سرویس هنر خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا): در دوران کنونی، هنر به یکی از مهمترین ابزارهای بازتاب اجتماعی و فرهنگی بدل شده است. با این حال، بسیاری از آثار هنری که امروزه تولید میشوند، در پی سرعت بالای وقایع و نیاز به واکنشهای سریع، از جنبه ماندگاری و تاثیرات طولانیمدت محروم میشوند. در این شرایط، هنر گاهی به ابزاری مقطعی و واکنشی تبدیل میشود که تنها در لحظاتی خاص فعال شده و پس از فروکش کردن توجهات، به سکوت میرود. مسئله فلسطین طی یک سال گذشته حجم وسیعی از واکنشهای هنری را در پی داشته است و ایبنا طی پروندهای به نام «هنر فلسطین و مسئله فراموشی» با نزدیک شدن به سالگرد طوفانالاقصی به این مسئله میپردازد.
باید برای حفظ و ماندگاری آثار هنری مرتبط با فلسطین که در حقیقت سندهایی از این جنایت تاریخی هستند، کوشید اما امروزه تولید آثار هنری، با موجسواری رسانهها و اتفاقات روز همراه میشوند و با همان موجها اوج میگیرند و چندی بعد هم خاموش میشوند و از یادها میروند.
مجید بزرگزاده، پژوهشگر و نویسنده کتابهای هنری با ایبنا پیرامون این پرونده گفتوگویی داشتهاست که در ادامه میخوانید.
- چرا عمر آثار هنری به اندازه یک رویداد رسانهای کاهش پیدا کرده؟
انتظار این است که هنر و اثر هنری به دیوار موزهها و جلد مجلهها برود. مورد نقد و بررسی قرار بگیرد، موجب حرکت شود. از گذشته برای ما میراث بیاورد و در زمان خودش متولد بشود یا آینده را متولد کند. اینها انتظاراتی است که ما از اثر هنری داریم اما چیزی که در حال حاضر اتفاق میافتد، هنری است که به اندازه یک خبر رسانهای، میرا شده است و باید اکنون برای درمان این معضل چاره کنیم. یک راه چاره و درمان فوری همین است که آثار هنری در کتاب بیایند و در معرض نقد قرار بگیرند. پیرامون آنها رویداد برگزار شود و خود هنرمند و منتقدان در مورد آنها حرف بزنند. این موارد بخشی از چرخه حیات یک اثر هنری است و اثر را زنده نگاه میدارد تا اثر هنری به حداکثر کارکرد خودش نزدیک شود. اما درمان اساسی که موجب تولد یک هنر ماندگار، تاثیرگذار و راهگشا برای آینده میشود، تغییر نگاه و رویکرد هنرمند به موضوع و سوژه است. هنرمندان ما رسانهزده و درگیر کلیشهها شدهاند. البته باید گفت به وضوح دیده میشود که در بسیاری از موارد، بهترین آثاری که در حوزههای مختلف گرافیک، شعر، سینما و مجسمهسازی تولید میشود؛ تحت تاثیر رسانه بوده است و دادههای او از همان جایی آمده که عموم جامعه هم آن را میگیرند، رسانههایی مانند اینستاگرام، توییتر، فیسبوک و حتی برخی از خبرگزاریها.
- مثال عینیای از تاثیر رسانهها بر کارهای هنری دارید، به نظرتان این تاثیرگذاری مطلوب است؟
مثالهای متعددی از تاثیر رسانه بر هنر وجود دارد و حتی در برخی موارد، شاهد نمونههایی جریانساز، ارزشمند و ایدهآل هستیم که سبب ایجاد جنبش ایجاد میشوند؛ مثلاً از همان مثلث کوچکی که از اعلام الحربی گردانهای حماس در یک ویدیو منتشر شد، المانی خلق میشود که در آثار دیگر هم تکرار میشود و تبدیل به المانهای مختلف مانند، پرچم، دستبند، انگشتر، پوستر و استیکر میشود. در این مرحله برای هنر گرافیک اتفاقی رخ دادهاست و از یک چیز کوچک که خیلی هم نکته مهمی در برنداشته، ناگهان المانی جهانی متولد میشود که جریان ایجاد میکند. اینها قابل تحسین و احترام است و به نظر بنده باید به این نوع تولیدات احترام گذاشت و حمایت کرد.
