سرویس کودک و نوجوان خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - فاطمه خداوردی: شعر نوجوان در ایران همچنان همپیمان میراث ادبی دیرین و زبان معاصر است؛ ژانری که با تکیه بر تجربههای گذشته و پاسخگویی به دغدغههای امروز، همواره توجه پژوهشگران و منتقدان را به خود جلب کرده است.
در همین بستر، کتاب «خطخطی روی نیمکت سنگی» سروده حسین تولایی از انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان که از سوی شورای کتاب کودک بهعنوان اثر شایسته تقدیر در بخش شعر آثار سال ۱۴۰۲ انتخاب شده، نمونهای از تلاش برای شکستن چارچوبهای سنتی و ارائه ساختاری نو در شعر نوجوان به شمار میآید.
حسین تولایی از همان کودکی در گوشههای دنج کتابخانههای کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، نخستین نغمههای ادبی خود را شنید و در گذر زمان به صدایی خوشنوا و شعری خواندنی در ادبیات کودک و نوجوان تبدیل شد. او در دبیرستان نخستین آثارش را به چاپ رساند و پس از گذراندن دورهای در دانشگاه علوم پزشکی بندرعباس و فعالیت بهعنوان مربی ادبی کانون در همان شهر، به تهران نقل مکان کرد. از آن زمان، با همکاری با نشریات معتبر «کیهانبچهها»، «سروش کودکان» و «دوچرخه»، بیش از ۲۰۰ اثر ادبی منتشر کرد.
اولین مجموعه شعر نوجوان او، «بیا چند شاخه حرف بزنیم» در سال ۱۳۸۸ منتشر شد و پس از آن، آثاری نظیر «احتیاط کنید! پرندهها پای سفرهی صبحانهاند» موجب جلب توجههای ملی و بینالمللی شد. علاوهبر فعالیتهای مطبوعاتی و هنری، تولایی بهعنوان کارشناس ادبی در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در ساماندهی انجمنهای نویسندگان و شاعران نوجوان نقش مؤثری داشته و در شهریورماه سال ۱۴۰۳ در سیونهمین کنگره بینالمللی IBBY در تریست ایتالیا، برای سخنرانی پیرامون کتابخانههای تخصصی انجمنهای ادبی دعوت شد.
امروز، حسین تولایی بهعنوان شاعر، منتقد ادبی کودک و نوجوان و پژوهشگر در عرصه ادبیات، از چهرههای تأثیرگذار این حوزه محسوب میشود. در گفتوگویی با او درباره فضای حال حاضر تولید شعر نوجوان و دلایل انتخاب کتاب «خطخطی روی نیمکت سنگی» بهعنوان اثر شایسته تقدیر از سوی شورای کتاب کودک صحبت کرده و نظر او را جویا شدهایم. این گفتوگو را میتوانید در ادامه بخوانید:
- آقای تولایی، یکی از دلایل انتخاب کتاب «خطخطی روی نیمکت سنگی» از سوی شورای کتاب کودک بهعنوان اثر شایسته تقدیر در بخش شعر، انتخاب ایده و بنمایه سنگ بهمنظور هنجارشکنی و کلیشهگریزی در محور عمودی ساختار بوده است. به ما بگویید چگونه به این ایده رسیدید و آن را بهعنوان نماد انتخاب کردید؟
اشیای پیرامون ما ظرفیتهای زیادی دارند و هر یک از آنها در زندگی روزمره مورد استفاده ما قرار میگیرند. بسیاری از آنها در کلام و گفتوگوهای معمولیمان حضور دارند. ظرفیتهای نهفته در اشیا، چه از نظر ویژگیهای ظاهری و چه از نظر معنا و مفهوم و کاربردی که دارند، حتی در ضربالمثلها، کنایهها و شوخیها بهعنوان نماد استفاده میشوند. من سنگ را در یک رهایی و آزادیِ فکر انتخاب کردم و این فرصت آزادی فکر را استادم، فریدون عموزاده خلیلی، در گفتوگویی پیرامون شعر نوجوان و نگاه شاعرانه به هستی، در اختیارم گذاشت.
