یکشنبه ۲۳ آبان ۱۴۰۰ - ۰۸:۴۲
«نخل‌ها سرو جنوب‌اند»؛ مجموعه‌ای با مضامین و تصاویر بکر و دور از تقلید

محمدجعفر نجدی شاعر، نویسنده و منتقد ادبی جنوبی در یادداشتی برای «ایبنا» درباره مجموعه‌ شعر «نخل‌ها سرو جنوب‌اند» سروده علی عشایری، شاعر و رباعی‌سرای بوشهری متذکر شده است: مضامین و تصاویر این مجموعه شعر، بکر و تازه هستند و زاویه دید شاعر به‌ویژه به طبیعت متفاوت است و ما با شاعری مقلد رو‌به‌رو نیستیم.

خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در بوشهر - محمدجعفر نجدی: «نخل‌ها سرو جنوب‌اند» اولین مجموعه شعر دوست عزیزم علی عشایری است که در قالب رباعی سروده و چاپ شده است. به‌صورت کلی در کتاب با شاعری طرف هستیم که گاهی عارف است، گاهی فلسفی می‌اندیشد و گاهی منتقد اجتماع است و گاهی عاشقانگی‌اش را روایت می‌کند و همه‌ی این زمینه‌‌ها را در نگاه متفاوتش به طبیعت پیرامون دارد؛ شاعری که دو زمینه‌ی ذهنی در ناخودآگاهش برای آمدن در متن تقلا دارد: یکی وجه عارفانه و زلال و آرام و رام و دیگری وجه حماسی و برآشوبنده و ناآرام و سرکش. من وجه دوم را بسیار طبیعی‌تر دیدم و چاره‌سازتر برای شعر، به‌قول خود شاعر در مصرعی از یک رباعی: «گاهی رگ دست چاره‌ها می‌گیرد».

ولی در زمینه‌ی حماسی بی‌تابانه‌ی جنوبی‌اش رگ دست هیچ چاره‌ای نمی‌گیرد. چیزهایی که در این مجموعه وجودشان شعر را آزار می‌دهد، ترکیبات اضافی زیاد و گاهی سیاق زبانی کهن (البته این مورد بسامد بالایی ندارد) و گاهی هم عدم انسجام شکلی و ذهنی، به‌طوری که سطرها و واژه‌ها یکدیگر را گم می‌کنند که این هم خیلی پُررنگ نیست و چیزی که نبودش در شعر احساس می‌شود، جای خالی تصویر‌های حرکت‌دار است.
 

گاهی هم من حس کردم منتقدی روی شعر نظر داده و در شعر اثر گذاشته و متاسفانه به نفع شعر تمام نشده است (این را نمی‌توانم با اطمینان بگویم). قطعا نقدها تاثیر مفیدی داشته و الّا اولین مجموعه‌ی یک شاعر جوان این‌گونه گیرا نمی‌شد.

مضامین و تصاویر شعر بکر و تازه هستند و زاویه دید شاعر به‌ویژه به طبیعت (وقتی می‌گویم طبیعت، طبیعت بی‌جان پیرامون و اشیاء هم مد نظر هستند) متفاوت است و این عالی است که ما با شاعری مقلد رو‌به‌رو نیستیم. زاویه دید آنقدر متفاوت است که آزادگی سرو را هم زیر سوال می‌برد. اینها قوه‌ی تخیل ذاتی شاعر هستند به‌علاوه آن زمینه‌ی ذهنی حماسی که در بسیاری از جاها، واژه‌ها و سطر‌ها را به جست‌وجوی هم واداشته و چیزی پیدا شده که قبلا نبوده و هر جا این زمینه‌ی برآشوبنده‌ی حماسی جنوبی دست‌به‌دست تخیل داده، آن زمینه لطیف عارفانه را در خود محو کرده و به آفرینش منجر شده و وقتی تمایل شاعر به این سمت بوده، انرژی بیشتری آزاد و امکان آفرینش بیشتر شده است.

شاعر وقتی سراغ رویدادهای بیرونی و طبیعت پیرامون رفته در فاصله‌ای که تا بازنمود و آشکارگی طی کرده یکی از انواع احساسات را واسطه قرار داده و برانگیختگی را میسر کرده است. به بیان دیگر و ساده‌تر، اینکه شاعر کمتر رنگ افکارش را برای تاثیر بر ذهنیت دیگران به عواطفش زده و بیشتر به اظهار عواطف خود پرداخته است.

سیر تکوین و تکامل و رسیدن به مرز پختگی یک فرایند پله‌ای است و قدم به قدم طی می‌شود. هیچ شاعری در اولین محموعه‌اش (آغاز سرایشش) نتوانسته به مرز پختگی برسد، ولی نگاه تیزبین از آغاز می‌تواند بفهمد که آینده چگونه خواهد بود. من با وجود برداشتم در سطرهای گذشته و علم بر اینکه کاستن از ضعف‌ها و دانستن نقاط قوت شاعر از سوی خودش در پیشرفتش بسیار موثر است، آینده‌ای روشن و درخشان می‌بینم.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها