در چهل و سومین نشست از درسگفتارهایی درباره سنایی مطرح شد:
سنایی آغازگر تغییر اساسی در سنت قصیدهسرایی فارسی است
ابراهیم خدایار، استاد دانشگاه و رئیس انجمن علمی نقد ادبی ایران گفت: سنایی هم در ساختار و هم در محتوا، آغازگر تغییر اساسی در سنت قصیدهسرایی فارسی است؛ بدین معنی که شاعر با درهم شکستن ساختار قصیده، یکراست از همان بیت آغازین به سراغ اصل مطلب میرود و هدفهای اجتماعی، اخلاقی، انتقادی، دینی، زهدی، قلندری، پندی و نصیحتی خود را دنبال میکند.
ابراهیم خدایار ضمن قرائت چند بیت از یک غزلنیایشِ سنایی، سخنرانی خود درباره نیایشهای حکیم سنایی غزنوی شروع کرد و گفت: سنایی در مثنوی سرایی تعلیمی و عرفانی فارسی، نقطه عطف یا چرخش آشکار به شمار میرود؛ یعنی در این قالب و با این محتوا و مضمون ما پیش از سنایی هیچ الگو و نمونهای در ادب فارسی در دست نداریم. وی با سرودن مثنویهای عقلنامه، تحریمةالقلم، طریقالتحقیق، کارنامه بلخ، سرالعباد الی المعاد، معروف به مثنویهای پنجگانه، راهی کاملاًبدیعی و نو در مثنویسرایی عرفانی فارسی بنیان گذاشت که ما تأثیر آن را بعدتر در شکلگیری میراث عرفانی عطار و مولوی به خوبی میبینیم. گنجینه بیزوال ادب تعلیمی و عرفانی فارسی زبانان، تجربههای نوظهوری را در مثنویهای این شوریده غزنه به خود دید که بدون او دانسته نیست میراث معنوی عطار و مولوی در کدام پله از ترقی باز میماند!
حدیقهالحقیقه مهمترین اثر عرفانی سنایی
خدایار ضمن اشاره به مثنویهای پنجگانه سنایی، عنوان کرد: در این پنج مثنوی جمعاً 34 بیت نیایشی پراکنده است. در برخی بیتها، مناجاتهای سنایی با خداوند درج شده است، در برخی دیگر، درخواستهای معنوی شاعر از پروردگار عالیمان طرح شده، و در تعداد معدودی، دعای وی در حق اشخاص صاحب منصب دیده میشود. در مثنوی حدیقهالحقیقه که واپسین اثر سنایی و مهمترین اثر عرفانی وی به شمار میرود، 178 بیت نیایشی دیده میشود. عمدة ابیات، یعنی 107 بیت در باب نخست که بای توحید است، از بابهای دهگانه جا گرفته است. در این باب یک حکایت بسیار کوتاه چهار بیتی که سه بیت آن در قالب گفتگو با خداست نیز دیده میشود. ما این نوع حکایتها و تمثیلهای را که گره داستان با نیایش و رجوع به خداوند باز میشود، یا پیرنگ آن براساس نیایش طرحریزی شده است، حکایت نیایشی نامگذاری میکنیم.
بیتهای نیایشی سنایی در دو گروه قرار دارد
این استاد دانشگاه ضمن قرائت ابیاتی از سنایی، نمونههایی از حکایتهای نیایشی در آثار سنایی را بیان کرد و افزود: بیتهای نیایشی پراکنده در بابهای ذکر شده نیز را میتوان در دو گروه قرار داد. یکی بیتهایی که سنایی به شکل دعا در حق بزرگان دین و قدرت بر زبان رانده؛ و دیگری دعاهایی که در قالب مناجات و ستایش حق و توصیف عظمت و قدرت وی سروده است. دعاهای گروه نخست جنبه هنری ندارد؛ اما نیایشهای گروه دوم از ارزش هنری والایی برخوردارند و مخاطب را با خود همداستان میکنند. سنایی در این مناجاتها غالبا درخواستی از درگاه خداوند ندارد، تنها یا به بیان شکوه و عظمت وی میپردازد، یا اگر درخواستی را بهندرت طرح میکند، تماما معنوی است. حتی یک مورد هم طرح امور مادی در آنها به چشم نمیخورد. در آزادترین حالت، سنایی از خداوند میخواهد آنچه برای وی خوب است، پیش پایش قرار داده شود.
خدایار در ادامه گفت: اگر بخواهیم مجموعه دیدگاههای نظری سنایی را در حدیقه درباره نیایش صورتبندی کنیم، به نکات مهمی درباره اندیشههای سنایی در حوزه الهیات و نقش دعا در این زمینه دست مییابیم. درست است که ما در حدیقه که مثنویای تعلیمی است با خدایی روبهرو هستیم که بیشتر در پی گسترش شریعت خود است؛ بنابراین صفت قهاریتش بروز نمایانتری دارد، اما بسیار به انسان نزدیک است .
