دوشنبه ۷ فروردین ۱۳۹۶ - ۱۰:۰۰
​نگاهی  به مجموعه داستان «روباه شنی» اثر محمد کشاورز

پیمان برومند، نویسنده در یادداشتی به بررسی کتاب «روباه شنی»، اثر برگزیده جایزه ادبی جلال و کتاب سال جمهوری اسلامی پرداخته است.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، در آیین اختتامیه کتاب سال جمهوری اسلامی ایران، کتاب «روباه شنی»، اثر محمد کشاورز، به عنوان اثر برگزیده بخش مجموعه داستان معرفی شد. «روباه شنی»، در 112 صفحه و به‌بهای 8 هزار تومان توسط نشرچشمه منتشر شده است. در همین راستا پیمان برومند، نویسنده به بررسی این اثر پرداخته است.

یادداشت به شرح زیر است:
                                                                                          
مجموعه داستان «روباه شنی»، برنده جایزه کتاب سال و جشنواره جلال آل احمد، سومین کتاب مستقل محمد کشاورز پس از دو اثر «پایکوبی» و «بلبل حلبی» است که توسط نشر چشمه روانه بازار شد.

مجموعه‌ای شامل نه داستان کوتاه که به لحاظ سبک و ساختار روایی، کماکان پیرو همان شیوه معهود ِداستان‌پردازی کشاورز است. اکثر داستان‌ها بر اساس ایجاد ناپایداری در موقعیت‌هایی که خود از کِشاکِشِ تقابل میان شخصیت‌ها و شرایط حاکم بر زیست  بوم آنها سر چشمه می‌گیرند، پرداخته می‌شوند. اینگونه است که آثار کشاورز، آیینه‌ای‌ از جایگاه مخاطب در جامعه است.

در واقع اهمیتی که کشاورز همواره برای دو مقوله انسان و جامعه قائل است، در کنار رئالیسم آثار وی، نقد و نقبی بر عصری مدرن با تمام تناقضاتش است. تناقضاتی که در دنیای اطراف رویت و در درون شخصیت‌ها منعکس‌می‌شود. تناقضاتی که از نگاه کشاورز اغلب خود را در حس تنهایی، اضطراب، تشویش و واهمه بروز می‌دهند. و راه گریز؟ در حقیقت نویسنده که پیشتر، در اکثر داستان‌های خود میل به زیبایی‌شناسی را امید برون رفت از تنگناهای زندگی مدرن قلمداد می‌کرد، این بار «دیگری» را  ابژه میل شخصیت‌های داستانش قرار می‌دهد. «دیگری» که گاه در هییت موجود زنده‌ای چون یک روباه شنی در داستانی با همین نام ، گاه پلاک شهادت همسری غایب در داستان «غار را روشن کن»، گاه کودک‌درون در داستان «زمین بازی» و گاه همسری مهربان در داستان «گلدان آبی، میخک‌های سفید» نمود می‌یابد، که شاید، جز داستان آخر، در مابقی به پوزخندی تلخ بر لبان مخاطب بیانجامد. پوزخندی که در پایان داستان  «راه رفتن روی آب» و «آهنگ پلنگ صورتی را سوت بزن» نیز بر لبان خواننده می‌نشیند. از این حیث این کتاب راوی فقدان‌هاست. فقدان هر آنچه انسان امروزی را از جایگاه راستینی که شعار جامعه مدرن ماست دور کرده و نهایتا او را به سیلاب اضطراب و تشویش می‌افکند. آنگونه که در داستان «هشت شب، میدان آرژانتین» و «روز متفاوت» شاهدش هستیم. ایجاد حس نا امنی، توسط همان «دیگری»های پیرامون‌مان، فضایی ملتهب و مضطرب را منجر می‌شود. فضایی که نویسنده با نثر موجز و منقطع خود به خوبی تصویر کرده و علیرغم حرکت یکنواخت و خطی در طول روایت، خواننده را متوجه عمق فاجعه می‌سازد.

با این همه کشاورز در این مجموعه نیز طنز جاری در اکثر داستان‌های پیشین خود را فراموش نکرده و نه تنها در دو داستان این کتاب، «پرنده باز» و «آهنگ پلنگ صورتی را سوت بزن»، مشخصا فضای طنز آلودی را به تصویر کشیده، که در داستان‌های دیگر نیز رگه‌های طنز معهود وی را می‌توان مشاهده کرد. گویی کشاورز همچنان بر این عقیده فیلسوف اگزیستانسیال، سورن کرکگور، پافشاری دارد که «‌ژرف‌ترین جدیت مدرن باید خود را از رهگذر طنز و کنایه بیان کند.» 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها