به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، شامگاه جمعه دو آذر ماه آیین رونمایی از مجموعه شعر «قدیس» اثر پروانه نجاتی در نشستی ادبی با همین نام با حضور جمعی از اهالی اندیشه و ادب کشورهای ایران، افغانستان، پاکستان، و هندوستان به میزبانی گروه بینالمللی هندیران برگزار شد.
امیر اسماعیل آذر، شاعر، نویسنده و استاد دانشگاه در این نشست عنوان کرد: از هر چه بگذریم سخن شیراز و شاعران شیراز خوشتر است. ما نه میدانیم و نه میتوانیم بدانیم در شهر شیراز چند شاعر داریم چون خیلیها شعر میسرایند، شاعرند ولی نام و نشانی از آنها وجود ندارد اما شاعرانی که افتخار آشنایی با آنها داشته و دارم با استعداد و گاه سحر آمیزند. میان شاعران شیرازی مدتهاست با پروانه نجاتی آشنا شدهام و توفیق یافتم چندین غزل و اثر ایشان را بشنوم و مطالعه کنم. از ویژگیهای وی آشنایی با ادبیات مغرب زمین است. نجاتی حدود بیست سال است که انواع قالبهای شعر فارسی را تجربه کرده و در این زمینه راهی طولانی را با موفقیت طی کردهاست. شاعران نوجوان را با آموزش به بلوغ نسبی رسانده و خدماتشان در ساحت شعر و فرهنگ مشکور است. دفاتر متعدد شعری که از بانوی شیرازی به جا مانده تأییدی است بر سخن حقیر و نشانههای شعر زنانه در مجموع آثار وی قابل ملاحظه و زمینهای است برای شخصیتهایی که میخواهند پیرامون شعر بانوان شاعر تحقیقی داشته باشند.
حسین اسرافیلی، شاعر پیشکسوت کشورمان با بیان اینکه پروانه نجاتی را با اشعار زیبا و دلنشین وارزشی ومتعهدانه میشناسم بیان کرد: اشعار پروانه نجاتی از دل برآمده و پر از احساسات ارجمند درموضوعات دفاع مقدس و انقلاب و شهدا و اهداف و آرمانهای ارزشمند است. مجموعه تازه انتشار یافته وی با نام قدیس را تورقی کردم که مجموعهای متفاوت با اشعار گذشته و با حس وحالی زنانه و با رویکردی اجتماعی وبا اندوهی پنهان درلایههای روح و ضمیرشاعر است. گاه ترکیبات زیبا، انتظارمان را از سراینده این دفتر، دوچندان میکند ترکیباتی مانندعطرصدا / عطرخاطره / گلوی وحشی باد / که کم هم نیستند اما آنچه که در این دفتر بیشتر خود را به مخاطب نشان میدهد، اندوهی است که در روح و روان و جان شاعر نشسته و او را به پریشانی ونومیدی وغربت وتنهایی و نبود همنفس وخالی بودن خانه و اتاقها ازنفس عاشقانه سوق میدهد و اگر نه خود شاعر، علت این اندوه را دریافته و به آن معترف است «نمیدانم چه فردایی؟ نمی دانم چه تقدیری / دراین ساعت، پرازتصمیم های جور واجور»
وی در خاتمه بیان کرد: این اندوه پنهان و اضطراب و پشیمانی ازموضوعاتی که باعث به وجود آمدن آن شده دربیتهای گوناگون، خیلی ساده وصمیمی اعلام میشود «خطا کردم، نفهمیدم، رها کردم، نترسیدم / خسارت، بیشتر از حد تخمین بود، می فهمی؟» و با اعلام خطای گذشته، راه را در بخشش و گذشت می داند: «خالی ست خانه ازنفس عاشقانهای / در وا نمیشود به امیدی بهانهای» مطالعه این مجموعه را به جوانان، مخصوصاً زوجهای جوان توصیه میکنم.
