به عقیده بهرام مقدادی، مترجم برخی از آثار فرانتس کافکا که کتابی نیز در نقد زندگی و آثار این نویسنده منتشر کرده، برخلاف باور عموم در ایران، کافکا نویسندهای خوشبین، خداجو و حقیقت طلب بوده و این مسئله از آثار او کاملآ پیداست.
نویسندهی کتاب «شناختی از کافکا»، گفت: به هیچ عنوان قابل قبول نیست که کافکا را نویسندهای بدبین و ناامید بدانیم. این نویسنده تا آخرین لحظه عمرش با خوشبینی با بیماری مبارزه کرده و بر خلاف باور عموم، بر اثر بیماری سل فوت کرده است و نه بر اثر خودکشی.
این مترجم در پاسخ به سوال خبرنگار ایبنا در مورد علت چیزی که باور نادرست عموم میداند، پاسخ داد: در ایران کافکا از طریق صادق هدایت شناسانده شده و مطرح بوده که هدایت تحت تاثیر کافکا قرار داشته است و از آنجاییکه هدایت نویسندهی نا امیدی بود که در نهایت دست به خود کشی زده است، این باور شایع شد که کافکا نیز هماننده هدایت نویسندهای بدبین و ناامید بوده است.
مترجم رمان امریکا افزود : فرانتس کافکا، برخلاق صادق هدایت نویسندهای خوشبین و حقیقت جو بوده و حتی طنز و شوخی را میتوان در آثار او از جمله رمان امریکا، مشاهده کرد؛ به طوری که زمانی که کافکا رمان امریکا را مینوشت، هر شب بخشی از آن را در محفل دوستانش با صدای بلند میخواند و موجب خنده حاضرین میشد.
مقدادی که معتقد است نمیتوان صادق هدایت را کاملآ تحت تاثیر کافکا دانست تصریح کرد: اکثرا میگویند که هدایت از کافکا تاثیر پذیرفته است، اما اگر دقت کنیم مشاهده میکنیم که کافکا در سالهای نزدیک به جنگ دوم جهانی ناگهان در اروپا شناخته شد، در حالی که مثلآ رمان بوف کور صادق هدایت، سالها پیش ازجنگ دوم نوشته شده است. ما نمیتوانیم نوشتههای هدایت را کاملآ تحت تاثیر کافکا بدانیم. هدایت تنها به آثار کافکا علاقه داشته است.
این مترجم آنچه را که باعث شده کافکا نویسندهای ترشرو به نظر بیاید، پیچیدگی فلسفی آثار این نویسنده دانست و اضافه کرد: نوشتههای این نویسنده، از نوعی "درد فلسفی" ناشی شده اند. در واقع بر خلاف ادبیان آن روزگار، کافکا نویسنده و ادیبی بود که با زبان فلسفی داستان می نوشت.
مقدادی "درد فلسفی" کافکا را خداجویی تعبیر کرد و ادامه داد: در مورد فلسفهی کافکا، "درد فلسفی" یعنی درد خدا جویی و حقیقت طلبی.
نویسنده کتاب شناختی از کافکا معتقد است که خداجویی کافکا را میتوان در آثارش یافت. وی در این زمینه توضیح داد: در تمام آثار کافکا، نوعی نرسیدن مطرح است و این از درد و رنج او از نرسیدن به مرحلهای فراتر از حد و حدود انسانی خبر میدهد. کافکا میدانست که تنها پیامبران و اهل حق میتوانند به خدا برسند و با او صحبت کنند و از این رو درد می کشید.
وی افزود: به عنوان مثال در رمان قصر، کافکا ماجرای مردی روستایی را نقل میکند که تلاش دارد به قصری در بالای کوه دست بیابد. این مرد یک نقشه کش زمین است و کافکا میخواهد با این داستان نشان دهد که برای یک مرد زمینی، که نماد خود اوست، رسیدن به مراحل بالای آسمانی بسیار مشکل و با درد و رنج فراوان همراه است.
مترجم رمان محاکمه ادامه داد : در رمان قصر، مرد روستایی هنگامی اجازه ورود به قصر را مییابد که دیگر مرده است. کافکا میخواهد نشان دهد که انسان بعد از مرگ است که به حقیقت دست مییابد. در تمام آثار این نویسنده با طرح معما و چیستان، تلاش شده نشان داده شود که حقیقت وجود دارد ولی این ما هستیم که توان رسیدن به آن را نداریم و تنها پیامبران و عارفان توانستهاند که از این پلههای آسمانی صعود کنند.
مقدادی آغاز ترجمههای آغازین آثار کافکا در ایران را ترجمههایی ضعیف دانست و در این زمینه توضیح داد: در ابتدا مترجمانی چون حسین قلی جواهری ترجمههایی از کافکا را در ایران منتشر کردند که ترجمههای قابل قبولی نبود و به درک اشتباه از آثار این نویسنده کمک کرد، اما نسل بعدی مترجمان کافکا، افرادی بودند همچون حلال الدین اعلم و فرامرز بهزاد، که ترجمه هایی خوبی از آثار این نویسنده به بازار کتاب ارائه کردند.
فرانتس کافکا، نویسنده آلمانی زبان، در سال 1883 میلادی در کشور چک به دنیا آمد. از وی آثار زیادی همچون «قصر»، «محاکمه»، «آمریکا»، «در تبعیدگاه»، «توصیف جنگ»، «تفکر» و «دیوار بزرگ چین» به جای مانده است.
وی هشتاد و سه سال پیش در سوم ژوئن 1924 در آسایشگاهی در وین بر اثر بیماری سل در گذشت. پیکر این نویسنده در پراگ به خاک سپرده شده است.
بهرام مقدادی، مترجم و مدرس دانشگاه، علاوه بر ترجمه برخی از آثار کافکا، همچون «محاکمه»، «دفتر یادداشتهای روزانه» و «آمریکا»، در سال 1369 کتابی با نام «شناختی از کافکا» منتشر کرده است که شامل پژوهشهای او بر روی زندگی و آثار این نویسنده میشود. این کتاب سال گذشته نیز به تجدید چاپ رسیده است.
نظر شما