گفتوگو با هویک میناسیان درباره کتاب «ارامنه همدان»
ایران در تاریخ و فرهنگ ملل، سرزمین ادیان خوانده شده است
هویک میناسیان میگوید: تاریخ، حضور و پایداری مسیحیان به ویژه ارمنیان را از گذشتههای دور تا کنون ثبت و ضبط کرده است. ارمنیان ساکن در ایران از هزاران سال قبل تا کنون با ایرانیان زندگی مشترک و مسالمتآمیز داشته و تا امروز از هیچ کوششی برای سربلندی و آبادانی ایران دریغ نورزیدهاند.
میناسیان بیش از 30 جلد کتاب در حوزههای گوناگون نوشته است. «گورهزار، یادگاری از ایران باستان»، «ارمنیان اراک و منطقه کزاز»، «پیوند خون گسستنی نیست»، «تاریخ و فرهنگ ارمنیان استان مرکزی»، «شهرستان خمین و جامعه ارمنیان بخش کمره»، «دستم رفت نوشتهام ماند»، «چهل و هشتمین سال بنیان مدرسه آرارات»، «زندگینامه روحانیون ارامنه حوزه مذهبی ارامنه تهران»، «تاریخ و فرهنگ ارمنیان استان مرکزی» و... از جمله کتابهای وی است. ترجمه كتاب «مرد بیعقل» اثر هوانس تومانیان نیز در کارنامه وی دیده میشود. با وی درباره تازهترین کتابش با نام «ارمنیان همدان» به مناسبت آغاز سال 2022 میلادی گفتوگویی داشتهایم که در ادامه میخوانید:
جناب میناسیان چه شد که دست به نگارش کتاب «ارمنیان همدان» زدید؟
همدان و محلههایش میراثی است که از گذشتگان به ما رسیده است. اما آیا توانستهایم از این میراثی که به ما رسیده است، آنگونه که باید و شاید نگهداری کنیم؟ اکثر کارشناسان عقیده دارند مردمی که در شهرها و نزدیک آثار تاریخی زندگی میکنند، میتوانند نقش مؤثری در حفاظت از آثار تاریخی و فرهنگی شهرشان داشته باشند.
همه ما در زندگی یادگارهایی داریم که احساس تعلق خاطر خاصی نسبت به آنها میکنیم. گهگاه و یا در زمانهایی خاص، مثل وقتی که دلمان گرفته یا کسی که برای اولین بار وارد خانواده شده و یا اینکه وقتی فرزندمان در مورد گذشتهمان سوالی میکند، به سراغ عکسها، نوشتهها و اشیاء قدیمی میرویم. شاید هیچ چیزی مانند یک تصویر، یک تابلوی قدیمی و یا یک دفتر خاطرات قدیمی نتواند ما را به بخشی از زندگیی که گذراندهایم، متصل کند. حال بیایید از زاویهای دیگر به این مسئله نگاه کنیم. وقتی که هیچ عکس، نشانه و یا یادداشتی از ما برای روزهای دلتنگی، افراد تازه وارد و فرزندانمان نباشد، یعنی هیچ نشانهای از عمری که گذراندهایم، وجود ندارد. آثار تاریخی و فرهنگی در شهر نیز مانند همان تصاویر، نوشتهها و یا تابلوها، زندگیهایی را که در شهر جریان داشتهاند، به ساکنان جدیدش یادآوری میکنند. از سوی دیگر این میراث تاریخی و فرهنگی در محلهها و شهرها نشانههایی خواهند بود که به واسطه آنها در آینده به فرزندانمان معرفی میشویم.
ایران کشوری است باستانی که در طول تاریخ آبستن حوادث گوناگونی بوده است. به همین دلیل هر پهنه از خاکش را می بایست با دقت نگریست و آنچه بر آن گذشته است، به رشته تحریر درآورد. در این صورت است که با افتخار نام زادگاهمان را فریاد می زنیم و در راستای حراست تاریخ، فرهنگ و میراث آن میکوشیم.
تاریخنگاران پیشینه شهر همدان را از چه دورههای تاریخی به تصویر کشیدهاند؟ از قدیمیترین متون و کتیبههای تاریخی بگویید.