در واقع، من فرصتی داشتم تا درباره هر چیزی که دوست دارم شعر بگویم. این آزادی فکر برای شاعر بسیار ارزشمند و غنیمت است. انگار شاعر ذهنش را از هرگونه پیشداوری خالی کرده و منتظر است سوژهای به ذهنش بیاید؛ مانند یک عکاس حیات وحش که دوربینش را مستقر کرده و آماده میشود تا سوژه خودش بیاید. گفتوگو با آقای خلیلی بهنوعی زمینهای بود برای آمادهسازی ذهن و نگاه من برای شکار سوژه و سنگ، نخستین سوژهای بود که به ذهنم رسید. من نیز آن را انتخاب کرده و شروع کردم از زاویههای متفاوت و از پشت دوربین شعر به آن نگاه کردم. شاید بهتر است بگویم سنگ من را انتخاب کرد.
- «ارائه تصویر در خلق معنا و دریافت تأویلپذیری با ضربه پایانی شعر» نکتهای حائز اهمیت در کتاب «خط خطی روی نیمکت سنگی» از نگاه کارشناسان شورای بررسی شعر شورای کتاب کودک بوده است. آیا عمداً این قابلیت تأویلپذیری را در شعرهای خود گنجاندهاید؟ چگونه توانستید بین ایجاد معنای عمیق و درک صحیح از سوی نوجوانان، تعادل برقرار کنید؟
تأویلپذیری یکی از ویژگیهای شعر است بهویژه این مورد در شعر سپید بسیار میتواند مؤثر باشد. بهگونهای که شعر را در ذهن مخاطب ادامه دهد. با این توضیح، وقتی شعر کوتاه باشد، فشردگی کلام یا ایجاز میطلبد تا ضربه نهایی در پایانبندی شعر برجستهتر شود و بهنوعی غافلگیری بینجامد. از سوی دیگر، هر شعر یک جهان تازه است یا دستکم باید باشد. مخاطب بهویژه مخاطب نوجوان، بهدلیل نوع زیست و هنجارگریزیهایی که در ذهن و زندگیاش دارد یا دستکم به آنها فکر میکند، از کلیشهها گریزان است. بنابراین خوب است که شعر نوجوان مانند مخاطبش نوجو و جستوجوگر کشف تازهها باشد؛ اما اینکه کتاب من چقدر در این بارهموفق بوده، باید از نوجوانان پرسید.
- در این کتاب، محوریت عشق بهعنوان یکی از دغدغههای اصلی بهصورتهای مختلفی مشاهده میشود. چگونه عشق را در فضای نوجوانانه و با توجه به واقعیتهای جامعه امروز به تصویر کشیدهاید؟
عشق پدیدهای تازه نیست؛ همیشه و در تمام جوامع وجود داشته، دارد و خواهد داشت. نوجوانان نیز بخش درخور توجهی از شهروندان جامعه هستند و اتفاقاً نمودهای بیرونی عشق را حس میکنند، میبینند و گاه تجربه هم میکنند. حتی اگر اینها هم نباشد، در خلوت خود به آن فکر میکنند. حضور عشق در شعر نوجوان در اشعار پیشکسوتان این حوزه مشهود است و اتفاقاً زیباترین و ماندگارترین اشعار این بزرگان، همانهایی است که عشق را دستمایه سرودن قرار دادهاند. من نیز بهنوعی مشق همان شعرها را نوشتهام و فکر میکنم شاید شعری که بتواند به خلوت مخاطب نوجوان راه پیدا کند و همنشین خوبی برایش باشد، شعر عاشقانهای نزدیک به زبان، اندیشه، خیال، احساس و عاطفه اوست.
