مهدی زرقانی، مصحح کتاب حدیقهالحقیقه گفت: در حدیقه خدای متکلمان را مشاهده میکنیم. اگر کسی خواست تصویر خدای عارفان را در سنایی ببیند، باید سراغ غزلهای او برود، چرا که در غزل خدای عارفانه مطرح شده است. اینکه استاد ما گفته سنایی شاعر دوران ساز است، یک تعارف و تعریف نیست، چرا که سنایی واقعاً طراح بوطیقای غزل عرفانی است و به راحتی میتوان دید که پایهای که سنایی در غزل گذاشت، در عطار و مولوی گسترش یافت و در حافظ به اوج رسید.
نقش مهم مدرسرضوی در معرفی دو شخصیت سنایی و خواجه نصیر
در ابتدای نشست علیاصغرمحمدخانی ضمن گرامی داشتن یاد محمد دبیرسیاقی و اشاره به تصحیح جدید حدیقهالحقیقه، به معرفی مختصری از مرحوم مدرسرضوی به عنوان اولین مصحح حدیقه پرداخت و گفت: مرحوم مدرس رضوی درباره سنایی چندین اثر دارد. اولین کسی است که در روزگار ما تصحیح حدیقه را انجام داده و در کنار سنایی، یکسری کار هم درباره خواجه نصیرالدینطوسی دارد، بنابراین مرحوم مدرسرضوی نقش مهمی در معرفی دو شخصیت سنایی و خواجه نصیر به مخاطبان و جامعه علمی و فرهنگی کشور داشته و دارد.
معاون فرهنگی و بینالملل موسسه شهرکتاب ضمن اشاره به تصحیحاتی که از حدیقه در فاصله تصحیح مدرسرضوی در سال ۱۳۲۸ تا تصحیحی که این هفته از حدیقه منتشر شده، بیان کرد: اساس کار محمدجعفر یاحقی و مهدی زرقانی در تصحیح جدید، نسخه منچستر و ۵ نسخه دیگر از حدیقه است. مولفان مقدمه مبسوطی نزدیک به ۸۰ صفحه راجع به سنایی در این تصحیح نوشتهاند و بحثی دارند درباره اینکه سنایی نقطه عطف شعر فارسی است و همچنین به اینکه حدیقه مهمترین اثر سنایی است، اشاره شده و نگاهی هم به زندگی، آثار و سویههای شعر سنایی دارد.
او ادامه داد: مسئله دیگری که در مقدمه اشاره شده، مسئله تضادهای مفهومی است. خدای سنایی و دو مفهوم کلیدی زهد و معرفت در آثار سنایی از دیگر مسائلی است که در مقدمه حدیقه به آن پرداخته شده است. همچنین به مسئله اخلاق و بلاغت در حدیقه و اینکه چرا سنایی ذهن داستانپردازی ندارد اشاره شده است. بحث دیگری که خیلی هم مهم است، مسئله حضور سنایی در آثار دیگران بعد از خودش است، که چه در میان فیلسوفان و چه در میان شاعران خیلی گسترده مطرح بوده و از آن طرف هم این مطرح شده که چه کسانی قبل از سنایی بر او اثر گذاشتهاند. در مجموع اینها موضوعاتی است که در مقدمه تصحیح جدید از حدیقه به آن پرداخته شده است.
محمدخانی در پایان صحبتهای خود گفت: در این یک سال که درباره سنایی مطالعه و بحث میکردیم، با وجود اینکه درسگفتارهایی درباره سنایی را یک سال ادامه دادیم، باز احساس میکنم که باید ده سال دیگر آثار سنایی را بخوانیم تا بتوانیم او را بشناسیم. یعنی آثار سنایی، تاثیرگذاری و جایگاه او در ادب فارسی جای بحث بیشتری دارد.
محمدجعفر یاحقی که به همراه مهدی زرقانی تصحیح جدید حدیقهالحقیقه سنایی را انجام داده، در شروع صحبتهای خود گفت: بحث سنایی در ادبیات بسیار مهم است؛ به خصوص که به نظر ما نقطه عطفی در مطالعات ادبی است و در حوزه عرفانی، تحول غزل، شعر و قصیده فارسی نقش بسیار اساسی داشته است. حدیقه او همیشه مورد توجه اهل ادب بوده و یکی از مهمترین کتابهای سنایی و نظم و شعر فارسی است، که تاثیرات خاص خود را در فضای فرهنگی ایران و اندیشه ادبیات ما گذاشته است؛ چنان که تأثیرش هم بر عطار، هم بر مولوی و هم بر دیگران مشهود است.
