآفرین است. امیدوارم در آینده نهچندان دور، شاهد آثار برجستهای از حاضران در جمع باشیم.
او افزود: جاده ابریشم قدیمیترین جاده تجاری و بازرگانی جهان بوده است. این جاده از ایران میگذشته. ایران محل تعامل بزرگترین تمدنهای جهان بوده است. چین، روم، هند، نام اینها در آثار شعرای ما دیده میشود. بیشترِ منابع آثار تمدنی مکتوب در جهان، در ایران به جا مانده است. بعد از ظهور اسلام بهشدت تمدن و قدرت ایرانیها در تولید فکر و فرهنگ گسترش پیدا کرده و زبان فارسی با همراهی زبان عربی، فارسی دری را به وجود آورده که به شدت انعطافپذیر بوده و زنده و پویا مانده است. در زبان فارسی هر لحظه یک واژه متولد میشود. از تلفیق و همراهی زبان عربی و فارسی پهلوی، زبان فارسی دری به وجود میآید و دری، محل تولید فکر و فرهنگ میشود. ما با هنر خود، به لغات و واژگانی که به زبان فارسی وارد شدهاند معنا بخشیدیم، از آنها استفاده خاص کردیم و با خلاقیت، بسیاری از واژههای عربی را که به زبان ما آمدهاند معنادار ساختیم.
میرکیانی در ادامه گفت: نقیبالممالک از نقالهای ناصرالدینشاه، برای او قصه تعریف میکرده و ذهن خلاقی داشته است. کسی هم هر شب این قصهها را مکتوب میکرده که میشود یکی از منابع ادبیات قصهگویی ما و مرکز و ابزار تولید فکر و فرهنگ. در دنیا منابع مکتوب ما و البته ادبیات شفاهی و عامیانه ما بینظیر است. حکایتهای ما منعطف هستند و میتوانند به آثار امروزی تبدیل شوند. برای بسیاری از نویسندگان غربی، آثار ادبیات کهن ما بسیار ممتاز است. بسیاری از آثار کهن ترجمه شدهاند. بخش جداییناپذیر هویت فرهنگیمان، امثال فارسی هستند. جایگاه امثال فارسی در حوزه فرهنگ بسیار پررنگ و درخشان است. ۴۵۰ مَثَل در کتاب «راز مثلهای ما» رمزگشایی شده است. ایرانِ تمدنی ما فراتر از ایران جغرافیایی است. چقدر حوزه تمدنی قدرتمندی داریم که اینهمه ضربالمثل در آن شکل گرفته؟ حوزه تمدنی ما برای تولید آثار مفید، دوستداشتنی و سازنده برای کودک و نوجوان، نمایانگر حضور ایران بزرگ اسلامی در منطقه است. ادبیات کهن و عامیانه ما منابع مهم و ارزشمندی هستند. بازنویسی و بازافرینی آثار کهن بسیار مهم است. حکمت، ارتباط منطقی بین مفاهیم و پدیدهها است که در آثار کهن ما فراوان است.
شهرام شفیعی نیز در ادامه صحبتهای خود و صحبتهای میرکیانی عنوان کرد: گاهی عناوین بسیار لغزان و گریزاناند. کدام یک از آثار ادبیات کودک و نوجوان تمدنیترند و رتبه بالاتری به لحاظ جایگاه تمدنی پیدا میکنند و کدام کمتر؟ هرکدام چرا و چگونه؟ الان مسئله فعلی ما چیست؟ اصولاً انسان درباره مسئله فعلی خود بیشتر چالش و پرسش دارد، نه دانش. تمدن چیست؟ تمدن محصول یک جریان فعل و انفعال بسیار دیرینهای به اسم مدنیّت است. تمدن محصول جریان مدنیت است و بخشی از آن شامل کشور ما میشود. این تمدن، محتوایی در دل خود دارد که بسیار وسیع، پیچیده و شامل مقولههای مختلف است. محتوای تمدن ایرانی، عرب، آمریکایی و همه تمدنها شامل محتوایی هستند. الزامات تمدن چیست؟ هر تمدنی سرزمینی دارد و مکان مشخصی که تمدن در آن مستقر شده است. هر تمدنی دارای جامعه یکدست است. اجزای متعامل، متنوع و در حال زیست دارد. مفهوم یکدست مطلق در برخی کشورها شاید باشد؛ اما مفهوم یکدستی به صورت نسبی در بعضی تمدنها وجود دارد و در برخی تمدنها ممکن است تنوع غالب باشد.
