در نشست «از کوهساران بختیاری تا کاشغر» مطرح شد؛
جملهای که بتوان با آن منش، علم و شخصیت مظفر بختیار را توصیف کرد، نمیشناسم
غلامرضا ستوده مطرح کرد: «او در امر یادگیری و پژوهش بسیار کوشا بود. در آن زمان روش مطالعه و یادداشتبرداری بختیار به حدی مشهور و البته دقیق بود که بعضی از استادان مانند سیدحسین نصر از برخی یادداشتهای او در مقالات خود استفاده میکردند.»
مظفر بختیار و دوستان قدیمی
در آغاز امیربانو کریمی، استاد بازنشسته زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تهران درباره پیشینه آشناییاش با مظفر بختیار توضیح داد و گفت: «خانواده من و خانواده دکتر بختیار، با یکدیگر نسبتی سببی داشتند. وقتی که کودک بودم، مرحوم امیرجنگ بختیاری، شوهر مرحوم سردار اسعد که همسر یکی از اقوام ما بود، زندانی ابد رضاشاه بود و پسری داشت که همبازی من بود و من همیشه دلم برای زندانی بودن پدر او میسوخت. یکی دیگر از دوستان پدرم، پژمان بختیاری نیز به خانه ما رفتوآمد زیادی داشت. اعضای این خانواده برای چاپ کتاب و نشر ادبیات هزینههای هنگفت میکردند و مرحوم دهخدا نیز در یکی از مقالههایش به این موضوع اشاره کرده است. بنا بر همه این رفتوآمدها، خانواده بختیاری همیشه در نظر من خانوادهای جنگاور و کتابدوست بودند.
وقتی که من تحصیلاتم را در دوره دکتری دانشکده ادبیات شروع کردم، مظفر بختیار دوره لیسانس خود را شروع کرد. همان زمان هم با دختری از دوستان خواهر من ازدواج کرد که به جدایی انجامید. این مسئله هم سبب آشنایی بیشتر ما با هم شد. وقتی که در اتاق گروه با یکدیگر صحبت میکردیم، عمده حرفهای ما، مسائل خانوادگی بود. مظفر بختیار کمی هم دمدمیمزاج و از طرفی بسیار اهل ذوق بود. ذوق سرشار او از فهرست کارهایی که او در کنار ادبیات، در زمینه هنر انجام داد، مشخص است. علاقهمندی او به نقاشی و هنر خطاطی زبانزد بود. کتاب «ایران پل فیروزه» یکی از آثاری است که با کمک بختیار تدوین شده و ذوق هنری او را نشان میدهد. کتابهای دیگری مانند «شکوه ایران» از مقالات متعدد از نویسندگان گوناگون تشکیل شده بود که دکتر بختیار مسئولیت مقاله مربوط به خط و خطاطی این کتاب را بر عهده گرفته بود. روزی درباره خطاطی با هم صحبت میکردیم و او سروش را از برترین خطاطها میدانست. آثاری درباره رضا عباسی، میرزاغلامرضای اصفهانی و ... نیز گواهی بر این ذوق است.»
هنرشناسی بینظیر بختیار
محمود فرشچیان نیز در صوتی ضبطشده، درباره آشناییاش با مظفر بختیار گفت و ضمن ابراز تاثر از مرگ این محقق یگانه توضیح داد: «من از دوستان قدیمی دکتر بختیار بودم. من بختیار را بیشتر با جنبه هنردوستیاش میشناسم. شناختی که مظفر بختیار از شاخههای گوناگون هنر ایرانی، آسیای میانه شرقی و غربی داشت، در دوره خود بینظیر بود. او همیشه در تکاپوی یادگیری، آموزش و نوشتن بود. مرگ او بسیار من را متاثر کرد. امید دارم روان پاک او در بهشت برین در جوار رحمتهای الهی باشد. از برگزاری چنین برنامههایی که با هدف بزرگداشت استادان فقید برگزار میشود، بسیار خشنود میشوم. به شما جوانان عزیز -که وارثان علم و هنر کسانی مانند مظفر بختیار هستید- توصیه میکنم بکوشید، زحمت بکشید، شبانهروز کار کنید و بر معلومات خود بیفزایید تا بتوانید در عرصههای گوناگون علم و هنر و فرهنگ ایران بزرگ خدمت کنید.»
