مولف این کتاب به خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در اصفهان گفت: اصناف همیشه یکی از اجزای کلیدی شکلگیری بافت اجتماعی شهرها و یکی از پایههای اصلی زیست شهری بودهاند. اصفهان نیز در این زمینه پیشینه غنی و محکمی دارد؛ بهویژه بازار بزرگ اصفهان که در دورههای مختلف تاریخی، مرکز مبادلات تجاری و بینالمللی بوده است.
شیما خزدوز ادامه داد: «اصفهان اصناف» کتابی پژوهشی است که با تکیه بر روایتهای شفاهی، ۹۰ صنف از اصناف اصفهان را مربوط به دوره پهلوی و سالهای ۱۳۰۰ تا ۱۳۶۰ ارائه کرده است. این اصناف لزوماً فراموششده نیستند و برخی از آنها هنوز هم وجود دارند؛ ولی روایت فعالیتها مربوط به دوران پهلوی است. روند پژوهش و نگارش این کتاب بهطور غیرپیوسته از سال ۱۳۹۳ تا اواسط سال ۱۴۰۳و بر پایه پژوهشی ژورنالیستی و از طریق مصاحبه انجام شده است. در بررسی و پژوهش هر صنف، افرادی که روایت و اطلاعات کاملتری داشتهاند، برای این ثبت انتخاب شدند و در روند تدوین و نگارش کتاب، سؤالات حذف و متن برای سهولت خواندن و انسجام محتوا بهشکل یادداشت ارائه شده است.
خزدوز با بیان اینکه این روایتها طی مصاحبه با ۱۳۰ نفر از فعالان این حوزه در قالب ۱۴ فصل ارائه شده است، عناوین فصلها را به این ترتیب شرح داد: ریسندگی، خوراک، چای و قند و قهوهخانه، عطاری، صنعت پوست، صنایع فلزی، ساختمان، صنایع درودگری، صنعت فرش، مستظرفه، حرفههای آیینی، حمل و نقل، کتابت و مکانها شامل بازارچهها و بازارها.
این روزنامهنگار اصفهانی با تأکید بر اینکه دامنه فعالان صنفی در هر دوره تاریخی گسترده است و با پژوهش میدانی، آن هم از دورهای که به لحاظ زمانی از آن دور هستیم، نمیتوانیم به تعداد و آمار فعالان صنفی برسیم و همه اسامی را بیان کنیم، افزود: تلاش شده در هر صنف به نام تعدادی از چهرههای برجسته و مؤثر و تاریخساز اشاره شود.
خزدوز درباره انتشار روایتهای شفاهی بیان کرد: اولین جایی که چند نمونه از این پژوهشها را منتشر کردم، ویژهنامه «شهر امروز» ضمیمه روزنامه «اصفهان امروز» و چند سال بعد، هفتهنامه «چهارسو» متعلق به سازمان فرهنگی اجتماعی ورزشی شهرداری اصفهان به دبیری احمدرضا جلوهنژاد بود. این ویژهنامهها شامل موضوعات شهری، معماری و چهرههای اصفهانی و آثاری ماندگار و جریانساز بود. اهمیت ثبت روایتهای شهر به دلیل علاقه و اشتیاق مخاطبان و حفظ و ثبت تصویری از گذشته شهر برای آیندگان مرا به آن واداشت که این مطالب را به طور منسجم و در قالب کتاب به دست مخاطبان برسانم.
از حاجآقا شجاع تا گلدانهای مرغی
شیما خزدوز توضیح داد: در این اثر درباره اصناف دوره پهلوی صحبت شده و تمرکزی بر تاریخچه شکلگیری حرفهها و اصناف نشده است؛ زیرا اغلب تاریخچه این اصناف مربوط به دورههای پیش از پهلوی است؛ بااینحال، چند روایت همچون شکلگیری بازارچه حاجآقا شجاع و سرگذشت این شخصیت در قالب تاریخچه ارائه شده است. حاجآقا شجاع صمصامی از اولین کسانی بوده که شرکتی مسافربری با عنوان «سعادت» و «گیتینورد» در اصفهان و ایران راهاندازی کرد که شرح کاملش در کتاب آمده است. این شرکت مسافربری در خطوط اصفهانتهران و تهرانکاظمین فعالیت میکرده است. حاجآقا شجاع از چهرههای تأثیرگذار در اصفهان بوده و در زیست و زندگی مردم اصفهان از او بسیار نام برده شده است؛ اما تا کنون روایتی از زندگی او در جایی منتشر نشده و در این کتاب برای اولین بار سرگذشت او مطرح شده است.