استشهاد فراوان به آثار سنایی در لغتنامه دهخدا
او ادامه داد: در لغتنامه دهخدا استشهادهای فراوانی بر آثار سنایی به طور عام و حدیقه به طور خاص شده است. حدیقه از همان آغاز و زمان حیات سنایی، مورد توجه بوده و از شاعران خیلی نزدیک به زمان سنایی آثاری داریم که به نظر میرسد تحت تأثیر حدیقه است. مثلاً در کشفالاسرار میبدی که تقریبا همزمان با سنایی است، ابیاتی از حدیقه آمده است؛ یا مثلا احمد غزالی هم تقریبا همزمان با حدیقه سنایی است، اما ردپای سنایی در احمد غزالی دیده میشود.
یاحقی حدیقه را واپسین اثر سنایی خواند که سالهای آخر عمر با آن درگیر بوده و افزود: طبق بعضی روایات موجود، سنایی تا آخرین لحظات عمر خود حدیقه را سروده است و شاید به همین جهت بعضیها بر این باورند که حدیقه ناتمام است و اگر سنایی وقت داشت و حیاتش اجازه میداد، میتوانست آن را ادامه دهد و تکمیل کند. اگر این فرض درست باشد، طبیعی است که این کتاب در زمان حیات سنایی تنظیم نشده یا به عبارت دیگر صورت منقح آن به تأیید شاعر نرسیده است.
صورت نهایی حدیقه تدوین و تنظیم محمدبن علیبنرفاع است
عضو هیئت علمی دانشگاه فردوسی مشهد به تنظیم سنایی توسط دیگران و بعد از مرگ اشاره کرد و گفت: به طور مشخص، شخصی به نام محمدبن علیبنرفاع، که از دوستان نزدیک و از شاگردان سنایی بوده، حدیقه را تنظیم و به سلطان غزنوی عرضه میکند. در واقع صورت نهایی حدیقه تدوین و تنظیم محمدبن علیبنرفاع است. مسئله تنوع نسخهها و اختلافاتی که در نسخههای خطی حدیقه هست هم ناشی از تغییر و تبدیلهایی است که در آنها صورت گرفته و اینکه خود سنایی نتوانسته در آخر عمر، صورت منقح از کار خودش ارائه کند. همچنین به نظر میرسد که بعداً تحریرهای مختلفی از سنایی مورد استفاده کاتبان و ناسخان قرار گرفته و ما امروز نسخههای متفاوت و گوناگونی با تعداد ابیات مختلف و متنوع و حتی گزیده یا کوتاه شده از آثار سنایی روبهرو هستیم. به همین دلیل نسخههای حدیقه با هم اختلاف دارند.
کتاب پروفسور دوبروین مهمترین منابع سناییشناسی
یاحقی در ادامه به کارهایی که پروفسور دوبروین درباره سنایی انجام داده، اشاره کرد و افزود: کتاب او درباره سنایی یکی از مهمترین منابع سناییشناسی و بهخصوص راجع به حدیقه است. در این کتاب درباره حدیقه، راجع به نسخههای آن، چاپهای گوناگون آن، تاثیرات و ابعاد مختلف آن خیلی خوب کار شده و همچنین نظریههایی که دوبروین در این کتاب داده، بسیار مهم است. بنابراین در کنار استاد مدرسرضوی باید از استاد دوبروین هم به عنوان سناییشناس خارج از کشور یاد، تقدیر و تجلیل کنیم.
یاحقی در ادامه به نسخههایی که برای تصحیح حدیقه استفاده کرده بودند، به خصوص نسخههایی که پروفسور دوبروین، جمعآوری و پیشنهاد کرده بود، اشاره کرد و گفت: البته ما همه نسخههای حدیقه را جمعآوری کردیم و از بین آنها، ۷ نسخه را انتخاب کرده و در این تصحیح استفاده کردیم.