از شاگردی تا استادی
سیدحسین نصر، سخنران دیگر برنامه نیز طی پیامی تصویری، درباره حضور بختیار در کلاس درسش و همکاری با مظفر بختیار گفت: «در دوران تدریسم در دانشکده ادبیات، درسی با عنوان فلسفه و معارف اسلامی را تدریس میکردم. در آن زمان گروه زبان و ادبیات فارسی تصمیم گرفت این واحد برای دانشجویان ادبیات نیز ارائه شود. در یکی از اولین جلسههای درس، با مظفر بختیار آشنا شدم که در کلاس من حضور داشت. او شاگردی بسیار دقیق، آرام، مودب و دارای نبوغی بینظیر و فصاحتی در گفتار بود. بعد از مدتی او را برای همکاری با خود دعوت کردم. وقتی که مجموعه آثار فارسی سهروردی را چاپ میکردم، در خیلی از موارد از او کمک میگرفتم. او از مسائل مختلف مربوط به چاپ کتاب نیز بسیار آگاه بود و من در این زمینهها نیز خیلی از او کمک میگرفتم.
مظفر بختیار چند سالی رایزن فرهنگی ایران در چین بود. روزی به مسجدی رفته بود و در آنجا با امامی چینی ملاقات کرده بود. بعد از صحبت با او، آن امام چینی متوجه شد که مظفر بختیار دوست و شاگرد من است. آن امام چینی -که خطاط معروف خط اسلامی چینی نیز بود- تابلوی خط بسیار زیبایی برای من نوشت و به واسطه بختیار آن را برای من فرستاد. من آن تابلو را در اتاق شخصی خودم نصب کردم.
او صاحب سجایای اخلاقی بسیاری بود. او نمونه یک دانشجوی کوشا، فرهیخته، هنرمند و بدون ادعا بود. مظفر بختیار الگویی واقعی برای جوانانی است که در رشتههای علوم انسانی و هنر تحصیل میکنند.»
غلامرضا ستوده، استاد بازنشسته گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تهران هم با یادی از منش و وسعت علم مظفر بختیار گفت: «من جملهای که بتوان با آن منش، علم و شخصیت مظفر بختیار را توصیف کرد، نمیشناسم.
آشنایی ما از دبیرستان شاهرضای مشهد شروع شد. آن روز او مدرک لیسانس خود را به من نشان داد و گفت که مدرک او را من امضا کردهام. بعدا معلوم شد به علت فاصله بین صدور مدارک تحصیلی با اخذ مدرک، امضای من پشت مدرک تحصیلی مظفر بختیار افتاده بود.
او در امر یادگیری و پژوهش بسیار کوشا بود. در آن زمان روش مطالعه و یادداشتبرداری بختیار به حدی مشهور و البته دقیق بود که بعضی از استادان مانند سیدحسین نصر از برخی یادداشتهای او در مقالات خود استفاده میکردند. وقتی که توسط شهیدی برای همکاری در بنیاد لغتنامه دهخدا دعوت شدم، در آنجا نگاهی به یادداشتهای بختیار انداختم. در مقایسه با یادداشتهای دیگر مولفان، کار او شاخص بود.
همکاری گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تهران با دانشکده زبانهای فارسی دانشگاه پکن نیز حکایت دیگری است. یکی از مفاد قرارداد ما این بود که ایران سالی چند استاد زبان فارسی به چین بفرستد. من بعد از کنکاشهای فراوان، تصمیم گرفتم مظفر بختیار را برای این کار مامور کنم. او در طول چهار سال ماموریتش در چین، فعالیتهای متعدد و باارزشی انجام داد که هنوز هم از فواید آن بهرهمندیم.»
مظفر بختیار، دوستی یگانه و همدل
ون یه شون، پژوهشگر زبان و ادبیات فارسی اهل چین نیز از دوستی و همکاری خود با مظفر بختیار گفت: «من میخواهم درباره خاطراتم از دکتر بختیار صحبت کنم. دکتر مظفر بختیار دوستی بینظیر بود. او استادی مسلم و شخصیتی اصیل و نیکنام بود. روحیه ایشان در امر تحقیق، آموزش و مطالعه باید الگوی همگان قرار گیرد. اولین بار با دکتر بختیار در سال 1991 در سمینار مرکز پژوهشهای زبان فارسی دانشگاه پکن آشنا شدم. این سمینار به گفته بسیاری از دوستان و پارسیدانان چینی افقهایی از فرهنگ پارسی را در برابر چشمان ما گشود بعد از این سمینار به بازدید دهکده پارسیان در یانگجو رفتم. علت این سفر هم انتشار مقالهای درباره یک آیین در این دهکده بود. بعدتر ترجمه فارسی این مقاله نیز در نشریه چیستا منتشر شد. این موضوع در تبادلات فرهنگی ایران و چین موضوعی مهم و دارای ارزش تحقیق بود. در مدت آن سفر با افراد زیادی در آن دهکده مصاحبه کردم. این سفر برای من دستاوردهای بسیاری داشت. بعدها این اطلاعات را تکمیل کردم و جزئیات بسیاری از ارتباط این مراسم با زرتشتیان یافتم. بعد از بازگشت به پکن نزد دکتر بختیار رفتم و درباره این مراسم صحبت کردم و مطالعات خود را به او نشان دادم. مظفر بختیار نیز موافق بود که این مراسم با دین زرتشتی در ارتباط است. او باور داشت که این موضوع یک پدیده فرهنگی باارزش است. بعد از مدتی نیز در آن منطقه کوشکی پارسی بنا شد و لوح یادبودی نیز در آنجا نصب شد. متن آن لوح را من به فارسی ترجمه کردم و مظفر بختیار آن را ویراست. آن لوح یادبود شامل اطلاعاتی درباره دهکده پارسیان است. بختیار در ساخت و ترقی این بنای یادبود کارهای فراوانی انجام داد که نتیجهاش، ماندگاری آن تا به امروز است؛ و این گواهی بر دوستی دیرینه ایران و چین است.