مصطفی محدثی خراسانی، شاعر و پژوهشگر نیز غزل «بهت» با مصرع آغازین «بهت در بهت پریشان غمت خواهم شد» را از کتاب قدیس مورد تحلیل قرار داد و عنوان کرد: غزل روان و سرشار از عاطفه و خوش ساخت و موسیقایی فوق، از هر منظر و بعد دارای ویژگیهای یک غزل با تعریف و شناخت تاریخی که ازآن داریم است و البته بهرهمند از پشتوانههای غزل با ذهن و زبانی معاصر. تقریباً همه ابیات بر مداری متعادل و هماهنگ حرکت میکنند و آن طور که از غزلهای روان انتظار میرود در اکثر ابیات قافیه نقش کلیدی خود را ایفا میکند و با همه واژگان بیت در پیوندی فرمی و محتوایی قرار دارد.
رضا اسماعیلی، شاعر و پژوهشگر ادبی، پروانه نجاتی را شاعری از نسل آفتاب دانست و بیان کرد: پروانه نجاتی از شاعران پیشکسوت انقلاب و دفاع مقدس است. شاعری که به اعتبار شهید سرودههایش، بیش از دیگر شاعران، نامش با فرهنگ ایثار و شهادت گره خورده است. وی در شمار بانوان شاعری است که از فردای پیروزی انقلاب تا به امروز، در قرارگاه شعر انقلاب، حضوری فعال و تاثیر گذار داشته و این حضور مبارک، نشانه اعتقاد و باورمندی او به آرمانها و ارزشهای بر آمده از انقلاب اسلامی است. غزلهای روشن و زلال نجاتی، آیینه تمام نمای استقامت و پایداری ملتی است که با تحمل تمام مصائب، پای آرمانهای انقلاب ایستاده و به ذلت تن نداده است. آری، او شاعر آب و آفتاب و انقلاب است و شاعر «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی»، «ما ملت امام حسینیم» و «هیهات مناالذله» است.
سید مسعود علویتبار، شاعر، فعال فرهنگی و دبیر این نشست در سخنانی بیان کرد: اشعار پروانه نجاتی در کتاب قدیس از تنوع وافر مضمون و محتوا برخوردار است، شاعر در این گلزار غزل پروانه وار میچرخد و عارفانه میسراید و عاشقانه دل میبندد، به دنیای کودکی وارد میشود و از بارش ریز ریز دانههای باران بر چتر رنگی خود شادمان میشود. به زیارت امام باقر (ع) و امام جواد (ع) میرود، صلابت و شکوه حاج قاسم را تحسین میکند و از محرم میگوید و از لحظههای سبز ظهور. در اینجا هر غزل دنیایی جداگانه دارد که با حس و حال مخصوص به خود سروده شده و از این حیث ذهن خواننده را از افتادن در ورطه رخوت تکرار باز میدارد و حظ پویایی و انبساط را برای خواننده اثر محفوظ میدارد. حس برآمده از هر غزل و مشاهده ساختار زلال و بی تکلف آنها مؤید این مطلب است که شاعر برای سرودن، بیشتر متکی به ذوق درونی و شوق حاصل از التهابات باطنی و روحی خود بوده و شعر را از منبع اصلی خود، یعنی فطرت و اکتشافات درونی بیرون کشیده و از تصنع و تکلفات تکنیکی و ظاهری شعر به صورت خودآگاه کمتر استفاده کرده و هر آنچه که هست برآمده از واکنش های ذوق جاری، روح پویا، و ضمیر ناخودآگاه شاعر است.
