سرویس استانهای خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) – فریبا حیدرپور: کتابشهر ایران یکی از مجموعه فروشگاههای زنجیرهای کتاب است که هدفش توسعه ویترین کتاب در شهرهای مختلف سراسر کشور با محوریت کتاب است. شعبههای کتابشهر ایران در کنار فروش محصولات فروشگاه، به دنبال به دنبال دستهبندی آثار و ترویج آثاری است که مخل سلامت روانی جامعه نیست و از طرفی عادت کتابخوانی را در میان افراد جامعه ترویج میکند. بر همین اساس موسسه کتابشهر نیز در فروشگاههای خود به ترویج و معرفی آثاری میپردازد که حس امنیت خاطر و سلامتی روحی و روانی بالایی را به مخاطب منتقل میکند. تاکنون بیش از ۲۵ کتابشهر در سراسر کشور تاسیس شده است و با توجه به متقاضیان این تعداد افزایش مییابد. در این میان کتابشهر اهواز از ۳۰ خرداد امسال در میدان مولوی با ویترینی جذاب و چشمگیر و با شروعی طوفانی (رونمایی کتاب) فعالیت خود را در میان دوستداران کتاب آغاز کرد. هر چند زمان زیادی از تاسیس این کتابفروشی نمیگذرد، اما با اجرای برنامههای متنوع فرهنگی به ویژه کتاب محور خیلی زود جای خود را در بین اهالی فرهنگ و هنر اهواز باز کرد. جوان خوش ذوقی که خود اهل کتاب و دغدغه کتابفروشی دارد و به گفته خود تنها عشق است که میتواند با همه سختیها یک کتابفروشی را به ادامه راه ترغیب کند. محمد بخشی مدیر پویا و توانمندی است که تلاش کرده محفل و پاتوقی برای دختران و پسران دهه ۷۰ و ۸۰ در کتابفروشی برپا کند تا از این طریق جوانان به گفتمان و انتقال تجربههای مشترکشان در مسیر کتابخوانی نائل شوند.
به همین مناسبت گپ و گفت ایبنا با مدیر کتابشهر اهواز به شرح ذیل از نظرمخاطبان میگذرد.
-با توجه به اینکه مدت زیادی از افتتاح کتابشهر اهواز نگذشته، اما به نظر میرسد این کتابفروشی توانسته در بین مخاطبان به جایگاه مطلوبی برسد؟ علت پویایی کتابفروشی را در چه میدانید؟
تلاشی شرکت مجموعه کتابشهر و بچههای کتابشهر اهواز و همچنین کسانی که در بحث فکری و اجرا کمک کردند، موجب شد که مورد اقبال عمومی قرار بگیرد و این انرژی را از دریافت پیامهای خیلی مثبت مردم دریافت میکنیم. شاید شیرینترین اتفاقی که در این مدت برای من افتاده، گرفتن حس خوب از ورود مخاطبان به کتابفروشی است که با گفتن اینجا چهقدر قشنگ، جذاب و جای خوبی است، همراه بوده است. و بیان این کلمات، تا روز چند روز حال من خوب است. وقتی فروشگاه شلوغ است حتی اگر فروش چندانی نداشته باشیم؛ همین که مردم میآیند و سر میزنند برای من بسیار لذت بخش و جذاب است. چرا این اتفاق افتاده است؟ به دلیل اینکه مردم چند سال یک پاتوق فرهنگی مناسب و جایی که بتوانند با دوستان اهل کتاب خود بنشینند، گپی بزنند و مطالعه کنند، نداشتند. مخصوصاً برای بانوان جای امنی که
بتوانند با فراغ بال به راحتی صحبت کنند در اهواز کم است، و نبود پاتوق فرهنگی مسألهای جدی است که به شکر خدا کتابشهر توانسته است تا حدودی این خلأ را پرکند. اهواز با بیش از یک میلیون و ۲۰۰ هزار نفر جمعیت و استان خوزستان با ۴ تا ۵ میلیون جمعیت باید الگوی کتابشهر در بقیه شهرها تسری پیدا کند و مردم جای برای مطالعه و گپ زدن داشته باشند و کتابهایشان را بخرند و در مورد آن صحبت کنند در این مدت ۵ تا ۱۰ برنامه فرهنگی و اجتماعی در کتابشهر برگزار شد و مهمترین برنامهها کتاب است. هر چند بحثهای غیر کتاب همچون بررسی مباحث اجتماعی و فرهنگی با استقبال خوبی روبه رو شد. و دیگر اینکه باید از شورای فکری کتابشهر قدردانی کنم که بدون هیچ چشمداشتی به شدت دغدغه این موضوعات را دارند و تلاش میکنند هدف به سرانجام برسد. البته ما هنوز اول راه هستیم و از نقطه صفر، یک فعالیت چند ساله بزرگ را شروع کردیم.