مظفر بختیار و بختیاریپژوهی
حمید رضایی، محقق رشته زبان و ادبیات فارسی نیز درباره مطالعات دکتر بختیار درباره ایل بختیاری و پیشینه آن توضیح داد و گفت: «انتساب استاد مظفر بختیار به خاندان بختیاری و علاقه او به پیشینه خانواده، سبب شد که ایشان مطالعاتی در زمینه بختیاریپژوهی داشته باشند. بخشی از این مطالعات در قالب کتابها و مقالات منتشر شده است و تعداد زیادی از آنان نیز هنوز دستنخورده است. امیدوارم که با همت فرزندان شایسته استاد این آثار نیز منتشر شوند. مقاله «دهخدا در میان بختیاریها» -که در کلک و بخارا منتشر شده است- به اقامت علامه دهخدا در میان بختیاریها و دیدار او با روستاییان و استفاده از کتابخانههای آنان است. «کتابچه خاطرات حسینقلیخان ایلخانی» نیز از پژوهشهای دیگر بختیار است. «تاریخ ایل بختیاری» نیز مقدمهای دارد که به قلم مظفر بختیار نوشته شده است. مقدمهای بر کتاب «گنجینه مثلهای بختیاری» از فریبرز فروتن نیز به قلم ایشان نوشته شده است. این یادداشتها و مواردی که از آنان یاد نکردیم، هرکدام گنجینهای از اطلاعات هستند.
ایشان ترجمهای نیز از کتاب «علف» -که سفرنامهای برجامانده از یک جهانگرد آمریکایی است- نیز دارند که تاکنون منتشر نشده است. البه ترجمههایی از این کتاب به فارسی وجود دارد، اما ترجمه مظفر بختیار نیز باید در کنار تمام اینها به چاپ برسد.
نمونه عالی نثرنویسی مظفر بختیار در مقدمه «نینامه» جامی دیده میشود. ایشان در این متن اصطلاحات فنی را در بافت کلام طوری به کار بردند و اصطلاحسازیهایی کردند که ما پیش از این شاهدش نبودیم. در مقدمه کتاب «میرزاغلامرضا اصفهانی» نیز نثر فارسی را به زیباترین صورت ممکن نوشتهاند. شاید همین سختگیری در نوشتن بود که کار انتشار برخی از آثار ایشان را به تعویق میانداخت.»
مظفر بختیار و چینشناسی
فاطمه مهری، استاد گروه زبان و ادبیات دانشگاه شهید بهشتی، با اشاره به اطلاعات گسترده این استاد یگانه، به بحث درباره دانش چینشناسی او پرداخت و گفت: «سال 1379 اولین سالی بود که دکتر بختیار بعد از بازگشتشان از چین و کره جنوبی در دانشکده ادبیات دوباره شروع به تدریس کردند. ما با ایشان کلاس تاریخ ادبیات داشیم. ایشان همواره بحث خود را با موضوع مرزهای گسترده ایران فرهنگی آغاز میکردند و به همین علت چند جلسهای درباره چین صحبت میکردند. برای ما -که دانشجوی سال اول بودیم- آنچه که او مطرح میکرد، بسیار تازگی داشت. وقتی درباره دانش او در حوزه چین صحبت میکنیم، نباید آن را تنها مربوط به شناخت زبان و ادبیات فارسی در چین بدانیم. آنطور که از برخی نوشتههای فارسی ایشان میتوان دریافت، ایشان از مکاتب سنتی و نوگرای هنر نقاشی در چین، چهرههای مطرح و جریانساز و خوشنویسی چین و شباهتها میان خوشنویسی چینی و ایرانی و... نیز اطلاع عمیق داشتند.
