در کتاب پیشِ رو سعی شده با جمعآوریِ چندین مقاله مطرح و سپس ترجمه و کنارهمگذاریِ آنها، اثری خلق شود تا بلکه بتواند پرده از ابهام بُعدِ دموکراتیکِ مباحث شهری و همچنین موضوعاتِ مرتبطی همچون مشارکت در شهر و شهری شدن و شهرگرایی بردارد.
در بخشی از مقدمه مترجم بر این اثر آمده است: «ما حرایمی داریم شخصی، لیکن شهری داریم مشترک، که میباید مجیزش را گوییم و پُرتوان برعلیه «ازهارِ بی پادزهر و عدوهای انکارگر» قیام کنیم. ما باید شهری بسازیم به مثابه یک پازل و خود همچون تکههای مفردِ آن و ضمنِ حفظ آزادیهای فردیمان، از جمع و اجتماع بیاموزیم، جای خود را بیابیم و تکمیلش کنیم.
رشته شهرسازی به عنوان گرایشی میان رشتهای، متضمنِ مباحثِ گسترده بسیاری است که هر کدام در جایگاه خود، ایضاحی بدان ارائه میدهند و سعی در تکمیلِ آن دارند. پیچیدهترین و در عین حال، زیباترینِ این مباحث، «سیاست» و «اجتماع» و «فرهنگِ» شهری است که تحتِ عناوینِ رشتههای مختلف مورد مطالعه و مداقه قرار میگیرند و تمامیِ هَم و غمِّ آنها، معرفیِ رویکرد یا نگرشی «متباین» و «کارآمد» به پدیده «شهر» و «شهری شدن» است. با این همه گویا امروزه بسیاری از شهرسازان، شهر را در جعبهای دربسته نهادهاند و بدون دیدن معضلاتِ واقعیاش، درباره آن گمانهزنی میکنند و بر همین اساس تصمیم میگیرند و سپس به اجرا در میآورند؛ ولی غافل از اینکه تا دربِ جعبه را نگشاییم، واقعیت را نخواهیم دید و تا رغبتی به دیدن نداشته باشیم، احتمال به اطمینان تبدیل نخواهد شد. در همین خصوص، کویـن لینـچ معتقد بود که تا به اعماق پدیده شهر سفر نکنیم، نمیتوانیم دریابیم که «شهرها مجموعههایی ماشینی نیستند و به همانقدر یا حتی کمتر، ارگانیسم زنده هم نمیباشند. شهرها به خودیِ خود رشد نکرده و تغییر نمییابند و همچنین خود را بازتولید و اصلاح نمیکنند. شهرها موجودیتهایی خودگردان نیستند و به طور خودجوش چرخه حیات خود را به جریان نمیاندازند و به طور مستقل دچار عارضه نمیشوند. [...] اما در این میان موضوعی که فهمش مهم و صدالبته دشوار میباشد، پی بردن به بیکفایتی بنیادینِ استعارههای شهری است و اینکه این موارد چگونه باعث میشوند زاغهها را به طرزِ نابخردانهای به خاطر پراکندهرویِ مسریشان، از پیکره شهر جدا کنیم، به زور به دنبال اندازهای مطلوب برای شهرها باشیم، مانع رشد پیوسته شهر شویم، کاربریهای اراضی را از یکدیگر تفکیک نماییم، کورکورانه برای حفظ کمربندهای سبز با یکدیگر بستیزیم، به حیات مراکز شلوغِ جهانی و پیشرفته شهری پایان دهیم، از هرزهروییِ بیقواره و غیرمنتظم شهر جلوگیری کنیم و غیره».
ما مسلماً نیازمندِ ترانولیـوسهایی هستیم که در اسارتِ شخص یا گروهی نباشند و سرشار از تباین و تفاوت بوده و هیچ پرچمِ واحدی بر فراز آنها به اهتزاز در نیامده باشد؛ این یعنی سرزمینهایی در تقابلِ با تئوکراسی و الیگارشی و در موافقت با دموکراسی و تکثر. در نبودِ چنین سرزمینهایی، جایگاه دموکراتیکِ انسانها هیچ میشود و بسیاری از شهرهایمان به مجموعههایی متشکل از جمعیتِ صِرف و فضاهای بی کیفیت و ساختمانهای متراکمِ دارای ذاتِ ماشینی و غیره تغییر ماهیت میدهند. پروژههای شهریِ کلان و محتشم با آن همه بناهای عجیب و غریب و زیورآلاتی که از در و دیوارشان آویزان شده، نشانه عظمت و شکوه شهری نیستند و در حقیقت «ناشهرهایی» هستند سرشار از رخوت و مسمومیتِ اجتماعی که گویی میخواهند علیرغم میل باطنیمان به زور چیزی به ما بفروشند و بر خلاف تنوع غیرِ سیستماتیکشان، همه چیزشان تکراری است؛ چنین شهرهایی را سمپاشی باید کرد!
ما به اقتباس از ژیـژک درمییابیم که شهرهای ما گویا دچارِ تناقـضِ کوکاکـولا هستند؛ یعنی با احساسِ تشنگی، میرویم تا بنوشیمشان، ولی هرچه مینوشیمشان، بیشتر تشنه میشویم؛ به دیگر سخن، شهرهایمان با صورتی آراسته از کیفیاتِ شهریِ آرمانی در مقابل دیدگانمان قرار دارند و ما به هنگامِ تمنای حسِ شهریت به سویشان میرویم تا در آن بسترِ مطلوب قرار گیریم و بلکه شهری شویم، ولی هرچه به اعماقِ شهر سفر میکنیم، بیشتر از ماهیتِ شهریِ خویش دور میشویم و آواره.»
در کتاب پیشِ رو سعی شده با جمعآوریِ چندین مقاله مطرح و سپس ترجمه و کنارهمگذاریِ آنها، اثری خلق شود تا بلکه بتواند پرده از ابهام بُعدِ دموکراتیکِ مباحث شهری و همچنین موضوعاتِ مرتبطی همچون مشارکت در شهر و شهری شدن و شهرگرایی بردارد- البته در ناقص بودنِ آن حرفی نیست. این کتاب بیشتر نگاهی فلسفی و سیاسی دارد و به ویژه بر رشته طراحی شهری متمرکز است.
عناوین و جزئیاتِ مقالاتی که در این کتاب مشروحاً و مفصلاً ارائه گشتهاند، هم در فهرست و هم در بخشِ پینوشت مشخص شده است. البته در حین مطالعه کتابِ حاضر، میتوان تفاوتهای بنیادینی را میان طرز نگرش نویسندگان هریک از مقالات احساس کرد، که همین نشان دهنده دموکراتیک بودن خودِ مفهوم دموکراسی در رشته شهرسازی است؛ همان توانِ والای نهفته در درونِ دموکراسی به جای دادنِ نگرشهای متفاوت نسبت به خودش در درونِ خودش؛ یعنی همان اصل و اساسِ دموکراتیک بودن؛ یعنی تفاوت، پذیرشِ تفاوت و حقِ به متفاوت بودن.
کتاب «هتروپلیس» به ترجمه و گردآوری مانی ستارزاد با شمارگان 500 نسخه در 315 صفحه به بهای 79 هزار تومان از سوی انتشارات قصیده سرا منتشر شده است.
نظر شما