هندوستان در امر چاپ و نشر نسخههای فارسی پیشتاز است
وی به چاپهای هندی حدیقه هم اشاره کرد و افزود: قبل از این چاپهایی که در ایران صحبت آن است، حدیقه در هند چاپ شده است. به نظر من هندوستان در امر چاپ و نشر کتابهای فارسی پیشتاز است و بسیاری از کتابهای ما اولین بار در هندوستان چاپ شده است. زمانی که انگلیسها به هند رفتند، با گنجینه عظیم نسخ خطی فارسی مواجه شدهاند و شاید یکی از دلایلی که انگلیسیها، بعدا آنقدر به ایرانشناسی و فرهنگ ایران توجه کردند، همین گنجینهای بود که در هندوستان از نسخ فارسی میدیدند و بعداً بسیاری از این نسخ را به انگلستان منتقل و در آنجا آرشیو کردند.
اولین چاپ مهم حدیقه در ایران تصحیح مدرسرضوی است
مصحح حدیقةالحقیقه در ادامه به چاپهای حدیقه در ایران پرداخت و عنوان کرد: در ایران اولین چاپ مهم حدیقه، همان چاپ مرحوم مدرسرضوی است که در سال ۱۳۲۸ منتشر شده و مدتها در اختیار سناییپژوهان و محققان بوده است. این کتاب در سال ۱۳۵۹ توسط انتشارات دانشگاه تهران دوباره به چاپ رسید که شادروان مدرسرضوی در مقدمه آن از کمبودهای اثر گفته بود که به علت ضعف بینایی و ... موفق به رفع آن ضعفها نشده است؛ همین دغدغهای که مدرسرضوی داشت، سبب شد که فکر کنیم از نظر او هم این کتاب کامل نبوده و نیاز به تجدید نظر دارد، در نتیجه همین امر ما را گستاختر کرد که قدم در این راه بگذاریم و این کار را انجام دهیم که حاصل کار را انتشارات سخن چاپ کرده است.
اگر قدمی برداشتهایم جای پای مدرسرضوی است
یاحقی در پایان به برخی از آثار مدرسرضوی اشاره کرد و گفت: سر تعظیم فرود میآورم بر آستان استاد بزرگ شادروان مدرسرضوی که سنگ بنای بزرگی را گذاشت؛ هم سناییشناس و هم خواجهنصیرشناس بزرگی بود و شاگردان زیادی را در دانشگاه تهران تربیت کرد که همه مدیون او هستند. روانش شاد که راه درستی را آغاز کرده و ما اگر قدمی برداشتهایم جای پای اوست و هیچ کار تازهای نسبت به کار او نکردهایم.
مهدی زرقانی از دیگر مصححان حدیقه سخنان خود را با ادای احترام به ساحت مرحوم مدرسرضوی پروفسوردوبروین و همچنین استاد شفیعیکدکنی که در حوزه سنایی کتابهایی نوشتهاند، شروع کرد و گفت: به نظر ما حدیقه دو تحریر متفاوت دارد، یک تحریر مفصل و یک تحریر مختصر و هر کدام از اینها خانوادهای از نسخه دارند. تحریر مختصر حدود ۵ هزار بیت است که مریم حسینیان آن را چاپ کرده و تحریر مفصل حدود ۱۱ هزار بیت است که ما به آن پرداختهایم. اما جالب است که حتی در تحریر مفصل هیچ دو نسخهای را پیدا نکردیم که نظم ابواب آن مثل هم باشد.
رتوریک حدیقه مناسب حال واعظان است
زرقانی درباره تفاوت نسخههای حدیقه از نظر نظم مطالب به نکته پروفسور دوبروین که در جامعه عصر سنایی دو طبقه اجتماعی قاضیان و واعظان خیلی مورد احترام بودند، اشاره کرد و گفت: رتوریک حدیقه کاملا مناسب حال واعظان است، یعنی برتر بودن طبقه اجتماعی واعظان در جامعه، خودآگاه یا ناخودآگاه سنایی را متوجه این نکته کرده که رتوریک حاکم بر حدیقه را از نوع متناسب با ژانر وعظ انتخاب کند و باز به همین خاطر است که در حدیقه حکایتهای طولانی که نیازمند بحثهای طولانی است، را نمیبینید. اساساً حدیقه ژانری نیست که حکایت در آن غلبه داشته باشد، بلکه برعکس بیشتر تمثیل و مثل در آن غلبه دارد. زمینه غالب حدیقه، تمثیل است؛ نه داستان و حکایت، چنانکه در عطار و بعد از آن در مثنوی مشاهده میکنیم. میتوان گفت علت این تمثیلگرایی سنایی هم به این خاطر است که متناسب با ژانر وعظ است و واعظان منبری میتوانند از این اثر بیشترین بهره را ببرند.
