به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در مشهد، مصطفی ملکیان عصر شنبه در آیین رونمایی از کتابِ «باورهای خرابکار» که به عنوان اولین کتاب پویش «بهدانی» در شهرکتاب شاهنامه مشهد برگزار شد، گفت: کنشها تاثیراتی هستند که ما در جهان میگذاریم و تجربه تاثیری است که زندگی روی ما میگذارد و زندگی مجموعه تجربه و کنشهای ماست.
کتاب «باورهای خراب کار» با تالیف پریسا گودرزی و محسن شعبانی به چاپ رسیده که عنوانِ دیگر آن رهایی از اضطراب و دیگر هیجانهای ناخوشایند با مدیریت خطاهای شناختی است. عنوان دیگرش هم «برای ده سالهها تا صدسالهها» است.
این چهره برجسته حوزه اخلاق و فرهنگ اظهار کرد: «باورهای خرابکار» سه بخش اصلی دارد، بخش اول آن شامل معرفی ۱۲ تا از مهمترین باورهای خرابکار است که دائماً روانشناسان براین فهرست باورهای خرابکار، میافزایند. ما تا الان فهرستهایی با بیش از ۵۰ تا هم داریم که کمتر مورد استفاده قرار گرفتهاند.
ملکیان ادامه داد: بخش دوم این اثر هم مربوط به ۷ فن از مهم ترین فنونی است که اگر به آنها التزام عملی و نظری داشته باشیم میتوانیم از باورهای خرابکار رهایی پیدا کنیم، باز تعداد این فنون و شگردها هم استقرایی و قابل بیشتر شدن هستند.
این پژوهشگر و محقق سرشناس در خصوص بخش سوم این کتاب تصریح کرد: این اثر در بخش سوم شانزده سناریو را برای رهایی از باورهای خرابکار روایت میکند، یعنی ۱۶ سناریوی کوچک که وقتی آنها را میخوانیم و در آن بافت و فضا قرار میگیریم میبینیم یک یا چندتا از آن خطاها همراه ما هستند و این برای این است که ببینیم چگونه این خطاها میتواند در زندگی روزمره ما نمود پیدا کند و خرابکاری آنها چگونه در زندگی ما تاثیر میگذارد.
باورهای خرابکار یا کژاندیشیهای شناختی
وی افزود: مبانی این باورها فلسفی هستند، باورهای خرابکار در کتابهای روانشناختی با تعابیر دیگری حضور دارند، نظیر خطاهای شناختی یا کژاندیشیهای شناختی، واژگونگیهای شناختی و دیگر عناوین مختلف، اما عنوان فنی آنها در کتابهای رواندرمانگرانه این است.
این نویسنده و پژوهشگر ادبی گفت: این نامگذاری به حسب کارکرد این باورها است چراکه کارکرد آنها این است که این باورها خرابکار هستند.
معامله ما با جهان
مصطفی ملکیان با اشاره به مقدمه کتاب گفت: در مقدمه کتاب آمده زندگی هر انسانی عبارت است از مجموع تاثیرات او بر محیط، و مجموع تاثیرات محیط بر او و ما با جهان پیرامون خود تنها این دو معامله را داریم. من در جهان هستی گاهی تاثیر می گذارم و گاهی از این جهان تاثیر می گیرم، گاهی اثرگذارم و گاهی اثرپذیرم. لذا مجموع اثرگذاریها و اثرپذیریهایم زندگی من است.
این نویسنده اظهار کرد: در زبان فلاسفه قدیم به جای تعبیر تاثیر و تاثر میگفتند زندگی مجموعه افعال و انفعالات است، علمای ما نیز میگفتند زندگی تو حاصل افعال و انفعالاتت است، اگر تغییری ایجاد کردی فعل هستی اگر زندگی روی تو تاثیر گذاشت، فاعل هستی.
زندگی مساوی با تجربهها و کنشهای ما است
ملکیان ادامه داد: شما امروزه تعبیر فعل، انفعال، تاثیر و تاثر را با عباراتی نظیر کنش و تجربه میشنوید، کنشها تاثیراتی هستند که من در جهان میگذاریم و تجربه تاثیری است که زندگی روی من می گذارد نظیر ترس، پیری و… پس زندگی مجموعه تجربه و کنشهای ماست.
این پژوهشگر ادبی گفت: ما هم در جهان تاثیر می گذاریم، جادهای می سازیم، کسی را تهدید یا تشویق میکنیم، تدریس میکنیم، انقلاب میکنیم، اینها تغییراتی هستند که ما در جهان میگذاریم.
وی افزود: مقدمه دوم این کتاب میگوید کنش حاصل یک میل بهعلاوه تعداد زیادی باور است، اگر میلی در من پدید آمد و n تا باور هم پدید آمد، من به یک کنش دست میزنم. یعنی اگر احساس تشنگی می کنم، سپس از آن رنج می برم، پس میل به سیراب شدن در من پدید میآید. اگر این میل به تنهایی بود دست به کنش نمیزنم اما وقتی با تعدادی باور آمیخته شد، پس به کنش دست می زنم.
مصطفی ملکیان بیان کرد: طبق آخرین تحقیق روانشناسان عمل چیزی جز یک میل و تعداد بسیاری باور نیست. برای یک عمل، میل و باورها شرط لازم هستند اما اگر باهم جمع شدند شرط کافی را میسازند و من دست به عمل می زنم. اگر اینگونه باشد پس برای کنش، باورها خیلی مهم هستند.
