پنجشنبه ۱۱ بهمن ۱۳۹۷ - ۱۰:۴۳
چگونگی تهیه هواپیما و اتومبیل برای امام خمینی(ره) به روایت خاطرات انقلابیون/ امام: با هلیکوپتر به بهشت زهرا نمی روم

تهیه هواپیما و همچنین اتومبیل ضدگلوله برای انتقال امام(ره) از فرودگاه به بهشت‌ زهرا (س)و مدرسه رفاه یکی از موارد امنیتی بود که کمیته استقبال برای حفظ امنیت امام تدارک دیده بود. جستجویی کرده‌ایم در لابه‌لای خاطرات انقلابیون به دنبال چگونگی تهیه این وسایل نقلیه و ماجراهایی که مردان مبارز انقلابی با آن دست به گریبان بودند.

خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)- کمیته استقبال از زمانی که امام(ره) تصمیم به بازگشت گرفتند همه چیز را برای ورود امام آماده کردند. از جذب و آموزش نیروهای محافظ و انتخاب مکانی برای استقرار و سخنرانی امام تا تهیه هواپیما و هلیکوپتر و ماشین برای انتقال امام به ایران و از آنجا به بهشت‌زهرا(س) و پس از آن به مدرسه رفاه. در این گزارش مروری بر نحوه تهیه این وسایل از سوی اعضای کمیته و دیگر انقلابیون با تکیه بر کتاب‌های خاطران آنها خواهیم داشت.
 
کتاب «خاطرات محسن رفیق‌دوست»

کمیته استقبال و دغدغه امنیت مسیر امام
 
رفیق‌دوست درباره نحوه تهیه اتومبیل می‌نویسد: «برای انتقال امام از فرودگاه به داخل شهر، به دنبال تهیه ماشین بودیم. یکی از برادرانمان به نام حاج علی مجمع‌الصنایع، بلیزری داشتند که آن را برای این کار انتخاب کردیم. سپس به کارخانه شیشه‌سازی میرال فشار آوردیم تا شیشه‌های عقب و دو طرف این ماشین را ضد گلوله کند. بدنه‌های ماشین را هم، به خصوص قسمتی را که قرار بود امام بنشینند، فولاد کار گذاشته بودیم. در هر صورت ماشین را، آن‌گونه که در حد خودمان بود به‌صورت ضد گلوله درست کرده بودیم.» صفحات 135-136

شناسایی و آماده‌سازی مسیر انتقال امام از فرودگاه تا بهشت‌ زهرا و از بهشت زهرا تا مدرسه رفاه از دیگر فعالیت‌های کمیته استقبال بود. رفیق‌دوست در این باره می‌گوید: «امام اعلام کرده بودند که از فرودگاه به بهشت زهرا خواهند رفت. ما هم انتظامات را به دو دسته تقسیم کرده بودیم که دسته اول انتظامات داخل بهشت زهرا و دسته دوم، مسیر از فرودگاه تا بهشت زهرا را بر عهده گرفته بودند. فرماندهی دسته اول با مرحوم شهید صادق اسلامی و فرماندهی دسته دوم با آقای احمد توکلی بود.» ص 140

وی توصیف دقیقی از مراسم انتقال امام به بهشت‌زهرا ارائه می‌دهد و می‌گوید: «قرار شد تا امام با هشت دستگاه ماشین و ده موتورسیکلت اسکورت بشوند... ترتیب ماشین‌های اسکورت هم اینگونه تنظیم شد که من در وسط ماشین‌ها قرار بگیرم و دو ماشین در دو طرف من باشند و سه ماشین هم پشت سر هم قرار بگیرند و در هر ماشین غیر از راننده چهار نفر مسلح بنشینند. موتور سوارها هم که ده دستگاه بودند هر کدام از یک راننده و یک نفر مسلح تشکیل شده باشد.  ص136 (خاطرات محسن رفیق‌دوست، تدوین: داود قاسم‌پور، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی)

 
 «خاطرات حجت‌الاسلام حسنی» در یک کتاب

پیشنهاد شهید باکری برای ماشین زرهی

حجت‌الاسلام حسنی روایت جالبی از تهیه خودرو برای امام توسط مهدی باکری نقل می‌کند و می‌نویسد: «یک روز شهید آقا مهدی باکری که در آن ایام جز مسلحین ما به‌شمار می‌آمد به همراه حاج موسی آقازاده آمدند و گفتند: ما طرحی برای حفاظت امام خمینی داریم. پرسیدم چیه؟ گفتند: یک ماشین شش چرخ تدارک دیده‌ایم. طرح ما این است که می‌خواهیم اطراف آن را به اندازه یک متر و نیم با ورق آهن ضخیم به صورت دو جداره بالا بیاوریم وسط آهن را پر از سنگ و خاک نماییم که مانع از نفوذ گلوله بشود... به آقا مهدی گفتم مسوولیت راه‌اندازی این طرح به عهده خودت است، پیگیری کن و به اتمام برسان. او رفت و کار را به پایان رساند و آماده بهره‌برداری نمود... وقتی به تهران رسیدیم به قدری سرم شلوغ شد... دیگر نفهمیدم سرنوشت آن ماشین چه شد.» صفحات 145-146 (خاطرات حجت‌الاسلام حسنی، عبدالرحیم اباذری، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1384)
 
کتاب «خاطرات محمد هاشمی»