نویسنده «اصفهان اصناف» ادامه داد: تاریخچه دیگری که در این کتاب نوشته شده، گلدانهای مرغی است که در فرهنگ عامه اصفهان نقش پررنگی دارد. حاج محمدکریم پوستی، از تاجران دوره قاجار، ازجمله کسانی بوده این گلدانها را وارد ایران کرده است. سرایی به نام ایشان نیز در بازار بزرگ وجود دارد. فرزند او، عباس پوستی، ادامهدهنده این حرفه بوده و نوه ایشان نیز که همنام اوست، دوباره سفارش ساخت گلدانهای مرغی را به هنگکنگ داده و بعد از سالها این اجناس را وارد اصفهان کرده است. البته از دو تاجر دیگر گلدانهای مرغی کشور که در تهران فعال بودند نیز در کتاب نام برده شده است. روایت ماجرای بازآفرینی و سفارش گلدان مرخی در کارگاههای سنتی هنگکنگ و ورود به کارگاههای تولیدی از زبان کریم پوستی در این کتاب بیان شده است. ایشان دوسه ماه بعد از این مصاحبه از دنیا رفت و خوشحالم که این روایت ثبت شد.
چهارباغ، قلب خیاطخانههای اصفهان
او درباره دیگر بخشهای کتاب گفت: سرگذشت حاجآقا شجاع، گلدانهای مرغی، فراز و فرود حرفه چیتسازی در اصفهان و خیاطخانههای شهر از دیگر مطالبی است که در این کتاب دیده میشود. اغلب خیاطخانهها در چهارباغ مشغول به کار بودهاند و من نام برادران درگاهی را در جریان اولین سالهایی که پژوهش میکردم، از زبان مرتضی پورسعید، یکی از شاگردان آنها، شنیدم. این مصاحبه جزو اولین مصاحبههای من بود و ایشان نیز اکنون از دنیا رفته است.
این دانشآموخته پژوهشگری علوم اجتماعی افزود: زیست و مشاغل محله جوباره نیز جالب است؛ زیرا این محله در حال فراموشی است و ساکنان یهودیاش از آن محله یا از اصفهان و ایران مهاجرت کردهاند و سالخوردگان این محله که بتوان با آنها درباره دوران پهلوی صحبت کرد، بسیار محدوداند. مبلسازی نیز از حرفههای مهم است و مبل از دیرباز در زیست پادشاهان ایران دیده میشده است؛ اما اینکه مبل چگونه وارد زندگی مردم عادی اصفهان شد، در این کتاب بیان شده است.
شیما خزدوز با تأکید بر این نکته که اصفهان، شهر کار و تلاش است و اصفهانیها بیشتر از آنکه تفریح کنند، کار میکنند و حرفهها و صنایع دستی در این شهر فعالان زیادی دارد، ادامه داد: در این کتاب در کنار کار و حرفههای روزمره، به تعدادی از صنایع دستی که در زندگی مردم نقش پررنگی داشته، مثل نقرهسازی، کاشیسازی و صنعت فرش نیز پرداختهام؛ اما دامنه فعالان صنایع دستی اصفهان بینهایت است و بد نیست اگر پژوهشگران دیگر بهطور گسترده به این موضوع بپردازند و من صرفاً اشاره کوچکی کردهام.
وجه تمایز «اصفهان اصناف» با آثار مشابه
شیما خزدوز ضمن اشاره به اینکه تعداد کتابهایی که به اصناف اصفهان بهطور ویژه پرداخته باشد زیاد نیست، خاطرنشان کرد: یکی از این کتابها به نام «جغرافیای اصفهان» به قلم میرزا حسینخان تحویلدار در دوره قاجار نوشته شده است. عباس ادیب نیز در زندگینامهاش، «از مکتبخانه تا دانشگاه»، به مشاغلی که در قدیم دیده، اشاره و درباره آن توضیحاتی ارائه کرده است. محمد صیرفیان هم که از فعالان فرش بود، کتابی درباره اصناف فراموششده با عنوان «پیشهوران پیشین» دارد. وجه تمایز کتاب «اصفهان اصناف» با سایر آثار نگاشتهشده در این زمینه، حضور همزمان مشاغل، مردم و شهر در قالب روایت است.
نظر شما