سه‌شنبه ۲۱ دی ۱۳۸۹ - ۰۹:۳۳
اهميت «دستور الجمهور» از نظر بيان اقوال بايزيد بسطامي است

استاد ايرج افشار گفت: موجب اصلي انتشار «دستور الجمهور» نتيجه اقدام شهريار عدل بود. وي پروژه بزرگي براي اصلاح و مرمت باستاني بقعه بايزيد در بسطام در پيش گرفته و متوجه شده بود كه درباره بايزيد مقاماتي وجود دارد. اين كتاب از نظر بيان اقوال بايزيد، اهميت دارد و محتاج به رساله‌هايي است تا مطالب كتاب و نقل قول‌ها را بهتر مكشوف كند.\

به گزارش خبرگزاري كتاب ايران (ايبنا)، هشتادمين نشست تخصصي مركز پژوهشي ميراث مكتوب به رونمايي از سرديس علامه محمد قزويني اختصاص داشت كه به مناسبت روز تأسيس اين مركز برپا شده بود، همچنين كتاب «دستور الجمهور في مناقب سلطان العارفين ابويزيد طيفور» نقد و بررسي شد. در اين نشست كه عصر روز دوشنبه (20 دي‌ماه) برگزار شد، استاد ايرج افشار مصحح کتاب «دستور الجمهور»، دکتر محمود عابدي، دکتر محمدعلي موحد و دكتر اكبر ايراني رئيس مركز پژوهشي ميراث مكتوب درباره اين نسخه خطي سخن گفتند. 

ايرج افشار در ادامه سخنانش گفت: از زمان محمد قزويني تا نزديك به انقلاب، در ايران كسي از وجود اين كتاب خبر نداشت. به هر حال شهريار عدل توانست نسخه‌اي را كه در ماوراءالنهر بود عكس بگيرد و براي چاپ لطف كند. 

وي افزود: يكي از نسخ، به عنوان نسخه اساس انتخاب شد. چون به يك خط راست و صحيحي نوشته شده و دست كاري ندارد اما نسخه ديگر به سه خط متفاوت است. اين نسخه بصورت تكميلي مفيد بود و مورد استفاده قرار گرفت. يك نسخه هم بسيار پاره و مغشوش بود و به خط نستعليق. اين نسخه در پاكستان بود كه از عكس آن گاهي استفاده شد. 

مصحح نسخه‌هاي خطي گفت: من تصور مي‌كنم كه چند قسمت از اين كتاب، از نظر بيان اقوال بايزيد، اهميت دارد و محتاج به رساله‌هايي است تا مطالب كتاب و نقل قول‌ها را بهتر مكشوف كند. به‌طور مثال خودم در حين اجرا، متوجه شدم كه در اين كتاب، كه از زمان درگذشت بايزيد تا زمان سعدي تقرير شده، اسامي زيادي از اولاد بايزيد آمده است. يك جدول ابتدايي از آن اسامي تهيه كردم كه در اول كتاب آمده است. در ضمن يك فهرست خانداني در اين كتاب هم هست كه بايد آن را منسوب به بايزيد دانست. 

وي افزود: حقيقت آن است كه آنقدر در احوال عرفا و در اطراف شخصيت آنها، دگرگوني و دستبردگي شده است و نقل و قول‌هاي درست و نادرست آورده‌اند كه شايد اگر كسي به اين اشخاص و اين گونه مطالب توجه كند، به نكته‌هاي مهمي دست پيدا خواهد كرد. به هر حال حدود 400 ـ 500 نقل قول در اين كتاب وجود دارد كه فهرستي براي آنها آمده است تا تباين و تعارض آنها مشخص شود. 

اطلاعات اندك پيشوايان نخستين نهضت تصوف
سپس محمدعلي موحد گفت: نهضت تصوف از قرن دوم شكل گرفت. از پيشوايان نخستين آن هم اطلاعات اندكي در دست داريم. بايزيد كه احتمالا در اواسط قرن سوم وفات يافته، به دنبال گروه اول متصوفه مي‌آيد. به هر حال قرن دوم زمان شكل گرفتن و سامان يافتن اين حركت است. در اين قرن با گروه ممتازي از اهل تصوف آشنايي مي‌شويم همانند شبلي و جنيد. كسي كه اين علم را مرتب كرد، جنيد بغدادي بود، شبلي هم اين علم را بر سر منبر بُرد و آشكار كرد. اين را خواجه عبدالله انصاري نوشته است. 

وي افزود: شبلي و جنيد كساني بودند كه حركت تصوف را از صورت دنيا گريزي و انزواجويي، به حركتي نظام‌مند و گسترش يافته درآوردند. چهار نفر از بزرگان اين حركت، بي گمان «بايزيد»، «جنيد»، «بشر حافي» و «سفيان ثوري» بوده‌اند. اين چهار تن بودند كه اصول طريقت و سلوك را به صورت حركتي مفيد و نظامي مشخص تبديل كردند. در ضمن عين القضاه مي‌گويد كه كلمه «صوفي» در قرن سوم پديد آمد و متداول شد. 