او ادامه داد: در پژوهشی که تاثیر سنایی در آثار بعدی او بررسی شده هم این نکته مشاهده میشود که آن بافتهایی که بیتهای سنایی را از حدیقه استشهاد کرده بودند، بیشتر بافتهایی است که متناسب با ساختار وعظ است. یعنی وقتی یک شاعر یا نویسنده، آن جا که میخواهد وعظ کند به حدیقه سنایی متصل میشود؛ بنابراین میتوانیم بگوییم حدیقه اثری است که با رتوریک وعظ سروده و تدوین شده است، و جالبی کار سنایی این است که این موضوع هیچ صدمهای به ماهیت و هویت معنایی متن وارد نمیکند، اگر هم در نسخههای مختلف حدیقه جابهجایی مطالب را میبینیم، این جابهجایی خصلت ژانری است که سنایی در آن می سراید.
سنایی تنها عارفی است که به او حکیم میگویند
مصحح کتاب حدیقه الحقیقه در تفاوت روایت نسخه مختصر و مفصل حدیقه بیان کرد: ورودی حدیقه، ورودی عرفانی نیست و بحث کلام است؛ درست برعکس مثنوی که ورود آن با عرفان است. سنایی تنها عارفی است که به او حکیم میگویند و به نظر میرسد بیشتر به حکیم معروف است تا عارف. در حدیقه با کمال تعجب مدخلها و فصلهای میبینید که در هیچ اثر عرفانی دیگر به این شکل نمیبینید. مثلاً حدیقه بابی درباره بیماریهای مختلف دارد و در باب بعدی دارو برای آن بیماریها که وقتی وارد این بابها میشوید، اصلاً فضای عرفانی ندارد. همچنین در ادامه بابی به نجوم اختصاص داده و بابی هم درباره تعبیر خواب دارد که به کلی به عرفان مربوط نمیشود.
او ادامه داد: وقتی سنایی که لقب حکیم دارد را با سنایی که حدیقه را با کلام شروع میکند و سنایی که در اثر خودش به موضوعات مختلفی پرداخته را کنار هم میگذاریم، به نتیجه میرسیم که سنایی قصد داشته یک دایره المعارف از دانشهایی که داشته و در زمان او رایج بوده در حدیقه بیاورد، بنابراین حدیقه سنایی خصلت دایرةالمعارفی پیدا کرده است و اولین اثر منظوم هم هست که این خصلت را دارد. به این ترتیب من سنایی را در حدیقه در درجه اول یک عارف نمی بینم، بلکه او یک حکیم است.
سنایی در حدیقه یک شخصیت شیشهای دارد
عضو هیات علمی دانشگاه فردوسی مشهد گفت: سنایی به قدری شاعر دوره گذار است و به قدری ویژگیهای دوره گذار را درونی خودش کرده که به هیچ ایدئولوژی و گفتمان خاصی تن نمیدهد و تسلیم هیچکدام نمیشود. اساساً بر فراز همه ایدئولوژیها حرکت میکند و از همه آنها بهره میبرد، لذا در حدیقه هم صدای ابنسینا را میشنوید و هم صدای غزالی. به تعبیر یکی از استادان، سنایی در حدیقه اساساً یک شخصیت شیشهای دارد، یعنی کاملاً خودش را به نمایش گذاشته و اصلا خودش را سانسور نمیکند، عظمت و بزرگی سنایی به این است که هیچ ایدئولوژی نتوانسته او را در خودش زندانی کند.
سنایی طراح بوطیقای غزل عرفانی
زرقانی درباره اینکه خدای سنایی در حدیقه بیشتر خدای جبار است، گفت: در حدیقه خدای متکلمان را مشاهده میکنیم. اگر کسی خواست تصویر خدای عارفان را در سنایی ببیند، باید سراغ غزلهای او برود، چرا که در غزل خدای عارفانه مطرح شده است. اینکه استاد ما گفته سنایی شاعر دوران ساز است، یک تعارف و تعریف نیست، چرا که سنایی واقعاً طراح بوطیقای غزل عرفانی است و به راحتی میتوان دید که پایهای که سنایی در غزل گذاشت، در عطار و مولوی گسترش یافت و در حافظ به اوج رسید. بنابراین سنایی در غزلهایش بوطیقای غزل عرفانی را طراحی میکند و واقعا فوق العاده هم طراحی میکند.
