به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، در این کتاب راینا ریگل در سوپرمارکتی مشغول به کار است و هنوز در خانه کودکیاش که به ارث برده زندگی میکند. از آنجایی که تنها پسرش به برلین رفته بسیار تنهاست و تمام دلخوشیاش کارت تبریک تولد و کریسمسی است که پسرش برای او میفرستد.
راینا با محدودیتهای سفت و سختی که خود تعیین کرده زندگی میکند هر روز در راه رفتن به سرکار همیشگیاش در اتوبوس روی صندلی مشخصی مینشیند و در بازگشت به خانه به مغازههای محلی همیشگی می رود. او در روتین زندگی تکراری خود احساس امنیت میکند تا اینکه یک روز نامهای با پیغام تهدیدآمیز که با حروف بزرگ نوشته شده بود دریافت میکند. دشمنی ناشناخته وارد دنیای او میشود و او باید هرطور که شده از خود دفاع کند.
وقتی بدترین اتفاق ممکن رخ میدهد بازرس کنراد سهیر برای بازجویی از راینا فراخوانده میشود. آیا او زن سادهای است که در دردسر افتاده یا رازی تاریک را پنهان میکند؟ بازرس سهیر در داستان روانشناختی جدید و جذابی از ملکه داستان جنایی نروژ بازمیگردد.
در بخشی از کتاب میخوانیم: «صورت راینا داشت یخ میکرد. برف داخل خانه میبارید و با هر نفس داخل ریههای راینا میرفت و باعث شد تمام بدنش یخ کند. بیتردید مرد هم سردش بود. روی کتش که از نزدیک ارزانتر به نظر میرسید هیچ پالتویی نپوشیده بود. جنسش براق بود و جاهایی ساییده شده و برایش گشاد بود. با آستینهای بلند. دکمههای کتش را نبسته بود.»
نشر کامک اخیراً این کتاب را در ۳۵۱ صفحه و با بهای ۲۹۹ هزار تومان عرضه کرده است.
نظر شما