این فیلسوف اظهار کرد: نکته دیگر این است که از حاصل اینها میفهمیم باورها کنش را میسازند و کنش یکی از دو مولفه زندگی است و کنش از تجربه مهم تر است.
باورکاوی
ملکیان بیان کرد: حالا که باور مهم است باید در خصوص ویژگی باورها بیشتر بدانیم، بعضی باورها صادق و برخی کاذب هستند. تحقیق در باب اینکه باورهای من صادق یا کاذب هستند به «باورکاوی» خودمان بستگی دارد. باید بدانیم مجموعه باورهای ما صادق هستند یا خیر. اگر باورهایی در من باشد که کاذب هستند، طبیعی است که اگر دست به کنش بزنم با شکست مواجه می شوم، پس باید در باورکاویهایمان به اینکه باورمان با واقعیت مطابق است یا خیر، توجه کنیم.
وی افزود: نکته دیگر این است که تمام باورها را نباید بکاویم، باید باورهایی را بکاویم که تاثیر عملی در زندگی ما دارند، اگر به غلط باور داشته باشیم که مسافت زمان تا کره ماه ۵۰ هزار کیلومتر است و شاید این مسافت در واقعیت ۴۹ هزار کیلومتر باشد، این باور به زندگی من لطمهای نمی زند. پس اگر باید باورهای صادق و کاذب را از یکدیگر جدا کنیم، نباید سراغ باورهایی که آسیبی به روند زندگیمان نمیزنند برویم. اما باید حتماً به سراغ کاوش در باورهایی که تاثیری در زندگی عملی ما می گذارند برویم.
این استاد برجسته دانشگاه گفت: اینکه من بدانم ناامیدی، بدبینی ژنتیک است یا اکتسابی است در زندگی عملی من مهم و تاثیرگذار است، چراکه اگر اکتسابی باشد به رواندرمانگر رجوع میکنم.
او در خصوص باورهای صادق در زندگی عملی اظهار کرد: این موضوع یک پروسه است نه یک پروژه، پروژه هم آغاز و هم فرجام دارد، اما پروسه یعنی فرآیند بی پایان است، پس باورکاوی نباید یک بار برای همیشه باشد، ما باید با آن نظیر یک پروسه برخورد کنیم. متفکران بزرگ تاریخ چندین مرحله باورکاوی را پشت سر گذاشته اند. مارکس وقتی جوان بوده باورهایی را صادق می دانسته و وقتی به میانسالی می رسد باورهای دیگری را صادق می داند.
ملکیان گفت: در عالم فکر، وقتی مهمانی وارد می شود، باید جای دیگر مهمانها و باورها عوض شود. باورهایی که به زندگی عملی مرتبطند و باید واکاوی شوند پنج دسته هستند. یک باورهایی که به جهان هستی مربوطند و به انسان اختصاص ندارند. در این کتاب در این خصوص این باور نوشته شده «می توان از آینده باخبر شد». این یک باور خطاکار است. یا نوشته شده «بدترین علت یک پدیده یگانهترین علت آن پدیده است» ولی این غلط است و آدم های بدبین این خطا را دارند.
او درباره دسته دیگر باورهای خطاکار گفت: این باورها درباره نوع «انسان» هستند، در کتاب نوشته شده «هرچه در انسان خوب است، ظاهراً خوب است» این دیدگاهی خطا است، یا نوشته شده «کاری که یکی از اعضای یک گروه می کند، تمام آن گروه میکنند» کاری که یک پزشک کرده را نمی توان به تمام پزشکان تعمیم داد.
ملکیان درباره دسته دیگر این باورهای خطاکار گفت: دسته دیگر در خصوص خود فرد است، در این باره در این کتاب نوشته شده «رویدادهایی که در محیط زندگی من پیش می آید بر اثر خطاکاری های خودم پیش آمده» اگر معتقدید هر مشکلی در زندگی شما، تنها به دلیل خطاکاری های خودتان بوده، این یک خطای شناختی است.
وی افزود: دسته دیگر باورها درباره دیگران است، در این خصوص نوشته شده «من می دانم در ذهن دیگران چه پیش آمده» و دسته دیگر باورهای خرابکار در خصوص ارتباط من با دیگر است، یعنی نسبت من و دیگران.
او در خصوص اینکه چرا اسم این باورها را خطاکار گذاشتهاند؟ گفت: اولین دلیل این است که این باورها ویرانی به بار میآورند، به این صورت که به ما احساسات و عواطف منفی میدهند، جلوی موفقیت ما را میگیرند، جامعه را از ویژگیهای مطلوبش محروم میکند چرا که هرچه شهروندان بیشتر به خطاهای شناختی آلوده باشند، جامعه از آرمانهایش دورتر میشود.
ملکیان افزود: همچنین در این کتاب از «خوداندیشی»، «حقیقتطلبی» و «عدم اهمیت به ارزشگذاریهای دیگران نسبت به خودمان» به عنوان راهکارهایی برای مقابله با باورهای خرابکار اشاره شده است.
به گزارش ایبنا؛ پویش «بهدانی» پویشی است که هر ماه به معرفی یک کتاب ساده و قابل فهم برای مردم میپردازد و در پایان آن ماه مصطفی ملکیان در شرح آن سخنرانی خواهند داشت که بر اساس آن اولین کتاب «باورهای خراب کار» بود.
نظر شما