هواپیمای ایرفرانس مامور انتقال امام به وطن

محمد هاشمی در خاطرات خود می‌نویسد: «ابتدا قرار بود هواپیماهای ایران‌ایر بیاید که بختیار از آن جلوگیری کرد. یک هواپیمای ایرفرانس 747 اجاره کردیم که امام را به ایران ببرد. رایزنی این کارها در فرانسه با آقای قطب‌زاده بود. خلاصه دو نفر از ایرفرانس برای تنظیم لیست افراد آمدند.»
ص240 (خاطرات محمد هاشمی، تدوین: فاطمه یابنده، تهران، موسسه فرهنگی هنری و انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1392)



«خاطرات حجت‌الاسلام موسوی تبریزی» از تهیه هواپیمای امام


موسوی تبریزی دراین‌باره می‌گوید: «تصمیم امام هم این بود که در هر شرایط به ایران بیاید، اطرافیان امام در پاریس با ایرفرانس وارد مذاکره شدند و در نهایت شرکت ایرفرانس با تایید از مقامات دولت فرانسه پذیرفت که حضرت امام و اطرافیانش را به ایران منتقل کند... این پرواز که به خاطر هماهنگی‌های انجام شده با دولت ایران و همچنین مقررات بین‌المللی مربوط به پرواز هواپیماهای مسافربری که ایران هم بدان پایبند بود خطری را متوجه هواپیما و کادر پروازش نمی‌کرد.» ص 489(خاطرات حجت‌الاسلام موسوی تبریزی، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)، 1348)

ماجرای تهیه هلیکوپتر برای امام به روایت حمید نقاشیان

حمید نقاشیان ماجرای نحوه تهیه هلیکوپتر را این‌گونه تعریف می‌کند: «در بچه‌های هوانیروز یک تیم نسبتا قوی‌ای با آقای ناطق از قبل کار می‌کردند، پسر برادر آقای ناطق به نام اصغر نوری جمشیدی -ایشان پسر محمد ناطق‌نوری یکی از سروان‌های کلاه‌سبزها بود- یک تیم نسبتا خوب از بچه مسلمان‌های هوانیروز که بعدها ما از آنان استفاده مطلوبی کردیم و مجموعه‌ای از کلاه‌سبزها بودند با ما همکاری داشتند. افرادی از جمله مرحوم صیاد شیرازی، مرحوم خلیلی، مرحوم دادخواه اینها شهدایی هستند که از کلاه‌سبزها بودند و با ما همکاری نزدیک داشتند و از آن افتراق ذهنی‌ای که در رژیم به‌وجود آمده بود واقعا خودشان را جدا کرده بودند و شاید با تمهید و دستور مرتبطین با حضرت امام هم در سیستم ارتش باقی ماندند، اگر امام اجازه نمی‌دادند اینها هم ارتش را رها می‌کردند. با یک تمهید خاصی برای اینکه در مقطع لازم از آنها بهره درستی بشود در هوانیروز در نیروی هوایی و در کلاه‌سبزها و در ستاد ماندند و از آنها استفاده شد...{درواقع} بچه مذهبی‌ها{ی هوانیروز} این کار را کردند.»صفحات 86-87 (مصاحبه مولفان کتاب تاریخ شفاهی کمیته استقبال از امام خمینی، اکبر قاسملو، معصومه آقاجان‌پور، تهران، موسسه فرهنگی هنری و انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1393)
 
«خاطرات حجت‌الاسلام فردوسی‌پور» در یک کتاب

مخالفت امام با هلیکوپتر

استفاده از هلیکوپتر با مخالفت امام (ره) مواجه شد. حجت‌الاسلام فردوسی‌پور ماجرا را اینگونه تعریف می‌کند: «آیت‌الله شهید مظلوم بهشتی زنگ زدند که برای تشریف ‌فرمایی حضرت امام مقدماتی تهیه دیده‌ایم: «1- استقبال بسیار عظیم و گسترده خواهد بود. فرودگاه مهرآباد را قالی‌فرش می‌کنیم. 2- شهر را چراغانی و تزئین خواهیم کرد. 3- حضرت امام خمینی را با هلیکوپتر به بهشت زهرا می‌بریم زیرا ازدحام آنقدر زیاد است که با ماشین خطرناک است. و از این قبیل... مطالب را یادداشت کردم و به عرض امام رساندم. فرمودند: «برو متصل شو به ایران و به این آقایان بگو مگر کوروش را می‌خواهند وارد ایران بکنند؟! یک طلبه از ایران خارج شده و همان طلبه به ایران برمی‌گردد. من با هلیکوپتر به بهشت زهرا نخواهم رفت...» طبق اوامر آن حضرت با ایران تماس گرفتم و گفتم امام بزرگوار این‌طور می‌فرمایند. شهید مظلوم دکتر بهشتی اصرار داشت که امکان ندارد، ازدحام به قدری زیاد است که حضرت امام زیر دست و پای مردم له می‌شوند و ... دوباره محضر امام رسیدم و گزارش دادم. فرمودند: «من باید مانند سایر مردم حرکت کنم ولو زیر دست و پا بروم و له بشوم...» صفحات 510-512 (خاطرات حجت‌الاسلام فردوسی‌پور، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره)

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • ۱۲:۵۵ - ۱۳۹۷/۱۱/۱۱
    ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟//

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها