به گزارش خبرگزاري كتاب ايران (ايبنا)، قیصر امینپور ۲ اردیبهشت ۱۳۳۸ در گتوند شوشتر در شمال استان خوزستان به دنیا آمد. او امروز ۵۰ ساله میشود. تحصیلات ابتدایی را در گتوند ادامه داد و در سال ۵۷ در رشته دامپزشکی دانشگاه تهران پذیرفته شد.
قيصر مرد دامپزشكي نبود. پس از اين كه رشته دامپزشكي را رها كرد در سال ۱۳۶۳، بار دیگر اما اين بار در رشته زبان و ادبیات فارسی به دانشگاه تهران رفت و این رشته را تا مقطع دکترا گذراند و در سال ۷۶ از پایاننامه دکترای خود با راهنمایی دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی با عنوان «سنت و نوآوری در شعر معاصر» دفاع کرد.
حميد سبزواري شاعر و نويسنده درباره قيصر امينپور گفته است: بايد از كسی كه عمری برای خدمت به مردم سپری كرد، به بهترين شكل ياد كرد. او عزيزی بود كه با متانت مثالزدنی خود يار و ياور ادبيات انقلاب اسلامی بود. مرگ قيصر براي من مرگ اميد بود و ضرورت حضور او با توجه به مسائل و مشكلات فرهنگي مختلف كه در حال حاضر در جامعه ما مطرح است، بيشتر احساس ميشود. ما قيصر را دوست داشتيم. قيصر جواني آراسته به ادب بود و من متأسفم كه ماندهام و قيصر رفته است.
«در كوچه آفتاب» و «تنفس صبح» دو مجموعه شعر امين پور در سال ۱۳۶۳ مي آيد. از قيصر به عنوان شاعر كودك و نوجوان به طور خاص نام مي برند اما ترديدي نيست كه او مردي براي تمام فصول بود.
قيصر را يكي از تاثيرگذارترين شاعران پس از انقلاب مي دانند و حتي بسياري از شاعران كنوني عرصه دفاع مقدس و شعر انقلاب از ديدگاههاي قيصر در اين حوزه مهم ادبي وام گرفته اند.
در سال ۱۳۶۵ دو اثر امينپور به نثر با عنوان «توفان در پرانتز» و «منظومهي ظهر روز دهم» منتشر شده تا تواناييهاي قيصر در حوزه نوجوان نمايانتر از قبل شود.
اسدالله شعباني شاعر كودك و نوجوان درباره شعر امينپور ميگويد: شعرهاي قیصر چندين نسل را مجذوب خود كرد و يكرنگي اشعارش زبانزد همگان بود. تاثيرات نوآوريهاي امينپور در شعر فارسي هيچ گاه ناديده گرفته نمیشود.
شاعرانگي قيصر با مجموعههايي چون «مثل چشمه، مثل رود» (براي نوجوانان) (۱۳۶۸)، «بيبال پريدن» (نثر ادبي براي نوجوانان)، «گفتوگوهاي بيگفتوگو» (۱۳۷۰)، «بهقول پرستو» (براي نوجوانان) (۱۳۷۵)، «سنت و نوآوري در شعر معاصر» (۱۳۸۳) و «شعر و كودكي» (۱۳۸۶) پيش ميرود.
زماني كه از سهيل محمودي درباره شعر قيصر پرسیدم، با اين بيت از قيصر شروع ميكند كه «لبخند تو خلاصه خوبيهاست، لختي بخند خنده گل زيباست»: اين مطلع از يكي از غزلهاي قيصر، بازگوكننده شخصيت خود اوست. او چون كودكي زلال، زيست و رفت.
محمودي ميگويد: شعرهای قیصر برخاسته از شخصیت و باطن کودکانه و پاک او بود. امينپور فاصله ميان شعر و شاعر را برداشت. قیصر فرزند جنگ بود و با لمس جنگ، برداشت خود را از این واقعه به شعر میسرود. او در میان شاعران هم دورهاش جزو بهترینها بود و همیشه پرتیراژترین کتابها به قیصر اختصاص داشت.
قيصر از سال ۱۳۵۸، از جمله شاعرانی بود که در شکلگیری و استمرار فعالیتهای واحد شعر حوزه هنری تا سال ۶۶ تأثیرگذار بود. وی طی این دوران مسوولیت صفحه شعر هفتهنامه سروش را بر عهده داشت و اولین مجموعه شعر خود را در سال ۶۳ منتشر کرد.
دکتر امینپور، تدریس در دانشگاه را در سال ۱۳۶۷ و در دانشگاه الزهرا(س) آغاز کرد و سپس در سال ۶۹ در دانشگاه تهران مشغول تدریس شد. وی همچنین در سال ۶۸ موفق به کسب جایزه نیما یوشیج، موسوم به مرغ آمین بلورین شد. او در سال ۸۲ بهعنوان عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی برگزیده شد.
«از هر يك از ابعاد شخصيت قيصر كه سخن بگويم، سخنم به درازا خواهد كشيد. اميدوارم روزي كتابهايي در زمينه زواياي پنهان شخصيت امينپور نوشته شود.» اين جمله فاطمه راكعي درباره قيصر است.
امينپور ۸ آبان دو سال قبل از جهان رنجها رفت. او سروده بود:
حرفهای ما هنوز ناتمام...
تا نگاه میکنی:
وقت رفتن است
باز هم همان حکایت همیشگی
پیش از آنکه با خبر شوی
لحظه عزیمت تو ناگزیر میشود
آی...
ای دریغ و حسرت همیشگی
ناگهان
چقدر زود
دیر میشود.

نظر شما