- به نظر شما این حوادث و هنرهای ناگهانی میتواند ماندگار باشد، رمز ماندگاری چیست؟
هرچیزی که دارای معنا و هویت شود، میتواند ماندگار باشد اما در هرصورت زمانی که عمیق و بنیادین نباشد بعد از گذشت یک بازه زمانی، کمکم از خاطرها پاک میشود. به این معنا که یک لایهای در هنر وجود دارد که در آن «هنر ماندگار» خلق میشود. مسلماً در این لایه میتوان به موضوعات مختلف فلسطین یا هر موضوع دیگری پرداخت. این لایه زمانی متولد میشود که هنرمند سراغ ریشهها برود. در مواجهه با شیطان و اهریمن، به سراغ سر اژدها برود. همانطور که در حوزه نظامی تا وقتی که سر اژدها قطع نشود یعنی تا وقتی که آمریکا مورد هجمه قرار نگیرد، این چنگال بیرون زده است و سرزمینهای اشغالی به کار خودش ادامه میدهند. تا وقتی در حوزه نظامی اهدافی که مورد اصابت قرار میدهند، راهبردی نباشد و موجب عقب بردن آمریکا و نابودی اسرائیل نباشد، آش همین است و کاسه همین. این روال را ما در تولید اثر هنری هم میببینیم. تا زمانی که به یک عکسی از کودک مظلوم فلسطینی میپردازیم و آن را وایرال میکنیم، از کودک مظلوم فلسطینی به عنوان سوژه اثر هنریمان استفاده کردیم و هر زمان که آن عکس فراموش شود اثر ما هم فراموش میشود. اما اگر سراغ عقبه اسرائیل، سراغ سر اژدها رفتیم؛ آنوقت نتیجه مشاهده خواهد شد. البته به راحتیها اجازه نمیدهند، اثر شما دیده شود و خواهید دید زمانی که اثرتان دیده بشود، چه تاثیراتی خواهد گذاشت، چه اتفاقات و انقلابهایی را صورت میگیرد.
یک نمونه مثال زدنی از هنرمندی که این ویژگی را دارد، ناجیعلی است. کاریکاتورها، کارتونها و کمیک استریپهایی که او در حوزه فلسطین کار کرد، ماندگار است. آنجا میبینید که نگاه و رویکرد ناجیعلی به سمت ریشههاست. به سمت نقد آن چیزهایی که موجب میشود؛ حکام عرب، اینگونه زیر بار این خفت بروند. او سراغ ریشههایی که تغذیه رژیم صهیونیستی میرود. به سمت واژههایی که تغییر نگاه ایجاد میکنند. در این حال، کارهای او تبدیل میشوند به اثر هنری ماندگار و بعد هم شما میبینید که به راحتی هم اجازه دیده شدن نمیدهند و در نهایت او را به شهادت میرسانند.
- در نهایت به نظر شما، راز ماندگاری هنر فلسطین چیست؟
اگر هنرمند میخواهد هنرش به یک هنر ماندگار تبدیل شود و خودش را از حیطه یک هنر میرا، رسانهای و کلیشهای برهاند، باید به سمت عمق برود. در موضوع فلسطین باید به سمت هدف گرفتن سر مار رفت، سمت ریشههایی که باعث میشود؛ حکام عرب به جای تماس ملتمسانه با آمریکا، برای دست کشیدن از حمایت اسرائیل، با جمهوری اسلامی تماس میگیرند که از خونخواهی هنیه دست بردار! باید به سراغ موضوعات عمیق رفت تا هنری ماندگار متولد بشود.
راهحلهایی برای ارتقا آثار در حال تولید، خروج آثار عمیقتر از انزوا، جلوگیری از شهادت امثال ناجیعلی و دیده شدن آثار شبیه به آثار او وجود دارد. یکی از راهحلهای پیشنهادی به عنوان درمانی سریع، این است که آثار در قالب جدی مثل کتاب بازنشر شود، نمایشگاه گذاشته بشود، برنامه تلویزیونی کار بشود و یا پرتره هنرمند کار بشود. به نوعی یک اثر هنری رها شده در فضای مجازی به حال خویش باقی نماند و حمایتهایی از آن صورت بگیرد.
نظر شما