به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، آمیتیس دختری دبستانی است که در یکی از شهرهای شمالی ایران زندگی میکند و قهرمان مجموعه «آمیتیس بیکله» است. در کتاب «غار هیولا»، جلد سوم از این مجموعه، خانم نوده، معلم کلاس آمیتیس را هیولاها دزدیدهاند؛ ولی هیچکس حرف او را باور نمیکند! و آمیتیس میخواهد به بقیه ثابت کند که دروغ نمیگوید و هیولاها وجود دارند.
نژلا دختر وروجکی نیست؛ اما دختر متفاوتی است، خیلی خیلی متفاوت. چرا؟ به چند دلیل؛ هم خیلی ترسو است و از همهچیز میترسد (حتی از سوسک و موش و تاریکی و هیولا)، هم خیلی شجاع است و پابهپای آمتیس با هیولاها میجنگد، از مدرسه خوشش میآید؛ اما مثل آمتیس از نازیلا و دوست فضولش پانتهآ متنفر است، کلاس کاراته و بوکس و کیوکوشین نمیرود؛ اما موقع خطر مخش خوب کار میکند، تازه روی سرش هم بلد است بایستد و تنها دوست آمیتیس است؛ اما اصلاً مثل آمیتیس نیست.
داستانهای آمیتیس تخیلیاند؛ یک فانتزی شادیآور و قدرتبخش که کودکان را به خیالپردازی ترغیب میکند و فرصتی برای تقویت مهارتهای اجتماعی، عاطفی و حل مسئله آنها به وجود میآورد. فانتزی در مجموعه «آمیتیس بیکله» در واقعیت ریشه دارد و میتواند کودکان را با تجربههای متفاوت انسانی آشنا و به آنها کمک کند موضوعهایی مانند تنهایی و ترس و… را بهتر درک کنند.
کودکان با خواندن مجموعه «آمیتیس بیکله» یاد میگیرند چگونه با هیولاهای عجیبوغریب همدلی کنند و این تجربه را تعمیم بدهند و با انسانهای متفاوتی که در زندگی واقعی میبینند، ارتباط بهتری برقرار کنند. مشکلاتی که برای آمیتیس به وجود میآید، به کودکانی که عاشق هیجان و ماجرا هستند، فرصتی میدهد تا بتوانند احساسات مختلفی را در خودشان کشف و تجربه کنند؛ چرا در کنار پدرومادرمان احساس آرامش میکنیم؟ عزتنفس چگونه قدرتمندمان میکنند؟ چه چیزی باعث میشود که بترسیم؟ با غمهایمان چه کنیم؟ کودکان بعد از آشنایی با این دختر جسور و خیالپرداز و هیولاهای زشت و خندهدارش امیدوارتر و شجاعتر خواهند بود و برای داشتن یک زندگی با کمی جادو برنامهریزی خواهند کرد.
در بخشی از متن کتاب میخوانیم:
نژلا نفس عمیقی کشید و تا سه شمرد و راه افتاد. تمام بدنش از ترس میلرزید. پاهایش در اختیار خودش نبودند. یکدفعه یاد حرفهای خانم نوده افتاد. باید تعادلش را حفظ میکرد. باید بین اعضای بدنش هماهنگی ایجاد میکرد و آنها را به اختیار خودش در میآورد. دوباره ایستاد. آمیتیس جیغ کشید: «چرا وایستادی؟» نژلا جوابش را نداد. نفس عمیقی کشید و چشمهایش را بست و تمرکز کرد. باید تمام فکرهای اضافی را دور میریخت و به هیچچیز جز رد شدن از روی پل فکر نمیکرد.
کتابهای فندق (واحد کودک و نوجوان نشر افق) کتاب «آمیتیس بیکله؛ غار هیولا» نوشته محمدرضا شمس با تصویرگری حمید خلوتی را در ۱۰۴ صفحه مصور با شمارگان هزار نسخه و به بهای ۱۳۵ هزار تومان منتشر کرده است.
نظر شما