-با وجود مشکلات چرخه نشر و کم شدن کتابفروشیها در سطح کشور انگیزه و سرپا نگه داشتن کتابفروشی بی شک علاقه وافر میخواه، د به نظر شما در این مدت تا چه اندازه توانستهاید به معیارهای قبل از راهاندازی کتابفروشی در ذهن تان برسید؟
تقریباً هیچ کاری بدون علاقه انجام نمیشود و کتابفروشی شغلی نیست که دنبال سودهای سرشار و مباحث مالی کلان باشد. شاید خیلی اوقات مورد کم لطفی قرار میگیرد معمولاً بیشتر از حد انتظار توقع از کتابفروشیها دارند. و کمتر کسی علاقه دارد وارد بحث کتاب شود و معمولاً کسانی که عاشقان کتاب هستند این راه را انتخاب میکنند. کار کتاب را از ۱۲ سال گذشته با غرفههای نمایشگاه کتاب در روستاها و مناطق محروم و جاهای مختلف شروع کردم و در نمایشگاههای کتاب سالیانه شرکت میکردم. و یک تجربه خوب داشتیم و میدانستیم چه خواهد شد! و شاید اوضاع از این بدتر هم شود. اما استقبال مردم خوب بود و توانستیم به آنچه که میخواهیم دست پیدا کنیم. هرچند با ایدهآلها خیلی فاصله داریم. و برای استانی با ۵ میلیون نفر جمعیت باید تعداد کتابخوانها و مشتریهای پروپا قرص بیشتری داشته باشد. ما واقعیتها را قبل از این میدانستیم و تلاش میکنیم واقعیتها را به حقیقت نزدیک کنیم.
کتابفروشیهای موفق برای عرصه بقاء از حالت سنتی خارج شده و بیشتر به مال و فروشگاههای زنجیرهای تبدیل شدند تا بتواند با رویکرد جدید و نیاز مخاطبان مسیرشان را ادامه دهند؟ این گفته تا چه اندازه در کتابشهر صدق میکند؟
استفاده از دادههای شعب در شهرهای مختلف کمک میکند تا ما را به یک سرمنزل برساند و کتاب شهر دادههای کتابها و مسائلی که مربوط به حوزه نشر است را به ما انتقال میدهد و بچههای کتابشهر به نوعی دیدهبان ما هستند. امتیاز زنجیرهای بودن شعبهها اجباری است که باید چند کالا را بفروشیم تا کتابفروشی تعطیل نشود و این غیرقابل انکار و اتفاق خوبی نیست و ناشی از مشکلات عجیب و غریب حوزه نشر است. وقتی وارد کتابفروشی میشوید که کنارش کافه دارد با زیباییها مواجه میشویم و این کافه کتاب به عنوان محلی برای گفت وگو در مورد حوزه کتاب و برنامههای اجتماعی میشود. با توجه به اینکه از تاسیس کتابشهر اهواز زمان زیادی نمیگذرد اما در این مدت تقریباً تعداد زیادی برنامه های فرهنگی، رونمایی و نقد و بررسی کتاب به برکت همین کافه برگزار شد. و از سویی محصولات دیگر باعث میشود که مخاطب جذب و وارد کتابفروشی شده و با دست پُر از کتاب از کتابفروشی برگردد و این نکته مثبت زنجیرهای بودن کتابفروشیها است.