وی ضمن آوردن توضیحاتی درباره ساختار تصحیح جدید حدیقه الحقیقه گفت: نکته بسیار مهمی که وجود دارد این است که ما نباید نقش و عمل لهجه یا گویش را در تصحیح نادیده بگیریم. یکی از خوش اقبالیهایی که ما داشتیم، این بود که در بسیاری از مواقعی که به همراه دکتر یاحقی در حال تصحیح حدیقه بودیم، دانشجویان دکتری افغانستانی ما هم همراهمان بودند و بسیاری از گرههای متن را حل کردند.
کمتر کتابی در زبان فارسی داریم که به اندازه حدیقه زود تاثیر گذاشته باشد
مهدی محبتی آخرین سخنران نشست بود که ضمن خواندن ابیاتی از حدیقه، تصحیح جدید حدیقه توسط یاحقی و زرقانی را فرزند جدیدی خواند که به ادبیات هدیه دادهاند و در اهمیت حدیقه گفت: عجیب است که حدیقه از همان بدو پیدایش تاثیر فراوانی داشته و ما کمتر کتابی در زبان فارسی داریم که به اندازه حدیقه زود تاثیر گذاشته باشد. حتی بر کسانی جوانتر از خود سنایی، مثل احمد غزالی موثر بوده که در سوانح بیتی از حدیقه آورده است. همچنین در یکی از معروفترین نسخههای کلیله و دمنه هم تاثیر سنایی و حدیقه را میبینیم؛ یعنی در کلیله و دمنه که کلاسیکترین و معتبرترین متن ادبیات فارسی است، از حدیقه نه یک بیت که یک حکایت داریم و از این میتوان میزان تأثیر سنایی را نتیجه گرفت.
او در ادامه به تأثیر سنایی در متون مختلف ادبی و غیرادبی در ادوار مختلف تا جامی و عصر معاصر اشاره کرد و گفت: اولین اظهار نظر عجیب و غریب نسبت به حدیقه را در افلاکی میبینیم که داستانی روایت میکند و در آن حکایت میبینیم که تصور اصحاب مولانا این است که حدیقه سنایی عصاره و چکیده قرآن است. در همان زمان شمس تبریزی است که در مقالات خود ۱۸ بار از سنایی یاد میکند که چهار بار آن ابیات حدیقه را میآوردف ولی باید توجه داشت که نگاه شمس مثل مولانا سرسپردگی محض نیست و دارای طیف مختلفی است. مثلا در جایی دو بیت از خاقانی را از کل حدیقه و دیوان سنایی برتر میداند.
حدیقه، کتابی فوق العاده مهم و بسیار تاثیرگذار
محبتی ضمن قرائت ابیات حدیقه که در مقالات شمس آورده شده، به اظهارنظر مدرسرضوی درباره حدیقه به عنوان یکی از معاصران اشاره کرد و افزود: مدرسرضوی معتقد است که حدیقه در منتهای درجه زیبایی و معناست و در جایی نکته ظریفی دارد که میگوید تاکسی چندین بار مثنوی مولوی را که در واقع تفسیر و شرح ابیات حدیقه است، نخواند و تامل ننماید، بر حقیقت حدیقه مطلع نشود. یعنی اگر کسی میخواهد حدیقه را بفهمد از مولانا وارد شود بعد سراغ عطار برود و در نهایت به حدیقه برسد.
وی ضمن آوردن نمونههای دیگری از اظهار نظر شاعرانی چون سعدی درباره حدیقه سنایی، عنوان کرد: همه این اظهارات، ما را به اینجا میرساند که در واقع حدیقه چه موافق و چه مخالف آن باشیم، کتابی فوق العاده مهم و بسیار تاثیرگذار است. مثلا وقتی که حدیقه به وجود میآید، مخزن الاسرار نظامی و بعد اسرارنامه عطار برانگاره حدیقه به وجود میآیند. درواقع تاثیرگذاری آن، آنقدر زیاد است که میتوان در این زمینه کتابی نوشت.
نظر شما