یکی از مهمترین آثار دکتر بختیار در حوزه چینشناسی که بسیار به آن ارجاع داده شده است، اثری است که وی در جریان شناسایی نسخههای خطی اسلامی چین انجام دادند و در یک مجموعهای در نشر بریل منتشر شد. این پژوهش تحت نظارت موسسه الفرقان در لندن انجام شد. این موسسه آغازگر شناسایی، معرفی، حفظ و مرمت نسخههای خطی در سراسر دنیا بود. بسیاری از این نسخهها نیز آثار ارزشمند فارسی بودند. جای تعجب است که بسیاری از آثار مظفر بختیار -که به زبانهای دیگر نوشته شده است- به زبان فارسی منتشر نشده است. برای شناخت کامل این استاد یگانه نیاز است که تمام این آثار نیز به فارسی ترجمه شود.»
دقتی ستودنی داشت
پژمان فیروزبخش، محقق رشته زبان و ادبیات فارسی نیز درباره آخرین کتاب مظفر بختیار سخن گفت و ضمن برشمردن ویژگیهای منحصربهفرد این اثر توضیح داد: «آخرین کتاب ایشان، یعنی کتاب «میرزاغلامرضای اصفهانی» چند سالی بعد از درگذشت ایشان به چاپ رسید. این کتاب حاصل سالها مطالعه و عشق و اردات مظفر بختیار به خوشنویسی است. اهل فن با دیدن کتاب بلافاصله متوجه میشوند که نوشتن چنین کتابی جز با کوشش سالیان و صرف دقت زیاد میسر نیست. بختیار نهتنها در مقدمه، بلکه در تصاویر، صفحهبندی و طرز و طریقه چاپ کتاب نیز دقتی ستودنی ورزیده بود. مقدمه این کتاب سرشار از مطالب تازه و بدیع است. او ضمن شرح احوال میرزا غلامرضا در مقدمه، زمینه تاریخی و اجتماعی مطالب را هم ارائه میکند و مقتضیات فرهنگی که برای فهم نوشته مورد نیاز خواننده است را نیز به دست میدهد و سعت اطلاعات خود در ادب فارسی و عربی را بیان میکند. بسیاری از تصاویر در مقدمه، بهویژه آنچه در بخش شاگردان و یاران میرزاغلامرضا آمده، اولین بار است که به چاپ میرسد. شناساندن تذهیبساز خاص این هنرمند که مهرعلی نام داشته و تصویر اولین سنگ مزار او و... از مطالب بدیع این اثر است.
بختیار هنرشناسی سنتخواه و اهل اصطلاح بود و این از مقدمه کتاب به خوبی برمیآید. تنوع منابعی که ایشان در این کتاب استفاده کردهاند، بسیار چشمگیر است. مخاطب این کتاب را میتوان عموم مردم و علاقهمندان به خوشنویسی در نظر گرفت. از طرفی میتواند برای علاقهمندان به تاریح اجتماعی عصر قاجار و هنرپژوهان نیز بسیار مفید باشد.»
مظفر بختیار در مقام استاد
مریم سیدان، استاد گروه زبان فارسی دانشگاه صنعتی شریف نیز در انتها درباره منش استادی مظفر بختیار گفت: «آنچه استاد مظفر بختیار را سزاوار ستایش میکند، تنها گستره معلومات و مطالعات هنری و ادبی ایشان نیست؛ علاوه بر آن، برخورداری ایشان از یک نظام اخلاقی و منش معلمی را نیز باید در نظر گفت. آدابدانی و اخلاقمداری از صفات بارز ایشان بود. کسانی که ایشان را به یاد میآورند، میدانند که در رفتار، حرکات و طرز سخنگفتن ایشان یک نوع ادب و سنجیدگی وجود داشت و برای دیگران احترامانگیز بود. برخی از این خصلتها به دلیل تربیت خانوادگی ایشان بود و بخش عمده آن نیز خودساخته بود. او در مجموع یک ویژگیهای یک معلم برجسته را داشت. احاطه علمی، وسعت اطلاعات، جدیت و در عین حال صبر و حوصله و صدای گیرا و بیش از همه عشق به تعلیم و دلبستگی به فرهنگ و هنر و ادب از او معلمی یگانه ساخته بود. او از به کار بردن صفت «استاد» درباره خودش پرهیز میکرد و خود را معلم مینامید. او معلمی را تنها آموزاندن علم تلقی نمیکرد؛ بلکه پرورش را نیز در نظر داشت.»
نظر شما