این نویسنده افزود: مدرسهای که دانشآموزان با شباهتهای خود در آن دستچین شده باشند، نتایج خوبی نمیگیرد. خوب است که بچهها با تمام تفاوتها کنار هم درس بخوانند. درهمجوشی، یکی از ویژگیهای تمدنهای پیشرو است. مدیریت آگاهانه روشها یعنی روشها در هر زمینهای انفعالی انتخاب نمیشوند؛ بلکه کاملاً آگاهانه انتخاب میشوند. یک روششناسی برایشان وجود دارد. همین نشست، یک مدیریت و آگاهانهبودن روشهاست که با خرد جمعی به دست میآید. ما داریم از بیرون به ادبیات کودک نگاه میکنیم. عنصر دیگر، زبان، خط و ادبیات است. تمدنی که وجه مکتوب نداشته باشد تمدن نیست. تمدن همیشه از خودش ادبیات مکتوب به همراه دارد. تاریخمندی، یکی از ویژگیهای تمدن است. تاریخ یعنی ثبت زندگی ملتی که توان ثبت رویداد داشتند. ثبت رویداد توانی سهلممتنع است. خیلی از ما فکر میکنیم میتوانیم رویدادها را به آسانی بازگو کنیم؛ اما در عمل چنین نیست. رویدادها بعد از اینکه در ناخودآگاه ما ثبت میشوند، رخ میدهند و ملتی که نمینویسد درواقع تاریخ و گذشتهای ندارد. آموزش نیز از وجوه مهم تمدنهاست؛ تمدنی که در حوزه آموزش کوششی نداشته باشد تمدن نیست. تمدن بدون میراث اخلاقی، رو به زوال است. میراث اخلاقی، ارزشهای اخلاقیِ استانداردشدهای است که از گذشته برای ما باقی مانده است و به نسلهای آینده منتقل میشود. هنر، اقتصاد، سیاست و…؛ انتهای فهرست باز است، عناصر تمدنی را نمیتوان به سادگی شناخت.
محمد میرکیانی، نویسنده ادبیات کودک و نوجوان نیز گفت: واژگانی که در یک زبان بیش از هزار سال دوام آورده و زنده میمانند، دیگر بخشی از آن زبان هستند و بیگانه به حساب نمیآیند. اصلاً امکان ندارد ما شعر و ادبیات خود را بدون عربی تصور کنیم. برای همین میتوان گفت برخی معادلسازیها اتفاقهای خوبی را رقم نمیزنند. هر کتاب و قصهای سند فرهنگی مکتوب یک کشور و تمدن محسوب میشود.
سیداحمد میرزاده، مجری نشست در ادامه بحث پرسشی مطرح کرد و از سخنرانان خواست که بگویند «ماندگاری آثار ریشه در چه چیزی دارد؟». شهرام شفیعی در اینباره بیان کرد: هنر و ادبیات دستاوردی تمدنی است که باعث میشود به ملیت و تمدن خود افتخار کنیم. تمدن، شکلگیری اجتماعِ بامعناست. هر اجتماعی لزوماً بامعنا نیست. وجود تمدن و زمینههای تمدنی است که به اجتماع ما معنا میدهد و اجتماعِ معنادار شاکله یک تمدن را میسازد. ادبیات کودک هنگامی نقش تمدنی ایفا میکند که کودک را برای جامعهپذیری و پذیرش توسط جامعه، آماده کند. متأسفانه این اتفاق در آثار ترجمهای دیده نمیشود. آثار ترجمه گاهی جامعهگریزی را به کودک و تربیت ما تحمیل میکند. این آثار گاهی تبدیل به الگوی تولید آثار میشوند. هر ادبیات یک مَن، تولید میکند و در عین حال یک دیگری نیز خلق میکند. ادبیات به ما نشان میدهد دیگران وجود دارند. وقتی ادبیات میخوانیم میفهمیم دیگران وجود دارند. خارج از ادبیات، دیگری برای ما یک توده و جمع متراکم و شلوغ است. اگر ادبیات وجود نداشته باشد دیگری برای ما قابل درک نیست. یکی از ویژگیهای مهم ادبیات کودک تمدنی، همین است. ملاک تشخیص یک کتاب که آیا تمدنی است یا نه، چیست؟ تمدنیترین کتابهای ادبیات کودک و نوجوان، کتابهایی است که نسلها را به هم پیوند دهد؛ کتابهایی که دارای غنا هستند، نسل به نسل منتقل میشوند و باز هم چیزهایی برای نسل جدید دارند. باید دید ویژگی این آثار چیست. نمونه شاخص ایندست کتابها، آثار محمد میرکیانی است.
محمد میرکیانی نیز در پاسخ به پرسش مطرحشده توضیح داد: تمام دغدغه من این بوده که کودکان و نوجوانان بفهمند زندگی یعنی چه. مفهوم زندگی را درک کنند. تلخی و شیرینی، زمینخوردن و بلندشدن، گرسنگی و سیری، شب و روز، زندگی همهچیز است. مشکل بچههای این نسل این است که با مفهوم زندگی و لایههای ناگفته آن آشنا نیستند. نسل جدید ما ضربالمثل نمیداند؛ برای همین به بنبست ارتباطی میخورد. گنجینه واژگانی نسل ما کامل نیست. قصهگویی به کودکان کمک میکند گنجینه واژگانی گستردهای داشته باشند.
نظر شما