-آقای بخشی چرا مخاطبان امروز بیشتر به سمت کتابهای موفقیت روی آوردهاند و فکر میکنند اثر غربی حرف بهتر برای گفتن دارد علت این دوگانگی چیست؟
فضای رسانهای توأم با مادیگرایی برای نسلهای جدید بعد از دهه ۶۰ جدی میشود که به موفقیتهای آنی برسند. من دانشجوی فوق لیسانس روانشناسی هستم و به شخصه کتابهای روانشناسی را بد نمیدانم اما به نظر میرسد اقبال بیش از حد نسبت به این کتابها ناشی از فضای رسانهای که انسانها را تحت تأثیر خودش قرار داده است. گفت وگوی من با کتاب فروشیها در مورد بیشترین فروش کتابها از دهه ۴۰ تا ۷۰، کتابهای فلسفه، اندیشه است و داستان هم که همیشه مخاطب خاص خودش را دارد.
کتابهای موفقیت در غربیها خلاصه میشود و یک کار رسانهای است که از سمت غرب اتفاق افتاد. به عنوان یک کتابفروش و علاقهمندی که هر روز نیم تا یک ساعت کتاب میخواند؛ معتقدم فضای رسانهای صرف، واقعیت بیرونی ندارد. هیچ شاعری در جهان نمیتواند نزدیک به حافظ، سعدی، مولانا و فردوسی ما شود و در حوزه فلسفه بسیاری فیلسوفان، از ملاصدرا و ابوعلی سینا عقب هستند.حداقل غربیها نه نزدیک شدند و نخواهند شد. در حوزه داستان «نادر ابراهیمیها» چیزی از نویسندگان غرب کم ندارند و حتی شاعران معاصر مثل «فاضل نظری» و «قیصر امین پور» در بین شاعران غرب سرآمد هستند. داستانهای جذابی برای سنها و سلیقههای مختلف در همه حوزهها و دفاع مقدس داریم. کتاب «انجمن مخفی» از احمد شاکری، این کتابها به فراخور مخاطب و سن آنها موفق بودند. وقتی این کتابها را معرفی میکنیم از بازخورد مخاطبان درمییابیم که کتابها برایشان جذاب هستند. ودر حوزه کودک و نوجوان کمیکهای ایلیا و میثم موفق عمل کردهاند. باید موسسات دولتی وارد کار نشوند و هرچه کار دست هنرمندان باشد بهتر و قویتر اجرا میشود.
-به تازگی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی برای تقویت کتابفروشان این صنف را از مزیت صندوق اعتباری هنر بهرهمند کرد. این طرح تا چه اندازه میتواند برای کتابفروشان موثر باشد؟
نیاز است که از مزایای این طرح کتابفروشان بهرهمند شوند و زمان میبرد تا دریابیم چه تأثیری بر کتاب و کتابفروشان میگذارد. کتابفروشان صنفی هستند که با محدودیت دست و پنجه نرم میکنند و بازار خوبی در ایران ندارند مشکلات نشر و معیشتی بالا و حمایت مالی ندارند و نیاز هست که این حمایتها جدی تر و همیشگی باشد.
