نیایش سرامی، معتقد است، قیمتگذاری کتاب در ایران از جریان چندان از قواعد مشخص جمعیای پیروی نمیکند درحالیکه دنیا برای تعادل بازار از روش موافقتنامه قیمت ثابت کتاب استفاده میکند.
اصل طبیعی تجارت آزاد، آزادی در اعمال قیمت یک کالا بسته به وضعیت کانالهای گونهگون فروش توسط کنشگران یک بازار است و تا رقابت میان آنها به شکلی آزادانه شکل نگیرد، عرضه و تقاضا به نقطه تعادل نمیرسند. اما آزادی فعالیت اقتصادی بی هیچ قید و بندی نتیجهاش میشود منفعتطلبی فردمحور. در چنین شرایطی ممکن است عدهای زیان ببینند و عدهای منتفع شوند اما یقیناً در درازمدت، بازنده کل یک بازار یا صنعت است و چرخه بقای یک صنعت به خطر میافتد. قانون را به دو شکل وضع میکنند یا بر اساس استثناها یا برپایهی منافع کلیای که ذینفعان گوناگون را در یک همزیستی پویا که در کل منافع آنها را تأمین میکند. هر قدر نظام اقتصادی حاکم بر یک بازار یا صنعت به دومی نزدیکتر باشد براساس الماس پورتر و آموزهّهای عجماوغلو نسبت آن نظام با توسعه بیشتر است.
برای تنظیم بازار کتاب یکی از روشهای آزموده شده در دنیا موافقتنامه قیمت ثابت کتاب است. پاسخ اینکه چرا آلمان و بسیاری از کشورهای توسعهیافته امروزه قانون ثابت کتاب را انتخاب کردهاند در یک نکته نهفته است: حفظ تعادل بازار کتاب در جهتی که منافع همه ذینفعان از ناشر تا کتابفروش تا مصرفکننده در یک تعادل برنامهریزی شده حفظ شود. قانون قیمت ثابت کتاب در واقع افساری بر قیمتگذاری کتاب است. در این قانون همه افراد در (کانالها) بخشهای همسان از مشتریان به یک چشم دیده میشوند. خطمشیای که برای نظاممند کردن قیمتها در بازار کتاب ایران میتواند به اجرا درآید.
قانون قیمت ثابت کتاب به این معنی و مفهوم است که در سراسر یک کشور چه در یک روستا و چه در مرکز شهر کتاب باید به قیمت پشت جلد فروخته شود و کسی حق ندارد قیمت را خارج از مفاد مندرج در این قانون پایین بیاورد. البته استثناهایی هم هست مثلاً در آلمان در مورد مراکز علمی و کتابخانهها تا سقف ۵۰ درصد تخفیف در نظر گرفته میشود. کتابخانههای شهرداریها نیز که بهصورت رایگان برای عامه مردم قابل استفاده هستند ۱۰ درصد تخفیف میگیرند و کتابخانههای مدارس ۱۵ درصد تخفیف. در این قانون برای خرید خودِ نویسنده و ناشر و معلمان یا تخفیف قبل از چاپ یعنی پیشخرید نیز تخفیفهایی در نظر گرفتهاند. تمام این موارد نیز صراحتاً در قانون ذکر شده و تخلف از آنها جریمه دارد.
وقتی قیمت ثابت کتاب رعایت شود، رقابت میان بسترها و مراکز فروش کتاب وجود نخواهد داشت. حتی اگر کسی از یک کتابفروشی بخواهد تعداد بیشتری از یک کتاب را خریداری کند، اگر قیمت ثابتی برای کتاب مشخص شده باشد، کتابفروشی نمیتواند تخفیفی را در نظر بگیرد.
خطمشی قیمت ثابت کتاب (Fixed Book Price) به ناشران امکان میدهد تا برای کتابها قیمت ثابت خردهفروشی تعیین کنند و خردهفروشان را ملزم به پذیرش آن سازند. این خطمشی هدفی دوگانه را دنبال میکند: از یک سو به ناشران کمک میکند تا با عرضه عناوین بیشتر خصوصاً کتابهای کمطرفدار، تنوع فرهنگی انتخاب مصرفکنندگان را افزایش دهند و از سوی دیگر هدف آن حفظ بقای کتابفروشیهای کوچک و محلی است. قیمت ثابت کتاب همانند کپیرایت عمل میکند، این خطمشی برای ایجاد انگیزه در ناشران و کتابفروشیها بهمنظور افزایش تنوع، قیمتها را نسبت به بازار رقابتی بالاتر از نگاه میدارد.
با این همه انتقاداتی به خطمشی قیمت ثابت وارد شدهاست یکی این که میان کتابها تفاوتی قائل نمیشود و این قانون صرفنظر از کیفیت و شایستگی ادبی برای تمامی کتابها بهطور یکسان اعمال میشود، این در حالیاست که هدف این خطمشی صرفاً افزایش تعداد عناوین نیست. انتقاد دوم این است که این قانون لزوماً مشوقی برای کتابفروشیها عرضه طیف وسیعی از کتابها نیست. زیرا آنها صرفاً قیمتی که ناشر تعیین کردهاست را دریافت میکنند. انتقاد سوم این است که هرچند ناشران از رهگذر این قانون منابع مالی بیشتری کسب میکنند اما موظف نیستند تا این مبلغ را برای کتابهای مولفانی که در نشر با شکست مواجه شدهاند، سرمایهگذاری کنند.
در برخی کشورها نظیر ژاپن و بلژیک تثبیت قیمت، داوطلبانه است و در برخی دیگر تنها برای مدت محدودی اجرا میشود. مثلاً در بلژیک ۶ ماه در هلند ۲ سال. در کشورهای اتریش، کانادا، دانمارک، فرانسه، آلمان، مجارستان، هلند، پرتغال و اسپانیا توافقنامه قیمت ثابت بهطور قانونی اعمال میشود.
روشهای دیگری غیر از جلوگیری از رقابت قیمتی برای دستیابی به چنین اهدافی وجود دارد. ناشران ایالات متحده و بریتانیا از خطمشی «حراج یا برگشت» برای کالاهای فروخته نشده، استفاده میکنند تا کتابفروشیهای کوچک بدون این که ریسکی متحمل شوند، به عرضه کتاب مبادرت ورزند. در بریتانیا قیمت کتابها را میتوان با حذف مالیات بر فروش و مالیات بر ارزش افزوده کاهش داد.
در شرح این قانون به همین اندازه بسنده میکنم. این نوشتار تنها تلنگری است برای اینکه در نظرمان باشد که اگر برای حل مشکلاتمان «جهانی فکر کنیم و بومی عمل کنیم» شاید چند سال دیگر بخشی از مشکلات بازار نشرمان کاسته شود. باشد که عادت نکنیم به انگشت گزیدنهای ای کاش و اما و اگرهای بیپایان....»
نظر شما