درباره نام شهر همدان سخنها، نظرات و افسانههای مختلفی وجود دارد، در کتیبهای که از زمان تیکلات پاستر اول (Ticklot Poaster) پادشاه آشوری باقی مانده و تاریخ آن مربوط به 1100 سال پیش از میلاد مسیح است، نام این شهر به صورت امدانه ذکر شده است. برخی از مورخان و جغرافیدانان بنیان شهر بدون حصار را بیش از دو هزار سال قبل از میلاد مسیح میدانند. نام شهر همدان (هگمتان) در کتاب مقدس نیز آمده است (باب شش، آیه دو، کتاب یکی از انبیاء عهد عتیق به نام عزراء نبی) 520 سال قبل از میلاد مسیح طبق استوانه معروف کورش کبیر فرمان آزادی كلیمیان و بازسازی شهر بیتالمقدس را صادر کرد که اولین سند موجود حقوق بشر در جهان به شمار میرود.
نام شهر همدان در الواح بیستون هانگ ماتانا– هاگا ماتانا خوانده شده است. در تورات نام همدان آدامتوالیا و در تاریخ یونان به اکباتان معروف است. نام همدان در زبان باستانی به معنی محبوبه است. قدیمیترین متون کتیبههای آشوریان بینالنهرین از شهر همدان به عنوان شهر کاسیان نام برده است و این امر قدمت مدنیت این شهر را به چهارهزار سال پیش میرساند. در کتاب آشوری نوشته شده که همدان توسط فرمیش پسر سالامون بنا شده است.
هگمتانه در متنهای تاریخی نامی آشناست و بیشتر در کتیبههای هخامنشیان دیده میشود. از همدان در روزگار باستان بگویید.
در کتیبههای هخامنشیان نام شهر همدان به صورت هگمتان یا هنگمتان آمده است. واژه هگمتان یا هنگمتان را محققین به معنی محل گِرد آمدن، محل اجتماعات دانستند. احتمالاً از هزاره دوم قبل از میلاد همدان پایتخت کاسیتها بوده و 708 تا 655 قبل از میلاد مادها این شهر را به عنوان پایتخت انتخاب میکنند و دیاکو (دیااکو یا دیوکس) موسس سلسله ماد در مرمت شهر همدان کوشیده است.
بر طبق افسانههای کهن در حدود 600 سال پیش از میلاد مسیح پادشاه مادها دختر خود را به همسری چوپانی در آورده و آنان را به شیراز میفرستد، از وصلت آن دو کورش کبیر پادشاه هخامنشیان به دنیا آمد. این شهر که مدت 150 سال پایتخت قوم ماد بوده است. کورش کبیر در سال 550 قبل از میلاد با شکست دادن ایخ تو و یگو = آستیاگ (Ikh Tovigo = Astiag) از دست قوم ماد خارج کرده و آنجا را پایتخت حکومتی خود اعلام نمود. بعد ها پایتخت از همدان به تخت جمشید انتقال یافت و همدان به علت آب و هوای مناسب و معتدل آن منطقه به عنوان محل ییلاقی پادشاهان هخامنشی باقی ماند. هِرودوت (Hearodot) مورخ بزرگ یونانی از این شهر به عنوان اکباتان یاد کرده است. همچنین بر اساس نوشته های هرودوت مورخ یونانی به دستور دیاآکو نخستین شهریار ماد در هکمتانه (همدان) استحکامات عظیمی شامل قلعههای تودرتو و قصرهای سلطنتی بنا کرد. اکثریت محققان علم تاریخ و باستانشناسی را عقیده بر این است که تپه امروزی هگمتانه در دل شهر همدان بر جای مانده از بقایای همین تاسیسات است. این تپه طی چند سال اخیر مورد کاوش های باستان شناسی قرار گرفته و کارگاههای کاوش و حفاری و اشیای بدست آمده در محل موزه هگمتانه در معرض دید علاقهمندان قرار دارد.
در تاریخ ارمنستان دو واقعه وجود دارد. نخست تسخیر همدان پایتخت ایران بوسیله شاه ارمنی پارتی شاه تیرداد (خسرو) و دومین بار توسط شاه تیكران. از این پادشاهان ارمنی بگویید كه همدان را فتح كردند؟
تیكران كبیر در سال 95 ق. م. به قدرت رسید. درباره جهانگیریهای وی ادبیات تاریخی بسیاری وجود دارد. او حتی به سواحل دریای مدیترانه هم رسید. تیكران نوه آرتاشِس اول بود و تا سن 45 سالگی در دربارِ اشكانیان ایران میزیست. شخصیت سیاسی وی نیز در همین دوران شكل گرفت. دختر تیكران اَوتوما نیز همسر مهرداد دوم پادشاه اشكانی بود. پس از مرگ مهرداد دوم (87 ق. م.) گودرز ساتراپ از ساتراپهای بابل كه چهار سال قبل شورش كرده و خود را شاه خوانده بود، بجای مهرداد تكیه زد.
مهرداد دوم در حقیقت داماد تیكران بود. لذا تیكران به سوی اكباتان لشكر كشی كرده گودرز را شكست میدهد و اكباتان را به تصرف خود در میآورد. از آن پس بر روی سكههای تیكران لقب شاهنشاه دیده میشود. پس از آن حملات تیكران به سمت غرب شروع شد. كار كشورگشایی تیكران کبیر بجایی رسید كه وی با حكومت روم همسایه و هم مرز شد. تیرداد طبق گفته موسی خورناتسی اكباتان را تصرف كرد. یك نفر را بهعنوان والی تعیین میكند و با خود كامسار را به ارمنستان میآورد.
در متنهای تاریخی آمده است که عمده ارامنه شهر همدان توسط شاه عباس اول صفوی به ایران کوچ داده شدند. از مهاجران ارمنی و سكونت ارمنیان در استان همدان بگویید.
سرزمین کهن ایران در طول تاریخ همواره جایگاه فرهنگ و تمدن بوده است چنانکه در درازنای تاریخ اجداد این ملت نمونه و الگوی پیشرفت و تمدن اصیل و حقیقی برای سایر ملل بشمار میرفتهاند. ایران بزرگ در قدیم کشوری بسیار پهناور در عرصه گیتی بوده و ایرانیان انسانهایی دوست داشتنی و مورد علاقه دیگران بودند. به همین روی سرزمین ایران در تاریخ و فرهنگ ملل، سرزمین ادیان خوانده شده است و گفتمان بین ادیان و نیز زندگی مسالمت آمیز اقوام مختلف در ایران زمین همواره یکی از ویژگی های تاریخی این سرزمین محسوب میشود.
تاریخ، حضور و پایداری مسیحیان به ویژه ارمنیان را از گذشتههای دور تا کنون ثبت و ضبط کرده است. ارمنیان ساکن در ایران از هزاران سال قبل تا کنون با ایرانیان زندگی مشترک و مسالمتآمیز داشته و تا امروز از هیچ کوششی برای سربلندی و آبادانی ایران دریغ نورزیدهاند.
در «انجیل متی باب دوم» نیز آمده است: مسیحیت در ایران به قدر تاریخ مسیحیت قدمت دارد. در احادیث آمده است: مجوسیانی که بنا به گفته انجیل به زیارت عیسی مسیح نایل آمدند، مُغان و ستارهشناسان ایرانی بودند که احتمال میرود از شهر همدان رهسپار فلسطین شدند.»
مکتوب است که ایرانیان ارمنی بیش از 2700 سال است که در ایران به سر میبرند، ولی عمده ارامنه شهر همدان در سال 1604 م. توسط شاه عباس اول صفوی به ایران کوچ داده شدند. مهاجران زمستان را در شهر تبریز سپری کردند و در بهار 1605 م. به پیشنهاد شهردار وقت همدان، به استان همدان مهاجرت کردند، در روستای شَوَرین، خِدِر و شهر همدان ساکن شدند و شمال شهر را برای زندگی انتخاب کردند.
اجداد من نیز جزو آن گروه مهاجران بودند. نکته جالب توجه این است که خانوادههایی با بیش از 500 نفر عضو نیز در میان آنها دیده میشدند. در سال 1650 م. تعداد 300 خانوار از ارامنه ساکن روستای شَوَرین استان همدان و در سال 1760 م. چندین خانواده ارمنی از روستای پالمیشان منطقه بربرود استان مرکزی به همدان آمدند و ساکن شدند. همچنین عده زیادی از شهر جلفای اصفهان به شهر همدان مهاجرت کردند و خانههای خود را در محله سرقلعه بنا نهادند. قبلاً نیز عدهای تاجر ارمنی در شهر همدان زندگی میکردند. در تاریخ 1350 م. در پی حمله سلجوقیان به ارمنستان، جمع کثیری از آنان به بغداد رفته، بعدها به شهر همدان مهاجرت کردند.
با اهمیتترین کلیسای همدان كلیسای مرسلی ملی ارامنه (استپانوس مقدس) است. از این کلیسا در متون تاریخی بگویید.