سیده بلقیس فاطمه حسینی، شاعر و استاد دانشگاه از دهلی نو در بخشی از سخنان خود عنوان کرد: شاعر گرامی پروانه نجاتی قلم بسیار خوبی دارد. هم شعر کلاسیک میسراید وهم شعر نو و در هر دو توانمند نشان داده است. در مجموعه غزلیات قدیس شادی وغم زندگی، مزایای جامعه، طبیعت، راز آفرینش، پر مایگی وبی مایگی انسان ها، جستجوی محبت، سایهٔ جنگ، ترس و مرگ و ویرانی و حدیث زن را به انحای مختلف و به نحو احسن با کلامی شیوا و پرعاطفه عرضه کرده است. تعهد و علاقهٔ ذاتی وی به نشر ارزشهای دفاع مقدس، پیروزی انقلاب و عشق واقعی به شهدا قابل تقدیر است. غزلی که در باره شهدا در کتاب قدیس گفته است لهجهای پیامبرانه و رسالت وار دارد. «اذان بگو که شهیدان همه به صف شده اند» مصرع اول بیت آخر آن، جمع بندی نهایی را به زیبایی ترسیم میکند «نماز عشق فقط سجده ای پر از خون است»
صاحب مجموعه شعر «در انتظار جمعه آخر» ادامه داد: از کم سعادتی بنده بوده که با آثار و سروده های نغز وی زیاد روبهرو نشده بودم ولی آنچه در مطالعه من بوده همه مایهٔ افتخار است. وجود این بانوی گرامی در مجموعه قدیس پروانهوار به گرد شمع هدایت گاهی بر سر مزار شهدا است و گاهی در مسجد و گاهی در خیابان منتظر منجی است.
سیدمهدی طباطبائی، استاد دانشگاه مطالعات بینالمللی پکن سخنران دیگر این برنامه بیان کرد: نیاز به هیچ پیشفرضی نیست؛ وقتی مجموعهشعر قدیس را ورق میزنی، میبینی که شاعر خود را به طور کامل معرفی کرده است «من یک زنم، حکایت من فرق میکند / با دیگران طبیعت من فرق میکند…»، «بر سفرۀ قنوت و قناعت نشستهام / من شاعرم، محبت من فرق میکند». با این ذهنیت، او هیچگاه از جایگاه ناز پایین نمیآید تا در مقام نیاز قرار گیرد و همین است که بیشتر به دنبال معشوقهزیستن است تا عاشقشدن «از من گذشته است که عاشق شوم، ببخش / معشوقهزیستن… نشود ترکِ عادتم» ازدستدادن را تجربه کرده است و هم دلبریدن را و از همینروست که هر دوی آنها را تاوانی برای سادگی میداند: «غمِ ازدستدادن مثل درد دلبریدن نیست / تقاص سادگی هم آن و هم این بود، میفهمی؟» تلقی او از شعر، استغاثۀ قلم و جرئت دل است و آرزویش اینکه در این استغاثه، گرمای اشکی صورتش را بنوازد: «شعر استغاثۀ قلم و جرئت دل است / من دوست دارم اشک مرا دربیاورد» او بهانههای گوناگونی برای جشنگرفتن در عالم دارد «یک روز دردم، روز دیگر بغض، روزی اشک / باور کنید اینقدر آسان جشن میگیرم» رگههایی از دنیانگریاش را نیز در اشعارش نمایانده است؛ آنجا که زمین را سرشار از جلوۀ خدا میبیند و حسنکردنش را به پای چشمهای ما مینویسد که هم مقصّرند و هم گناهکار: «پر از خداست زمین، رنگرنگ، نقشبهنقش / گناه چشم من و توست این نفهمیدن»
غلام اشرف قادری، رئیس بخش زبان و ادبیات فارسی دانشکده «گاندی فیض عام» شاه جهانپور هندوستان بیان کرد: در اشعار پروانه نجاتی در کتاب قدیس پرداختن به مسائل اجتماعی و انسانی نمود بارزی دارد و در آنها به روابط انسانی، دردهای اجتماعی و زیباییهای طبیعت پرداخته میشود. شعرهای پروانه نجاتی به طور خاص بر موضوعات زیبا و ظریف زندگی، مرگ، عشق و سرنوشت تمرکز دارند. او در آثارش از زبان ساده و صمیمی استفاده میکند و به بیان احساسات و تجربههای درونی پرداخته، با این حال مفاهیم عمیق و تفکرات فلسفی را بهطور غیرمستقیم در شعر خود منتقل میکند. استفاده از استعارهها، تشبیهها و تصاویر شعری از ویژگیهای بارز شعرهای اوست که خواننده را به دنیای تفکر و درک عمیقتر دعوت میکند. شعرهای نجاتی نه تنها از لحاظ فرم و ساختار، بلکه از لحاظ محتوا نیز میتوانند جایگاه ویژهای در ادبیات معاصر ایران پیدا کنند. این شاعر با صدای خاص خود توانسته است به عنوان یکی از پرکارترین نامها در عرصه شعر فارسی معاصر فعالیت داشته باشد و آثارش همچنان برای مخاطبان علاقهمند به شعرهای عمیق و تأملبرانگیز جذاب باشد.