- تفاوت این کتاب با مجموعههای قبلی شما چیست؟ آیا تغییر رویکردی در اشعار این مجموعه نسبت به آثار پیشین شما وجود دارد؟
تغییر عمدهای از نظر زبان، قالب و جهانبینی شعرها نداشتم. فقط در این کتاب، تمرکز بر یکی دو سوژه خاص و پرداختن به آنها از زوایای متفاوت پررنگتر و تعمدی است.
- آقای تولایی شما بهعنوان یک کارشناس ادبی در حال حاضر، فضای تولید شعر نوجوان را در بازار کتاب ایران چگونه ارزیابی میکنید؟ به نظر شما، شعر نوجوان در ایران به چه سمتوسویی حرکت میکند و چه چالشهایی پیش روی آن است؟
شعر نوجوان امروز از نظر تعداد شاعرانی که بهطور جدی در این حوزه فعالیت میکنند، درخور توجه است. صداهای رسایی در این گونه شعری شنیده میشود؛ اما دچار آسیبهایی نیز شده. تعطیلی نشریات تخصصی نوجوان، تعطیلی جشنواره مطبوعات کودک و نوجوان و ظهور جشنوارهها و رویدادهای مناسبتی و تقویمی، شعر نوجوان را از مسیر طبیعی و آزاد خود خارج کرده است. گاه شاعران در مسیرهایی قرار میگیرند که لزوماً انتخاب آزادانه خودشان نیست، بلکه مسیری است که جشنوارهها و رویدادهای مناسبتی و تقویمی تعیین کردهاند. در سوی دیگر، شعرهای آزاد فضای کمتری برای عرضه دارند و کمتر مورد توجه سیاستگذاران و سرمایهگذاران فرهنگی قرار میگیرند و گاه حتی دیده نمیشوند.
- به نظر شما، تفاوتهایی که میان مخاطب نوجوان امروز با نسلهای پیشین وجود دارد، چگونه بر شعر نوجوان تأثیر گذاشته است؟
پاسخ به این سؤال بسیار مفصل است و از جنبههای مختلف میتوان آن را بررسی کرد؛ اما بهطور کلی و اجمالی میتوان این نکته را در نظر داشت که نوجوان امروز دسترسی بیشتر، آسانتر و سریعتری به اطلاعات (هر نوع اطلاعاتی) دارد؛ از این رو آگاهیها و تجربههای گستردهتری نسبت به نسلهای پیشین دارد؛ اما لزوماً این تجربهها به معنای عمیقتربودن آنها در مقایسه با نوجوانان دهههای گذشته نیست. دوستیها، روابط متقابل، شرایط مدرسه، ارتباط با همسالان و بزرگترها، سیر مطالعاتی و بهطور کلی جامعهشناسی و روانشناسی اجتماعی نوجوان امروز به نظر میرسد پیچیدهتر شده است. البته از یک دیدگاه، این گستردگی خوب است؛ اما آسیبهایی را نیز در خود دارد که نیاز به بررسی تخصصی دارد.
مهارتهای زندگی در جامعه امروز مختصات متفاوتی نسبت به دیروز دارد. بنابراین هنر و ادبیات نوجوان نیز بدونشک با مخاطبان تازهای روبهرو است؛ مخاطبانی که برای مثال تا دیروز ادبیات جهان را بهواسطه ترجمه میخواندند، امروز بهطور بیواسطه و به زبان اصلی میخوانند. فضای مجازی نیز دنیای دیگری را خلق کرده که ویژگیهای خاص خود را دارد و به پیچیدگی زیست نوجوان امروز افزوده است؛ اما شاید یک چیز همچنان در گذر نسلها ثابت و پایدار باشد و آن لذت ادبیات و لذت خواندن است. شعر نوجوان با توجه به این موارد میتواند به شناخت جهان مخاطب نزدیک شود و نیز به ساختن جهان شعر برای مخاطب بپردازد: یعنی مخاطبشناسی و مخاطبسازی.