یکی از دلایل نامگذاری کلیسای ارمنی به کلیسای مرسلی (حواری) ملی ارمنیان این است که ساختار مکتبی و دینی کلیسا توسط دو تن از دوازده حواری حضرت مسیح بنیانگذاری شده است. دلیل دیگر این که تنها ارامنه میتوانند عضو این کلیسا شوند و در آنجا غسل تعمید شده، از دیگر آیینهای مذهبی آن بهرهمند شوند. به همین دلیل کلیسای ارمنی خارج از جامعه خود به زبان غیر ارمنی تبلیغ دینی ندارد و تدریس علوم دینی نیز در مدارس و کلیسا ها به زبان غیر ارمنی جایز نیست. قابل ذکر است که کلیسای مرسلی ملی در ایران بطور اشتباه به نام فرقه گریگوری خوانده میشود. بر اساس متون تاریخی، پس از مهاجرت بزرگ ارامنه به داخل خاک ایران و اسکان آنان در سال 1605 م. در شهر همدان، با افزایش جمعیت ارامنه در این شهر، رهبران این قوم اقدام به ساختن کلیسا و مکانهای آموزشی و فرهنگی کردند. در سال 1676 م. مقارن با سلطنت شاه سلیمان صفوی، کلیسای استپانوس مقدس مرسلی ملی ارامنه با کمکهای مالی خیّرین و همیاری مردم ساخته شد.
21 مارس 1676 م. اسقف اعظم استپانوس طی نامه دعایی که به کشیشان امانوئل و سیمون ارسال کرده است، بنیان و شروع فعالیت کلیسا را به آنها تبریک گفته و هدیهای شامل کُندُر، لباسها و اشیای مورد استفاده روحانیون برای آنها فرستاده است. پس از گذشت 255 سال مقاومت در برابر بلایای طبیعی، سرانجام بر اثر آسیبهای وارده، کلیسای نامبرده تخریب شد و بر اساس کتیبه سنگی واقع در سردر کلیسا به سال 1931م. با کمکهای مالی عالیجناب اسقف اعظم مسروپ در موسیسیان هیئت امنای کلیسا، شورای خلیفه گری ارامنه حوزه مذهبی ایران و هندوستان (اصفهان کنونی) و کمکهای مردمی و با مساعدتهای کشیش دِر هوهانیان، کلیسائی به مراتب بزرگتر و با شکوه تر در همان مکان ساخته شد که بر اساس کتیبه سنگی در پیشانی ورودی حیاط کلیسا، در سال 1936 م. ساخت بنای آن به پایان رسید.
در این کتاب به مسایل فرهنگی نیز پرداختهاید. درباره پوشش ارمنیان همدان در طول تاریخ نیز اطلاعاتی به علاقهمندان بدهید.
ارامنه ایران که در اوایل قرن هفدهم م. توسط شاه عباس اول صفوی به ایران کوچانده شدند، همان لباسهای محلی خود را داشتند. آنان از شهرها و آبادیهای مختلف ارمنستان بودند و از این لحاظ هم پوشاک مختلفی از اماکن سکونت قبلی خود: ایروان، نخجوان، شیروان، قارص، وان و غیره داشتند. تفاوتهای لباسهای آنان با یکدیگر جزیی بودهاند.
لباسهای آنان عموما بلند بود و چندین نوع داشت. از جمله: آرخالوق، جوجیک و گوگنُتس. در میان ارامنه آن دوران مرسوم بود تا دختر شوهر نکرده، لباسش از پارچة گلدار و زیبا باشد و دهانش را نپوشاند، ولی وقتی عروس میشد، از یک سرپوش قرمز استفاده میکرد و با یک دستمال سفید دهانش را میپوشاند که به آن اُشقام یا اُشمام میگفتند. دختر وقتی عروسی میکرد، روی دو طرف صورتش نزدیک گوشها یک زینت نقرهای میآویخت که با حلقه و یا گره تزیین میشد که به آن گلدرو یا اِرسِتِنوتس میگفتند. بر روی پیش بند چند ردیف سکّة نقرهای وصل میکردند و پائین پیش بند را با نگارههای گل به صورت سوزن دوزی زینت میدادند. دختران روی سر یک حلقة پارچهای که گلدوزی شده بود، میگذاشتند که به آن گوت میگفتند و روی آن یک دستمال ابریشمی گلدار و قشنگ میبستند که به آن تاخدادز میگفتند. روی سینه نیز یک زینت نقرهای میزدند که به آن اُشم میگفتند. لباسهای دختر، عروس و زن مسن با هم تفاوتهایی داشتند. دختر وقتی نامزد میشد، با همان سرپوش دهانش را کمی میپوشاند و از دستمال مخصوص استفاده نمیکرد. عموما لباسهای گلدار و قرمز و زیبا میپوشید، ولی وقتی عروسی میکرد، لباسهایش کمی عوض میشدند. هنگامیکه به سن پیری میرسید، لباسهای تیره و از جمله سرمهای میپوشید.
نظر شما