عبدالرضا لطف الهی، رئیس انجمن ادبی شاعران شیراز نیز در قسمتی از سخنان خود بیان کرد: نجاتی با تأنی و متانت و انتخاب کلام متناسب با درون و برون شعرش به بافت معنوی سرودهها و عمق احساسات و حسِ بیانش افزوده و هیچ گاه از دور، دستی بر چراغ نداشته است. در تحولات اجتماعی واکنشهای مؤثری داشته و با تجربه زیستهاش در عرصه شعر در انواع گونهها درخشان، ظاهر شده است. بسیاری از شعرهای وی بهخصوص در دفتر قدیس تاریخ مصرف ندارند! چرا که تبلوری از حرف زمانه هستند. نجاتی در اشعار آیینی به دقایقی دست یافته و نقشپرداز قطعههایی شده که در نوع خود از بهترینهای هم عصر و روزگار ما هستند. نه خودش را تکرارِ دیگران کرده و نه شعرش تأثیرپذیرِ شعر دیگری شده است:
سید حکیم بینش، شاعر افغانستانی دیگر سخنران این برنامه تصریح کرد: یکی از ویژگیهای اشعار کتاب قدیس را میتوانیم ارتباط خوب برقرار کردن با مخاطب بدانیم. شاید مخاطب حس میکند که شاعر حرف دل او را زده است؛ شعر نجاتی به دور از تعلیق و پیچیدگی است و مخاطب در خواندن شعرها دچار دستانداز نمیشود. شاعر خوب میداند که پیچیدگی باعث فرار مخاطب از شعر میشود. به همین دلیل شاعر قدیس از اینکه مخاطب را دچار چالشهای زبانی کند، دوری میکند؛ اشعار ایشان در عین زیبایی و کشفهای شاعرانه سلاست و روانی خاصی دارد. شاید دلیل اینکه مخاطب خیلی راحت با اشعار وی ارتباط برقرار میکند همین باشد. نکتۀ دیگری که خیلی توجه مرا جلب کرد تنوع موضوع در اشعار پروانۀ نجاتی است. کمتر شاعری را میتوانیم پیدا کنیم که این همه تنوع در آثارش باشد. وی نگاه دقیقی به اطراف دارند و موضوعاتی که قابلیت شعر دارند، نمیتواند از چنگ ایشان بگریزد. اشعار وی پر است از بیتها و مصرعهایی که قابلیت ماندگاری در زبان مردم را دارد، درست مثل سخنان اندیشمندان که گاه در پیامکهای ما هم دست به دست میشود.