- شما بهعنوان یک منتقد ادبی، نقش نقد را در شعر نوجوان چگونه میبینید؟ آیا فضای نقد تخصصی در این حوزه وجود دارد یا همچنان جای خالیاش حس میشود؟
در دهههای گذشته، آنقدر که من خوانده و شنیدهام، نقد شعر جدیتر بود و تأثیر آن را در مجموعه شعرهای درخشان دهههای قبل میتوان مشاهده کرد؛ اما امروز به نظرم نقد تخصصی در شعر نوجوان به معنای واقعی وجود ندارد و آنچه که در مجامع رسمی وجود دارد بیشتر تعریف و تعارف است. البته در جلسات خصوصیتر در جمع شاعران شعر نوجوان، بحثهای کارشناسی و تخصصی شکل میگیرد؛ اما فرصت و شرایطی برای بروز آن وجود ندارد. اگرچه به نظر میرسد تقاضایی نیز برای آن وجود نداشته باشد. بسیاری اوقات نقد ممکن است موجب دلخوری و کدورت شود؛ درحالیکه در گذشته اینگونه نبود و ما دنبال این بودیم که بزرگان شعر نوجوان که امروز از پیشکسوتان هستند، شعرهای ما را نقد کنند. آنها هم واقعاً به جوانترها کمک میکردند و نکات لازم را بیان میکردند؛ زیرا بدون تعارف تقاضای واقعی وجود داشت. در گذشته برعکس امروز، اینهمه جشنواره و مسابقه ادبی کوچک و بزرگ مناسبتی وجود نداشت؛ زیرا اصولاً جشنوارهها فضایی برای نقد جدی ندارند و بیشتر به تشویق و تعریف و جایزه اختصاص دارند. بنابراین فضایی جدی برای نقد مهیا نیست.
- با توجه به نزدیکشدن به ایام تعطیلات و بهار، لطفاً چند کتاب شعر نوجوان از آثار خود یا همکارانتان را به مخاطبان معرفی کنید.
مجموعه کتابهای «شعر شباب» از انتشارات گویا، شامل بیش از ۴۰ مجموعه شعر نوجوان از شاعران پیشکسوت تا جوانترهاست. نوجوانان میتوانند نمونههای متعددی از دیروز تا امروز شعر نوجوان را در این مجموعه مطالعه کنند. از کتابهای خودم نیز میتوان به «خطخطی روی نیمکت سنگی» از انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، «حرف آبی آخر» از انتشارات سروش، «پشت صحنهی دلم» از انتشارات پیدایش و «باران در خودم میبارد» از انتشارات علمی و فرهنگی اشاره کرد که امیدوارم نوجوانان آنها را بپسندند.
- نکتهای ناگفته باقی مانده است؟
شعر نوجوان مخاطب دارد. مخاطبان جدی و تخصصی دارد که تعدادشان بسیار زیاد است. در واقع، تقاضا از سوی این مخاطبان وجود دارد؛ اما حمایت، سرمایهگذاری و عرضه کتاب شعر نوجوان هنوز در سطح مناسبی نیست. حتی همین حمایت محدود نیز وقتی به تیراژ کتاب شعر نوجوان میرسد، بسیار کاهش مییابد. در کتابهای درسی آموزش و پرورش نیز بهطور اساسی مقولهای به نام لذت ادبیات و رویکرد زیباییشناختی به شعر وجود ندارد؛ نه درباره شعر بزرگسال و نه شعر نوجوان؛ اما من به استناد سالها تجربه کار در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و سالها مسئولیت صفحه شعر در هفتهنامه (متأسفانه تعطیلشده) «دوچرخه» که ویژه نوجوانان منتشر میشد، بهطور مستقیم با نوجوانان ارتباط داشتهام و دارم و این واقعیت را در همهجای ایران مشاهده کردهام که نوجوانان مشتاق خواندن شعر مناسب خودشان هستند.
نظر شما