در نیایشهای سنایی با خدای مهربانی چهرهبهچهره میشویم
وی افزود: بنابراین ما در این نیایشها با خدای مهربانی چهرهبهچهره میشویم که آرزوبخش آرزومندان است و از هر مهبرانی بر بندگانش ـ حتی خود انسان بر خودش مهربانتر؛ دریای رحمتش را گرانی پیدا نیست و نعمتش را گسترهای نمیتوان متصور شد. اینجا مخاطب با مفاهیم و زبانی غزلی ـ تغزلی مواجه است که نمونههای فراوان آن را میتوان در قصاید و غزلیات یافت.
سخنران نشست به قصائد و غزلیات سنایی هم اشاره کرد و گفت: سنایی را علاوه بر مثنویسرایی، در سرودن قصائد و غزلهای عرفانی نیز نقطه عطف و چرخشی آشکار در تاریخ ادب فارسی بهشمار آوردهاند. بیشتر نیایشهای سنایی را باید در دو قالبِ اخیر، بهویژه قصیده جستجو کرد؛ در قصایدی که سنایی هم در ساختار و هم در محتوا، آغازگر تغییر اساسی در سنت قصیدهسرایی فارسی است؛ بدین معنی که شاعر با درهم شکستن ساختار قصیده، یکراست از همان بیت آغازین به سراغ اصل مطلب میرود و هدفهای اجتماعی، اخلاقی، انتقادی، دینی، زهدی، قلندری، پندی و نصیحتی خود را دنبال میکند. اگر از مجموع 13 شعری که در بخش قصاید دیوان سنایی جای گرفته، 6 قطعه را که بیشتر به غزل شباهت دارند، از این مجموعه حذف کنیم، 7 قصیده باقی میماند که ما این قصاید را قصیده نیایش (ترکیبی از قصیده با مناجات، دعا و ستایش حق) مینامیم.
غزلنیایشهای سنایی
او ادامه داد: سنایی در این قالب، صمیمانه به ستایش خدای خود میپردازد، با وی نجوا میکند، و گاهی از وی در امور معنوی چیزی درخواست میکند؛ در هر صورت تمام ابیات تجلی گفتگوی شاعر با خداست. بر همین مبنا، میتوانیم غزلهایی که شاعر در آنها با مرکز هستی سخن ساز میکند، غزل نیایش بنامیم. البته تفکیک این نوع غزلها از 405 غزلی که در بخش غزلهای دیوان آمده و بخش قابل توجه دیگری که به غلط در بخش قصاید جای گرفته، دشوار است.
خدایار ضمن خواندن غزل نیایش «ملکا ذکر تو گویم» از سنایی و اشاره به خوانندههای سبک کلاسیک و پاپ که این غزل سنایی را خواندهاند به سراغ بخش دوم بحث خود با عنوان «آوازهای آسمانی» رفت و گفت:سنایی در یکی از قصیده نیایشهای خود که 28 بیت دارد. راهی کاملا بدیع در حوزه نیایش سرودههای ادب فارسی بنیان گذاشته است.
وی ضمن خواندن قصیده «ای خدایی که به جز تو ملکالعرش ندانم»به تو ضیح این قصیده پرداخت و افزود: راهی که سنایی در این قصیده گشود و در آن از زبان خدا با خود و مخاطبان فرضیاش سخن گفت؛ به نوعی بیان تجربه شهودی دریافت بیواسطه وحی از زبان خدا در ادب منظوم فارسی بود. موضوعی که بنیادهای نظری آن ذیل اصطلاحات «وحیالقلوب یا وحی دلها» از همان آغاز شکلگیری عرفان شهودی از نیمه دوم سده دوم هجری به بعد به موضوع مناقشهبرانیگزی بین موافقان و مخالفان استمرارِ وحی بر زبانی غیر از زبان قرآن کریم بود و تا امروز نیز ادامه یافته است:
این استاد دانشگاه ادامه داد: پل نویا در کتاب تفسیر قرانی و زبان عرفانی، اختلاف دیدگاه ابوالحسن نوری، با غلام خلیل حنبلی، محدث، مفسر و فقیه حنبلی بر سر ماهیت زبان دینی سخن گفته و نوشته است: «سخن گفتن از خدا جز بدان گونه که او خود در قرآن از خود سخن گفته است، جایز نیست» این در حالی است که صوفیه دریافت سخن خدا را براساس تجارب روحی و شهودی خود امری بدیهی میپنداشتند. سنایی در حدیقه این موضوع را این گونه بیان کرده است.
خدایار در پایان ضمن قرائت یکی از غزلهای «وحیِ دلی» مولوی، بیان کرد: بیجهت نبود و نیست که در سنت خانقاهی و عرفانیِ سنایی تا عطار و مولوی، این همه به وابستگی این سه شاعر به یکدیگر سخن گفتهاند. افلاکی در مناقب العارفین از زبان مولانا گفته است: «هرکه سخنان عطار را به جد خواند، اسرار سنایی را فهم کند و هرکه سخنان سنایی را به اعتقاد مطالعه نماید، کلام ما را ادراک کند و از آن برخوردار شود و برخورد.
نظر شما