موحد يادآور شد: بعد از قرن سوم نگرش زهدگرايانه به تصوف تبديل مي‌شود. زاهدان قرون اول بر خود سخت مي‌گرفتند و توجهي به دنيا نداشتند و پرداختن به امر دنيا را فقط در صورت ضرورت، مجاز مي‌دانستند. البته اين نگرش سخت‌گيرانه بعدها كم رنگ شد. اين خطي است كه تصوف ماقبل قرن سوم را از قرون بعد جدا مي‌كند. در همين كتاب «دستور الجمهور» اشاره‌هاي پر طعن و طنز بسياري درباره زاهدان نقل شده است، به ويژه به خودنمايان مي‌تازد و پرده از روي رياي آنها برمي‌دارد. 

درونمايه كتاب «دستور الجمهور»
وي افزود: كتاب «دستور الجمهور» در اوايل قرن هشتم، يعني تقريبا 500 سال پس از زمان بايزيد، زير عنوان «دستور الجمهور في مناقب سلطان العارفين ابويزيد طيفور» تاليف شده است. محتواي كتاب را به سه قسمت مي‌توان بخش‌بندي كرد، قسمت اول، مقدمه و باب اول و دوم است كه مربوط مي‌شود به احوال شخصي بايزيد، بخش دوم شامل كلمات و مواعظ و اقوال بايزيد است. اينها را مولف در باب‌هاي سوم و چهارم و پنجم گردآورده است. بخش سوم هم مربوط به جانشينان بايزيد است. 

موحد يادآور شد: اين را بايد توجه داشت كه مناقب‌نويسي با تاريخ‌نويسي تفاوت دارد. كوشش تاريخ‌نگار صرف عريان كردن روايات مي‌شود. او مي‌كوشد كه اين نكته را بيابد كه يك امر تاريخي چه هنگام به وقوع پيوسته است. سپس گزارش و تحليلي از آن به دست مي‌دهد. تاريخ‌نگار روايات تثبيت نشده را دور مي‌ريزد اما كار مناقب‌نويس بر محور شخص مورد نظر او و قديس‌پردازي از او مي‌چرخد. او از ميان انواع روايات، آنچه را كه خيال‌انگيزتر باشد و شخصيت مورد نظر او را تافته جدا بافته كند، برمي‌گزيند، تا او را آراسته تر به جلوه درآورد. كتاب «دستور الجمهور» نيز از اين شيوه به دور نيست. 

وي افزود: به هر حال راجع به بايزيد اطلاعات ما كم است و آنچه درباره او مي‌دانيم، آميخته با افسانه است. از خود او نوشته‌اي به جا نمانده است و اقوالي كه از او آورده‌اند، دويست سال پس از او به نگارش درآمده است. جامع‌ترين آنها هم كتاب «النور» است. در كتاب «اللمعه» سراج طوسي، شطحيات او نقل شده است. سراج مي‌گويد كه جنيد كتابي در شرح شطحيات بايزيد داشته اما مي‌دانيم كه اين كتاب به دست ما نرسيده است. كتاب‌هاي «طبقات الصوفيه» انصاري، «تذكره الاولياء» عطار و «رساله قشيريه» هم همان اقوال را نقل كرده اند. 

وي افزود: كتاب «دستور الجمهور» همه اقوال را يك‌جا گردآورده است. اين مساله، حدود توقع ما را از اين كتاب مشخص مي‌كند. در كتاب آمده است كه بايزيد با عمر ابن عبدالعزيز، خليفه اموي، محشور بوده است. اين نكته مهمي است اما اين كه اين دو هم‌عصر بوده‌اند، مساله‌اي است كه نويسنده «دستور الجمهور» توجهي به آن نداشته و سعي كرده است كه زمان اين دو را به هم نزديك كند. 

از سويي ديگر، مولف مدعي است كه از اعقاب بايزيد است. خبري را هم از قول ابونعيم اصفهاني مي‌آورد مبني بر اين كه بايزيد زن و فرزند داشته است اما ظاهرا كتاب اصفهاني را نديده و تنها از زبان ديگري مطلبي از آن نقل كرده است. مولف مي‌گويد كه بايزيد با دختر يكي از بزرگان دهستان ازدواج كرد و بعد دلايلي براي سخن خود مي‌آورد كه البته چندان قابل اعتماد نيست. درباره عالم بودن و سواد بايزيد هم مطالبي مي‌آورد كه باز چندان اطمينان بخش نمي‌تواند باشد. 

شيوه تصحيح «دستور الجمهور»
وي افزود: كار تصحيح متون، كار بسيار پر زحمتي است، به ويژه متوني كه نسخه‌هاي درهم و برهمي دارند و مانند كلاف سر در گم هستند. بايد ذكر خيري از استاد درگذشته محمدتقي دانش‌پژوه كرد و از كار استاد ايرج افشار تقدير كرد كه اين متن را تصحيح كرده است. دانش‌پژوه نوشته است كه وظيفه ما همين بود كه متني فراموش شده را به دوستداران تصوف عرضه كنيم. من يادداشت‌هايي درباره شيوه تصحيح متن تهيه كرده‌ام كه آنها را خدمت استاد افشار تقديم مي‌كنم تا در چاپ‌هاي بعد در نظر گرفته شود.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها