گزارش ایبنا از نقد و بررسی «از کاوه تا کسروی»
فصیحی: بررسی دادههای تاریخ فکر با چکمه آهنین امکان پذیر است
سیمین فصیحی در نقد و بررسی کتاب «از کاوه تا کسروی» گفت: این اثر مربوط به تاریخ فکر است و منابع مشخصی دارد. مولف نیز اشاره کرده که از منظر تاریخ به این حوزه وارد شده است که به نظرم مانند هر کار تاریخی دیگری یک چکمه آهنین میخواهد تا با انبوهی از دادههای تاریخی سروکار پیدا کند.
مولف «از کاوه تا کسروی» را در حوزه فکر نوشته است
فصیحی در این نشست گفت: ملائیتوانی جزو تاریخنگاران جوان و پرکار است که با تالیف «از کاوه تا کسروی» باید عنوان جسور نیز به وی بدهیم. زیرا موضوع تعاملات دینی و ورود به این حوزه پرمخاطره چه در دوره سنت و چه در دوره مدرن با مناقشات و مخاطراتی همراه بوده است که تبعات متفاوتی ممکن است داشته باشد و شاید تاریخنگاران جوان بتوانند سراغ آن بروند و درباره آن در تاریخ تحقیق و بررسی کنند.
وی افزود: موضوع تعاملات دینی و مواجههای که در جامعه ما با دین چه در دوره سنت و چه در دوره مدرن صورت گرفته، دارای اهمیت است به ویژه که در دوره مدرن با پدیده مدرنیته مواجه هستیم که وارد جامعه میشود و پس از آن جریان روشنفکری ما شکل میگیرد و به عبارتی تبار روشنفکران کنونی ما ریشه در جامعه قاجار دارد.
این عضو هیات علمی دانشگاه الزهراء ادامه داد: بنابراین در دوره قاجار مواجهه جامعه با پدیده روشنفکری صورت گرفته که بسیار مهم است. به هر حال وقتی مدرنیته وارد جامعه ایران شده، بحرانی ایجاد کرده که روشنفکران ما را به تامل برانگیخته است که با این مدرنیته چه کنند با آن بستیزند یا دل بسپارند؟ یا به دنبال راه میانهای باشند که بتوانند جامعه را با آن آشتی دهند. در این میان آنچه بسیار مورد توجه قرار گرفته، خود مساله دین است.
فصیحی بیان کرد: فکر میکنم تاریخنگار و محققی که وارد این حوزهها میشود باید هم با افکار مدرن آشنا باشد که کارنامه تالیفات مولف نشان میدهد که این حوزه را میشناسد. از طرفی با جریانات، افکار، بسترهای تاریخی و سیاسی که در تاریخ معاصر وجود داشته، آشنا باشد که مولف با آن درگیر است، البته در این زمینه باید آشنایی با دین نیز اضافه شود، زیرا میتواند در تحلیلهای مولف تاثیرگذار باشد.
وی افزود: مولف در «از کاوه تا کسروی» به حوزه فکر وارد شده که در واقعه بررسی این حوزه تخصص و تسلط به اندیشههای دینی را میطلبد. این اثر مربوط به تاریخ فکر است و منابع مشخصی دارد. مولف نیز اشاره کرده که از منظر تاریخ به این حوزه وارد شده است که به نظرم مانند هر کار تاریخی دیگری یک چکمه آهنین میخواهد تا با انبوهی از دادههای تاریخی سروکار پیدا کند.
این استاد تاریخ دانشگاه الزهراء ادامه داد: البته منابع تاریخ فکر مشخص است و شاید دشواری، پراکندگی و تنوع موضوعات اجتماعی و اقتصادی را نداشته باشد. به عبارتی این تشخص و تعیین قدری کار مورخ را در گردآوری دادهها سادهتر میکند اما به دلیل ماهیت فکر و کیفیت آن به تحلیل نیازمند است که به این لحاظ مورخ باید از این قدرت، علم و آگاهی در حوزه تاریخ فکر برخوردار باشد که در این کتاب رگههایی از تسلط و تحلیل را میتوانیم به وضوح ببینیم.
فصیحی گفت: در این کتاب از مجموعه مفاهیمی صحبت شده که هنوز اجماع و اتفاقنظری درباره آنها وجود ندارد، بنابراین در واقع هم خود این مفاهیم اهمیت پیدا میکند که ما باید حداقل تعریفی از این مفاهیم ارائه دهیم که با چه تعریفی وارد بحث تاریخ فکر شدیم؟ اما آنچه که در این کتاب جای آن را بسیار خالی احساس کردم در واقع ارائه مفهوم روشنفکری دینی، به عنوان یک تیپلوژی است که باید روشن کند چه مباحثی پیرامون آن مطرح است؟
وی افزود: مفاهیمی مانند اصلاحگران، احیاگران و دگراندیشان دینی در واقع به چه شکل به جای هم به کار میروند؛ دقیقا مانند بحث مدرنیته، تجدد، مدرناسیون و مدرنیسم است که این مفاهیم نیز غالبا به جای هم به کار گرفته میشوند، در حالی که ممکن است معانی متفاوتی داشته باشند. البته مولف اشارهای گذار به دگراندیشی کرده اما چندان قانع کننده نیست و به نظرم آنچه که برای دگراندیشی ذکر کرده، شاید رادیکال بودن در نوع فکر است یا رادیکال بودن در نوع مواجههای است که در متون دینی یا رفتارها و باورهای دینی جامعه بروز کرده و این صرفا در کسروی است و من در مجله «کاوه» تقیزاده، «ایرانشهر» کاظمزاده و یا حتی «آینده» دکتر محمود افشار ندیدم.
بالندگی موسس مجله کاوه در دل تاریخ
بهشتیسرشت درباره ضرورت پرداختن به مسائل تاریخی که جامعه امروز به آن مبتلاست، گفت: با گذشت یک قرن از مشروطه، همچنان موضوع انحطاط و عقبماندگی با همه پیشرفتهایی که به وجود آمده، مساله اصلی جامعه ماست. به همین دلیل باید از بُعد تاریخی به این مساله توجه ویژه شود. با خواندن کتاب «از کاوه تا کسروی» و سایر آثار مولف درمییابید که مسیر مشخصی دنبال شده و دغدغه چرایی و تشریح برخی مسائل و معضلات امروز با تکیه بر تاریخ بررسی شده است.
وی درباه پرداختن به شخصیت و زندگی تقیزاده عنوان کرد: فکر میکنم موسس مجله کاوه جای این را داشت که بیشتر به فراز و فرود زندگی سیاسیاش پرداخته شود. زیرا وی یک شخصیت تاریخی است به این دلیل که به صورت تاریخی بالنده شده و هر دوره از زندگیاش متفاوت است و کسی کمتر از این تفاوتهای زندگی تقیزاده صحبت کرده است.
تامل درباره زندگی تقیزاده دستمایه اثر دیگری است
مولائیتوانی در پایان نشست با اشاره به برخی انتقادهای منتقدان گفت: در دو بخش نخست کتاب به مجلات «کاوه»، «ایرانشهر»، «آینده»، «پیمان» و «پرچم» پرداختم بدون اینکه بخواهم به مولفان آنها؛ تقیزاده، کاظمزاده، دکتر افشار و کسروی بپردازم. اگرچه مولفان این مجلهها به ویژه تقیزاده در روند زندگیاش فراز و فرودهای فراوانی داشته و دستخوش تحولات و بازنگریها در آرایش شده که بسیار ارزشمند است اما در کتاب «از کاوه تا کسروی» هدف بازتاب احوال و تغییرات زندگی مولفان مجلهها نبود. ادرباره مجله «ایرانشهر» کاظمزاده و «پیمان» کسروی کارهایی انجام دادم و طبیعتا این توقع پیش میآید که چرا در رابطه با بقیه انجام نشده است؟
وی افزود: در بررسی مجلهها اندیشههای دینی کسروی مدنظرم بود اما ملاحظات تقیزاده و سخنانی که در مجلس و شهریور 1320 بیان کرده، چندان مدنظرم نبود اما این موضوعات میتواند دستمایه اثر دیگری باشد.
نظر شما