«منسیوس» از شخصیتهای صاحبنام مکتب کنفوسیوس فیلسوف چینی، است. منسیوس همانند کنفوسیوس چهل سال در سراسر چین سفر کرد و از این طریق به پند و اندرز پادشاهان مختلف پرداخت.
کتاب منسیوس، یکی از آثار مهم کلاسیک مکتب کنفوسیوس است و در چهارده باب به بیان اندیشهها و آموزههای مکتب کنفوسیوس و شخص منسیوس میپردازد. آرای منسیوس در باب مسائل سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و نیز مسائل مربوط به زندگی فردی انسانها در خور توجه و تأمل است. گفتنی است این کتاب از زبان چینی ترجمه شده و از بهترین کتابهای گروه ادبیات تعلیمی چین دوران است.
در «مقدمه مترجم» این کتاب آمده است: «در خارج از چین کمتر کسی است که نام کنفوسیوس را نشنیده باشد. مکتب کنفوسیوس در خاور دور حتی امروزه یکی از تأثیرگذارترین مکاتب است. از معروف ترین فیلسوفان این مکتب منسيوس (در چینی منگ زه) است که معمولا از او در کنار کنفوسیوس نام میبرند. . منسيوس احتمالا در سال ۳۷۱ ق.م در شهر زو چانگ از استان شاندونگ (سی کیلومتری چوای فو، زادگاه کنفوسیوس) به دنیا آمده است. او شاگرد زی سی، نوه کنفوسیوس، بوده و همانند کنفوسیوس چهل سال سراسر چین را پیموده و به پندو اندرز به پادشاهان پرداخته است.
منسيوس در دوره «کشورهای جنگنده»، میان سالهای ۳۱۹ و ۳۱۲ ق.م، یکی از مسئولان و اعضای آکادمی جیشیا در ایالت چی بود. پدر او هنگامی که بسیار جوان بود درگذشت، از این رو مادرش او را به تنهایی بزرگ کرد. در فرهنگ چینی مادر منسيوس نمونه مثال یک زن نمونه است، تا آنجا که یکی از ضربالمثلهای معروف چینی به این مضمون است که مادر منسيوس برای یافتن محل مناسب برای تربیت فرزندش سه بار محل زندگیاش را تغییر داد. آنها، از آنجا که بسیار فقیر بودند، ابتدا در نزدیکی قبرستانی سکونت گزیدند، اما مادرش بعد این که فهمید فرزندش از اعمال و رفتار عزاداران در مراسم تدفین تأثیر پذیرفته تصمیم گرفت نقل مکان کنند. محل دومی که آنها برای سکونت برگزیدند در نزدیکی بازار شهر بود، ولی مادرش در آنجا هم متوجه شد که فرزندش از تاجران تأثیر پذیرفته و از آنها تقلید میکند پس تصمیم گرفت دوباره نقل مکان کنند. بار سوم آنها کنار مدرسهای سکونت گزیدند و مادرش بعد از این که دید فرزندش به مطالعه روی آورده تصمیم گرفت همان جا بمانند و اینگونه منسیوس به جرگه عالمان و اندیشمندان بنام پیوست.
روایت دیگری نیز درباره مادر منسيوس وجود دارد که تأثیر او را در آموزش و تربیت فرزندش بیشتر روشن میکند. در روایتها آمده یک بار منسيوس از مدرسه فرار میکند، وقتی مادرش مطلع میشود، لباسی را که خودش بافته بوده با قیچی پاره میکند تا به او نشان بدهد کاری را که شروع کرده نباید نیمه کاره رها کند و در هر کاری باید ثبات قدم داشته باشد. منسيوس بسیار تحت تأثیر این رفتار مادرش قرار میگیرد و با جدیت به راه خود ادامه میدهد. او بعد از مرگ مادرش برای ادای حق فرزندی سه سال از کارها و مناصبی که در ایالت چی داشت کنارهگیری کرد. همچنین پس از اینکه دید پادشاهان تمایلی به تغییر در نحوه اداره مملکت و رفتارشان با مردم ندارند از کارهای دولتی به کلی کناره گرفت.
از میان آثار باقیمانده از او میتوان به منسیوس که یکی از آثار مهم کلاسیک مکتب کنفوسیوس است اشاره کرد. بیتردید نمیتوان تنها در چند صفحه درباره بزرگان صحبت کرد پس بهتر آن است که آنان را با آثارشان بشناسيم.»
در بخشی از کتاب میخوانیم: «منسیوس گفت: «میان کشتن کسی با شمشیر و کشتن او با سیاست تفاوتی وجود دارد؟» پادشاه گفت: «خیر تفاوتی با یکدیگر ندارند.» منسیوس گفت: «مردم از گرسنگی رنگ بر چهره ندارند، در حومه شهر عدهای از گرسنگی مردهاند در حالی که مطبخ شما مملو از گوشت است و در اسطبل شما اسبهای فربه وجود دارد… وقتی زمامداری خود را پدر مردمش مینامد، چطور میتواند آنان را به حال خود رها کند تا طعمه حیوانات شوند؟ آیا اینگونه نقش پدر را برای آنها بازی میکند؟»
کتاب «منسیوس» ترجمه احسان دوست محمدی از سوی نشر ققنوس در 182 صفحه . با قیمت 38000 تومان به بازار نشر عرضه شده است.
نظر شما