ساجده تقی زاده، مشاور امور بانوان بنیاد حفظ آثار و ارزشهای دفاع مقدس استان فارس از دیگر سخنرانان این محفل بیان کرذ: در مجموعه شعر «قدیس» نگاه شاعر و جهان او گستردهتر و دغدغههایش فراتر از عینیات روزمره سیاسی و اجتماعی است و او در این مجموعه شعر به سراغ خودش رفته است. خود شاعر که اتفاقاً زن است و جهان را از دریچه زنانگی اش به تماشا نشسته است و این بار منی در وجود خود مییابد که در عین پیدایی نهان است «کیست این پنهان درون لایه های ذهن من؟ / هر قدر میجویمش او میشود مستورتر» در این مجموعه شعر شاید برای اولین بار با پروانه نجاتی شاعری روبهرو میشویم که لحظات خاص شاعرانهای- که خالی از رایحه عرفان و عشق نیست- را به جشن مینشیند که جسارت طغیان در آن موج میزند: «گاهی خودم را زیر باران جشن میگیرم / در لحظههای خیس طغیان جشن میگیرم» عشق، تنهایی، زنانگی، اندوه و عرفان مهمترین جان مایه های این مجموعه شعرند. در کنار این، نگاه شاعرانه به طبیعت، به پاییز، به تابستان، به شهریور، به بهار، به نوروز، جهان شعر او را وسیع تر و انسانیتر نشان میدهد. با این حال پیوند او با شعر آیینی و ستایشگری شهدا و انقلابیون آن قدر عمیق است که حتی در همین مجموعه شعر متفاوت هم اشعار مذهبی و گاه انقلابی همچون محرم یا نذر امام باقر و خانوم ماه به چشم میآید.
مشاور امور بانوان بنیاد حفظ آثار و ارزشهای دفاع مقدس استان فارس در انتها بیان کرد: اگر طلاییترین دوران سرایش برای هر شاعر دورهای باشد که منِ حقیقی خود را به تصویر میکشد و بی واسطه و صمیمانه با انسان، خودِ خود انسان، بدون هیچ مرزبندی به گفتوگو مینشیند، مجموعه شعر قدیس نوید بخش فرارسیدن آن دوره برای شعر و شاعرانگی پروانه نجاتی است. شاید از این پس شعر خانم نجاتی با حرفهایی متفاوت و در جامهای غریب اما قریب به ما رخ نماید.
کتاب قدیس اثر پروانه نجاتی مشتمل بر ۵۷ غزل، در ۱۲۸ صفحه، و در قطع رقعی است که به تازگی توسط نشر شاعران پارسی زبان منتشر شده است.
در محفل ادبی «قدیس» که با بداهه نویسی خوشنویسانی چون محسن شعبانی و مسعود ربانی همراه بود شاعران و هنرمندانی چون علیرضا قزوه، حسین اسرافیلی، امیر عاملی، رضا اسماعیلی، مصطفی محدثی خراسانی، ایرج قنبری، سید مسعود علوی تبار، سید مهدی طباطبایی، غلام اشرف قادری، محمد مهدی عبداللهی، رسول شریفی، نغمه مستشار نظامی، پروانه نجاتی، فائزه زرافشان، سیده بلقیس فاطمه حسینی، میترا ملک محمدی، نگین نقیبی، فائزه زرافشان، و سیده کبری حسینی بلخی حضور داشتند.
دو غزل از مجموعه شعر قدیس اثر پروانه نجاتی
بهت
بهت در بهت پریشان غمت خواهم شد
جگرافروخته تاوان غمت خواهد شد
قصه مرگ تو شعری ست پر از دلتنگی
شعله می نوشم و بریان غمت خواهم شد
چشم بر راه تو بودن غزلی ناگفته ست
در دل معرکه جولان غمت خواهم شد
وقتی از نام تو سرشار شوم چون فانوس
محرم شام غریبان غمت خواهم شد
چه توان کرد به جز صبر که جایت خالی ست
گریه میجوشد و مهمان غمت خواهم شد
کودک درون
دنیای من پر از هوس کودکانه است
لبریز از پرنده و برگ و جوانه است
لبریز چتر رنگی و باران ریز ریز
غوغای کنجکاوی و حرف و بهانه است
رنگین کمان روسریام تاب میخورد
در کوچهای که بی گذر و بی نشانه است
رؤیای من لباس عروسی ست صورتی
چرخیدن در آینه با رقص شانه است
طعم لذیذ بستنی چوبی و پفک
یا دست و پا زدن وسط حوض خانه است
لبخن من عروسکی اشکم ستارهای
گوشم پر از صدا و سرود و ترانه است
سن من ایستاده و ساعت بیاعتبار
یعنی که بی خیال عبور زمانه است
دنیای من لطیف تر از ابر آسمان
پروانهای و بانمک و عاشقانه است!
..
نظر شما