-چالشهای پیش روی یک کتابفروش چیست و کتابشهر مسیر آینده را چگونه و با چه برنامههایی قرار است طی کند؟
یکی از چالشهای پیش رو کتابفروشان برگزاری گاه و بیگاه نمایشگاه کتاب با تخفیف بالا است و در بیشتر مواقع کتابهایی که عرضه میشوند، از روی دست مترجمها با افست زیرزمینی کپی شده و با تخفیف بالا وارد نمایشگاه میشوند. مخاطبان جدی کتاب میدانند کتاب با میانگین تخفیف ۲۵ درصد به دست کتابفروش میرسد با هزینههای باربری، نگهداری، خرابی و دیگر هزینههایی که روی دست کتابفروش میماند. و در این بین درصد جزئی دو تا پنج درصد به جیب کتابفروشی میرود و این سود۵ تا۶ درصدی تا تخفیف ۵۰ درصدی نمایشگاه تفاوت زیادی است که اتفاق میافتد و غیرقابل رقابتی میشود. و درشهرستانها تعداد زیادی در ماه نمایشگاه برپا میشود و نهادهای دولتی گاهی وارد این چرخه میشوند و احساس ما این است که این نهادها خاسته یا ناخاسته موجب میشوند کتابفروشیها از بین بروند. و مشکل دیگر قیمت بالای کاغذ است. البته من معتقدم کتاب گران نیست بلکه توان خرید مردم نسبت به سایر هزینهها پایین آمده است و بازار دو نرخی شده است و بعضی ناشران که کاغذ یارانهای دریافت میکنند قیمتهای متعادلی دارند. در مقابل آن قیمت برخی کتابها وحشتناک است و با حقوق ۸میلیونی نمیتوان کتاب یک میلیون و پانصدی خرید. کتابهایی چون شاهنامه وکلیات سعدی یک میلیون و نیم قیمت دارند هرچندگنجینه بزرگی هستند اما توان مردم پایین است و در قالب حقوق کارمندی و کارگری نمیگنجد. همچنین مالیاتی که از کتابفروشیها گرفته میشود زیاد است با اینکه بسیاری ازکتابفروشان معاف از مالیات هستند اما اگر این اتفاق برای همه کتابفروشیها بیفتد که معاف شوند آن زمان میتوان به آینده کتابفروشیها امیدوارتر باشیم. کتابفروشی شهر کتاب در طول مسیرش تلاش میکند یک پاتوق فرهنگی برای عرضه محصولات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی برای مردم در همه شهرها ایجاد کند. و کتابشهر متعلق به همه اندیشهها است و بیشتر لذتبخشی حضور مردم در شهر اندیشه، گفتوگو و در کنارهم بودن برای مطالعه و یادگیری است. یکی از مشکلات کتاب نخواندن است و مردم نمیدانند درون کاغذها چه گنجی نهفته و کتاب چقدر قیمت و چه سودهایی برای آنان دارد. مهمترین دلیل کتاب نخواندن این است که نمیدانند کتاب آنها را به کجا میبرد. ما سعی میکنیم ترویج کتاب و کتابخوانی را به صورت جدی دنبال تا از این آسیب جدی رهایی پیداکنیم و میانگین مطالعه بالا تر از گذشته شود.
چند برنامههای مهم در کنار رونمایی و نقد کتاب داریم. برنامه انجمن ادبی ترنج که هر ماه برگزار میشود و شاعران در کنار هم شعر میخوانند و نقد میکنند و خروجی انجمن تربیت شاعران خوب خوزستانی است. حلقههای گفت وگو به صورت جدی راهاندازی شده است. یکی از حلقهها که جزو کتابشهر نیست، بچههای کافه کتاب روشنا است که دختران دهه ۷۰و۸۰ اهوازی در کتابشهر به نقد و بررسی کتاب میپردازند. جلسات نویسندگی که قدم به قدم بچهها را با سطح های مختلف نویسندگی آشنا میکنیم. اردوهای کتاب و کتابخوانی برای مدارس و گروههای فرهنگی از دیگر برنامههای کتابشهر است و هفته دو یا سه اردوی کتاب برگزار میشود کودکان و نوجوانان به صورت دستهجمعی با نویسنده و شاعر دیدار دارند. و اکران بعضی مستندها مثل مستند بچههای خوزستان، مستند روضههای خانگی و.. است.
نظر شما